صباح الاحمد الصباح، امیر کویت عصر دیروز با هدف ادامه تلاشهایش برای پایان بحرانی که از صبح دوشنبه آغاز شد، اعلام کرد که به جده میرود. محمد عبدالرحمان آلثانی، وزیر خارجه قطر به الجزیره گفت: سخنرانی شیخ تمیم بن حمد آلثانی، امیر قطر به منظور دادن فرصت به تلاشهای امیر کویت درجهت میانجیگری به تعویق افتاده است.
به گزارش شهروند، امیر کویت درجریان این تماس تلفنی ابراز امیدواری کرده بود؛ تلاشهای امیر کویت بتواند بحران و تنش ایجادشده را از بین ببرد و فرصتی برای تلاشهای هدفمند درجهت تحقق آن باشد. به نظر میرسد که قطر نخستین پیامها را برای حل اختلافات با همسایگان مخابره کرده است. اختلافاتی که به نظر میرسد با هماهنگی آمریکا، عربستان و امارات به صورت همزمان و در طرحی از پیش تعیینشده، به آن دامن زده شده است.
سفر اخیر ترامپ به خاورمیانه با یک هدف انجام شد. متحدکردن کشورهای عربی برای مبارزه تروریسم و البته رویارویی با ایران. در واقع سفر ترامپ به عربستانسعودی در راستای دکترین آمریکا برای ٢٥سال آینده بود که بر مبنای آن آمریکا از حضور هزینهدار در خاورمیانه چشمپوشی کند. در این راستا آمریکا ترجیح داده است که مقدرات خاورمیانه را به ائتلافی از اعراب منطقه بسپارد.
در واقع ترامپ راه اوباما را درخصوص خاورمیانه ادامه میدهد اما با روشی متفاوت! شیوه متفاوت ترامپ در سیاستورزی و ویژگیهای شخصیتی که موجب برآمدن اعتراض کشورهای اروپایی و آسیایی شده، با این هدف پیگیری میشود که واکنش جهانی را برانگیزد. برای مثال، درخصوص خاورمیانه، ترامپ در طرح کلی ناتو عربی به رهبری عربستانسعودی حمایت کرده و درهمین راستا نیز قرارداد تسلیحاتی ١١٠میلیارد دلاری را با عربستان امضا کرده است. هدف ترامپ از این اقدام این است که کشورهای منطقه را علیه تروریسم و ایران بسیج کند.
از این طریق ترامپ سعی دارد تا به نوعی به بالانس منطقهای دست یابد. همان هدفی که اوباما نیز در دوران رئیسجمهوریاش دنبال میکرد. بالانس منطقهای در دوران ریاستجمهوری جورج بوش کاملا از هم پاشید.
اقدام بوش درحمله به عراق و بعد قدرتیافتن ایران درمنطقه موجب شد تا بالانس منطقهای به ضرر اعراب و آمریکا و به نفع ایران تغییر کند. بعد از جورج بوش تمام توان اوباما صرف این شد تا بار دیگر بالانس منطقهای را به نفع اعراب و آمریکا و به ضرر ایران تغییر دهد و درعین پیگیری این هدف تلاش داشت تا اقداماتش به بروز درگیری و جنگ در منطقه منجر نشود.
برای این کار، اوباما مجبور بود در نخستین گام موضوع هستهای ایران را به سرانجامی برساند و از اینرو بود که توافق هستهای نهایتا به سرانجام رسید. از نگاه آمریکاییها، ایران بعد از توافق هستهای از یک بحران منطقهای به یک چالش دیپلماتیک منطقه تبدیل میشد. اوباما این میراث را برای ترامپ بر جای گذاشت و حالا ترامپ تلاش میکند تا جهان سنی را علیه ایران بهعنوان یک چالش دیپلماتیک منطقهای بسیج کند. در واقع تلاش ترامپ این است که ایران را که حالا از تحریمها رهایی یافته با مشکلات و رقیبان منطقهای رودررو کند.
عربستانسعودی نیز که بسیار مایل به پیگیری این سیاست از سوی ترامپ بود، از او به گرمی در ریاض استقبال کرد. البته باید به خاطر داشت که روابط ریاض و واشنگتن همواره اینگونه گرم و دوستانه نبوده است. در دوران جنگ سرد، ریاض از سیاستهای آمریکا در قبال شاه ایران بشدت سرخورده و عصبانی بود.
از آن زمان تاکنون این عربستانسعودی بوده که همواره تلاش کرده به هر نحوی توجهات آمریکا را به سوی خود و علیه ایران جلب کند. این تلاشها درطول این سالیان همواره بخش مهمی از توان دیپلماسی عربستانسعودی را به خود مشغول کرده است، اما با سفر ترامپ به عربستان شانس بسیار نادری به عربستان رو کرده است. بعد از تغییر استراتژی دولت آمریکا در قبال جهان عرب این نخستینبار است که رئیسجمهوری در آمریکا تا این حد به اعراب روی خوش نشان میدهد. در واقع اعراب به این مسأله اینگونه مینگرند: «هیچ هدیهای بهتر از این نیست، رئیسجمهوری از آمریکا صراحتا اعلام کند که قصد دارد بر ایران سخت بگیرد و درهمین حال توجه به موضوع رعایت حقوق بشر در کشورهای عربی را کنار بگذارد».
اما واقعیت این است که ناتو عربی سرابی بیش نیست، حتی اگر همه کشورهای عربی از بیم و هراس از ایران نقطه مشترک داشته باشند، که ندارند، حتی اگر همه آنها نگرانیهای اقتصادی مشابه داشته باشند که ندارند، حتی اگر همه آنها نگران بهار عربی دیگری باشند که نیستند، باز هم افتراقات ژئوپلتیکی آنها موجب خواهد شد که نتوانند ذیل پرچم عربستانسعودی و حمایت آمریکا ناتو عربی را شکل دهند. برای تأیید صحت این ادعا فقط کافی است که رخدادهای چند روز گذشته در حاشیه خلیجفارس را مرور کنید.
رخدادهای عجیب روزهای گذشته میان کشورهای حاشیه خلیجفارس از ٢ هفته پیش آغاز شد. دو روز بعد از نشست اعراب در ریاض کمپینی عجیب و ناگهانی از سوی برخی از کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس به رهبری عربستان علیه قطر آغاز شد. روند حمله دیپلماتیک به قطر و ترتیب اقدامات عربستانسعودی و امارات علیه قطر از لحاظ زمانی و هماهنگی به نحوی بود که کاملا واضح مینمود این دوکشور از پیش دراین خصوص با هم هماهنگ بودهاند.
بعید نیست که این دو کشور از حمایتهای لابیهای آمریکایی نیز برخوردار بودهاند. در تاریخ ٢٣ ماه مه، بنیاد دفاع از دموکراسی که در واشنگتن مستقر است، دیدگاههایش ضد اخوانالمسلمین است، کنفرانسی را برگزار کرد. اکثر سخنرانان دراین کنفرانس از اخوانالمسلمین و حامیان قطریاش بهعنوان گروهی که حامی اسلام خشونتگرا هستند، یاد و اعلام کردند که دولت آمریکا باید سیاستهای جدیدی را در خاورمیانه به کار ببندد. سخنرانان به صورت متفقالقول خواهان اجرای سیاسی از سوی آمریکا شدند که بر مبنای آن گروه اخوانالمسلمین و حامیان قطریاش از حقوق خود محروم شده و در انزوا قرار گرفته و مشروعیت خود را از دست بدهد.
با قراردادن همه این مسائل درکنار هم و همچنین با درنظرگرفتن حمله هماهنگ و برنامهریزیشده عربستان و امارات علیه قطر تنها دو روز پس از نشست اعراب در ریاض درحضور ترامپ، کاملا واضح به نظر میرسد که واشنگتن نیز دراین حمله همهجانبه به قطر نقش داشته است. روزگذشته نیز ترامپ در توییتی در حساب توییتر خود دست کاخسفید را رو کرد. او نوشت: «در سفر اخیرم به خاورمیانه گفتم، دیگر نمیتوان کمک مالی به ایدئولوژی افراطگرایانه را تحمل کرد. رهبران انگشتشان را به سوی قطر نشانه رفتهاند. نگاه کنید».
علاوه بر این، ترامپ نخستین رئیسجمهوری آمریکا است که در نخستین سفر خارجیاش پس از پیروزی در انتخابات به عربستانسعودی سفر کرده است، کاملا بدیهی به نظر میرسد که این سفر با هماهنگی قبلی با برخی از سران اعراب منطقه و به منظور پیشبرد هدفی خاص انجام شده است.
واشنگتن از یکسو قصد دارد اعراب را در منطقه متحد کند تا کمتر مجبور باشد در امور خاورمیانه دخالتهای هزینهبردار داشته باشد، اما به نظر میرسد که در این میان قطر ساز مخالف میزند. بنابراین نیاز است با اعمال فشار همهجانبه بر قطر شرایط بر این کشور تحمیل شود تا اعراب جبهه واحدی داشته باشند. اتفاقی که امروز درحال رخدادن است.
موقعیت کشورهای حاشیه خلیجفارس
به منظور اینکه درک بهتری از شرایط خلیجفارس داشته باشیم، نیاز است تا نگاه دقیقتری به نقشه این منطقه بیندازیم. در یکسو عربستانسعودی ایستاده است. با منابع نفت و گاز عظیمش و برخورداری از اماکن متبرکه مسلمان جهان. عربستانسعودی از روابط خوبی با آمریکا نیز برخوردار است و هر دو کشور مصمم هستند جهان سنی را علیه ایران متحد کنند و مانع وقوع برخی تحولات سیاسی شوند که موجودیت جهان عرب سنی را به خطر میاندازد، اما نکته اینجاست که برخی از کشورهای سنی حاشیه خلیجفارس برای مدیریتکردن چالشهای خود با ایران روشهای متفاوتی دارند.
کویت که در نزدیکی تنگه هرمز قرار گرفته و جمعیت قابل توجهی از شیعیان را در خود جای داده است درخصوص نحوه تعامل با ایران بسیار محتاطتر عمل میکند. یکسوم جمعیت کشور بسیار کوچک کویت را شیعیان تشکیل میدهند و از این جهت رهبری کویت تلاش میکند تا با پیگیری سیاستهای میانهرو بالانسی را میان شیعیان، اهل تسنن و گروههای سکولار ایجاد کند.
کمی آن طرفتر بحرین قرار گرفته است که اکثریت جمعیت آن را شیعیان تشکیل میدهند و اقلیتی سنی که به صورت تمام و کمال از سوی عربستانسعودی حمایت میشوند، بر شیعیان حکمرانی میکنند. همین مسأله به خودی خود بحرین را چه بخواهد و چه نخواهد، در خط مقدم رویارویی با ایران قرار داده است؛ چرا که حاکمیت بحرین به طور تمام و کمال به عربستانسعودی وابسته است و امنیت داخلی و خارجی خود را مدیون ریاض است بنابراین بدیهی است که به طور تمام و کمال از سیاستهای ریاض پیروی میکند.
عمان نیز کشوری کوچک است که در تنگه هرمز از لحاظ جغرافیایی درست در نقطه مقابل ایران قرار گرفته است. این کشور درست به اندازه ایران درک میکند که تنها راه حفظ امنیتش حفظ روابط دوجانبه است. از این جهت که سلطان عمان همواره سعی کرده است تا بالانسی را در روابط کشورش با عربستان و ایران برقرار کند و تاکنون نیز موفق بوده است.
امارات متحده عربی کاملا متکی به امنیت تنگه هرمز است. این کشور خصوصا در مسائل اقتصادی رویهای مشابه با عمان و کویت را در قبال ایران در پیش میگیرد. زمانی که ایران درگیر تحریمها بود، دوبی مقصد نخست تجار ایرانی بود. امارات البته مشکلاتی نیز با ایران دارد. امارات در خصوص سیاستهای منطقهای ایران از رویه عربستانسعودی پیروی میکند. امارات همچنین همواره درخصوص جزایر سهگانه با ایران دچار اختلاف بوده است.
البته این کشور چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ امنیتی بسیار شرایط بهتری در مقایسه با عربستان دارد. این کشور نیز چندان علاقه ندارد که زیر چتر عربستان روزگار بگذراند و اختیار امورش را به ریاض بسپارد. فرق امارات با دیگر کشورها اما این است که سیاست انتظار را در پیش گرفته است.
امارات ترجیح میدهد از رویارویی با عربستان پرهیز کند و به انتظار زمانی بنشیند که فشارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خاندان سعود را به زانو درآورد؛ اما تا فرا رسیدن آن زمان، امارات ترجیح میدهد به خواستههای عربستان احترام گذاشته و وارد رویارویی مستقیم نشود. اماراتیها همچنین درخصوص نحوه مدیریت جنگ در یمن نیز با عربستان اختلافاتی دارند اما ترجیح میدهند این اختلافات را در سطوح داخلی مدیریت کنند.
قطر در این میان فرزند سرکش خلیجفارس است. قطر در مسیری مخالف حرکت میکند و ابایی نیز ندارد که این مسأله را علنی کند. قطر کشوری کوچک است که عمدتا حولوحوش دوحه شکل گرفته است. خارج از دوحه عملا چیزی وجود ندارد! قطر همچنین از مشکلات قومیتی و بیثباتی سیاسی به دور است.
همین مسأله موجب شده است که قطر نوعی استقلال در سیاست خارجیاش را در مقایسه با عربستان و امارات به پیش ببرد. قطر در سال ١٩٧١، زمانی که انگلیس از قیمومت کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس دست کشید، از پیوستن به امارات متحده عربی امتناع کرد. در آن زمان مردم فقیر قطر زندگیشان را از راه ماهیگیری و جمعآوری مروارید در دریا میگذراندند.
تا اینكه در دهه ٩٠ میلادی با افزایش قیمت گاز، قطر مسیر رشد اقتصادی را آغاز کرد. قطر بهعنوان بزرگترین تولیدکننده گاز در منطقه تلاش کرد تا مسیری متفاوت از دیگر همسایگانش که از ثروت نفت بهره میبرند، در پیش بگیرد. بهتدریج وقتی قطر بهعنوان یک غول گازی در دنیا مطرح شد و توانست وجههای جهانی برای خود دست و پا کند و در ادامه نفوذ منطقهای خود را داشته باشد و خود را بهعنوان کشوری مستقل از دیگر همسایگانش در جهان معرفی کند.
بهتدریج و با افزایش قدرت اقتصادی قطر، این کشور شبکه خبری الجزیره را بنیان نهاد و از گروههای اسلامگرا در مصر، لیبی، غزه، سوریه و یمن حمایت کرد. زمانی که در جریان بهار عربی اخوانالمسلمین برای مدت کوتاهی قدرت را در مصر در دست گرفت، درواقع با حمایت قطر و ترکیه بود که این گروه توانست در قدرت بماند تا اینکه ارتش مصر مداخله کرد و ورق را برگرداند. وقتی که عربستانسعودی حماس و اخوانالمسلمین را از خود راند، قطر و ترکیه به این گروهها پناه دادند.
وقتی که عربستان و امارات حمایت خود را پشت ژنرال خلیفه هفتر در لیبی گذاشتند تا بتوانند در شرق لیبی قدرت را در دست بگیرند، قطر همه حمایت خود را پشت دولت اسلامگرا و شبهنظامیان در طرابلس قرار داد. دوحه همچنین روابط خود را با ایران حفظ کرد. درواقع عربستانسعودی و امارات به هر طرفی که رو میکردند قطر از درون شورای همکاری خلیجفارس در مقابلشان میایستاد.
سرانجام این رویارویی چه خواهد شد؟
قطر به دقت رصد خواهد کرد تا ببیند آمریکا تا چه اندازه در حمایت از عربستان و امارات در اعمال فشار بر دوحه پیش خواهد رفت و در ادامه گام بعدی را با توجه به این واقعیت برخواهد داشت. از یک سو، آمریکا قصد دارد تا ائتلاف محکمی از سوی اعراب علیه قطر ببیند و در عین حال از تهدید تجدید نظر در حضور نظامیاش در قطر برای اعمال فشار بر قطر استفاده کند تا قطر را در مقابل عربستان به زانو بنشاند. واقعیت این است که قطر بدون حمایت آمریکا نخواهد توانست در این رویارویی با همسایگانش نجات یابد. بهرغم اینکه روابط نظامی ترکیه و قطر بسیار قوی است، اما حتی ترکیه نیز نخواهد توانست جای آمریکا را برای قطر بگیرد.
علاوه بر اینکه قطر نخواهد توانست از حمایت آمریکا چشمپوشی کند، ارزش استراتژیکی در نزدیکشدن به اخوانالمسلمین و ایران را نیز در کوتاهمدت نخواهد دید و درنهایت ترجیح خواهد داد در بلوک اعراب باقی بماند. بنابراین ایران نیز نباید چندان امیدی به نزدیکی بیش از اندازه قطر به خود داشته باشد.
علاوه بر این بعد از کودتا ٤سال قبل در مصر، اخوانالمسلمین همچنان از میان نرفته است؛ افزایش بیکاری در کشورهای حاشیه خلیجفارس، فشار و سرکوب سیاسی از سوی دولتهای خودکامه این منطقه موجب خواهد شد تا جوانان بیشتری به گروههای سیاسی نظیر اخوانالمسلمین بپیوندند. با توجه به اینکه ترکیه در حال بازآفرینی نقش خود در خاورمیانه است، سازمان اسلامی نظیر اخوان در آینده حامیان قدرتمندی خواهند داشت که قطر و ترکیه از مهمترین آنها خواهند بود.
به دیگر سخن قطر و ترکیه به دنبال طراحی یک بازی درازمدت در خاورمیانه هستند. این دو کشور دیگر به مدل قدرتی در قرن بیستم پایهگذاری شد، ایمان ندارند و بر این عقیدهاند که این مدل دیر یا زود از هم خواهد پاشید. البته دولت ترامپ در حال حاضر به دنبال طرحهای کوتاهمدتتر است.
طرحهایی که براساس آن آمریکا بتواند برای مدت زمانی از خاورمیانه دور باشد. به همین خاطر است که آمریکا نیز مخالفخوانیهای قطر را در مقابل عربستان نمیپسندد. کوتاه سخن اینکه قطر دیر یا زود بار دیگر به شرایطی که بر او تحمیل شده است، تن خواهد داد و سعی خواهد کرد كه این فشار را از روی دوش خود بردارد؛ اما بعید به نظر میرسد که سیاستهای قطر حتی بعد از این سازش نیز تغییرات بنیادی داشته باشد.
تحلیلگران میگویند که دود قطع رابطه همسایگان قطر با این کشور نه فقط به چشم قطریها که به چشم همه اعراب میرود. رویترز پیشبینی کرده که بحران دیپلماتیک بین قطر و همسایگانش ممکن است با کُند کردن تجارت و سرمایهگذاری و گرانتر کردن وامگیری برای کشورهای این منطقه موجب زیان چند میلیارد دلاری برای این کشورها شود.
البته شاید با سرمایه هنگفت پادشاهی قطر که ۳۳۵میلیارد دلار تخمین زده میشود، این کشور قادر باشد از ایجاد بحران اقتصادی ناشی از تصمیم عربستان سعودی، مصر، امارات متحده عربی و بحرین برای قطع ارتباطات حملونقل هوایی، دریایی و زمینی با این کشور جلوگیری کند.
هرچند که تشکیلات تازه توسعهیافته بندرگاهی این کشور کوچک، قطر را قادر میسازد به صادرات گاز طبیعی خود که در ماه آوریل مازاد تجاری ۲.۷میلیارد دلاری را برایش به ارمغان آورد، ادامه دهد و واردات خود که قبلا از مرز زمینی عربستان انجام میشد را از راه دریا تداوم ببخشد، اما در صورتی که این قطع روابط که با اتهام حمایت از تروریسم انجام شده چند ماه ادامه پیدا کند، بخشهایی از اقتصاد قطر بشدت آسیب خواهد دید.
همچنین روابط سایر کشورها در شورای همکاری خلیج فارس که متشکل از ۶ کشور است از این پس به سختی ادامه خواهد داشت و بانکداران خارجی میگویند درصورتی که تنشهای دیپلماتیک تداوم یابد، کل منطقه مجبور خواهد شد بهای بیشتری برای وامهای خود پرداخت کند.
عربستان مجوز فعالیت قطر ایرویز را باطل کرد
با شدت گرفتن تنش سیاسی میان عربستان و قطر دولت سعودی دیروز اعلام کرد که تمام دفاتر شرکت هواپیمایی قطر ایرویز را در این کشور تعطیل کرده است.در همین حال با اجرای ممنوعیت سفر برای هواپیمایی قطر ایرویز از سوی عربستان سعودی، از دیروز بسیاری از پروازهای این شرکت هواپیمایی کنسل شد. همچنین قطر ایرویز در یک اقدام متقابل تمامی پروازهای خود به سه کشور عربی حاشیه خلیج فارس را به تعلیق درآورده است و پرواز به مصر هم تا اطلاع ثانوی انجام نمیگیرد.
هواپیمایی قطر؛ بزرگترین قربانی
در تحلیلی که بلومبرگ منتشر کرده، هواپیمایی دولتی قطر را بزرگترین قربانی تشدید بحران بین کشورهای عربی توصیف و تأکید کرده که به این ترتیب عملا صرفه اقتصادی برخی پروازهای این شرکت از دست خواهد رفت. این درحالی است که رقبای این شرکت در امارات و ابوظبی نیز آسیب خواهند دید.در این بین پیشبینی میشود ٧٦ پرواز به صورت روزانه در این کشورها لغو شود که از این تعداد ٥٢ پرواز برای شرکت قطری خواهد بود.
کارشناسان پیشبینی کردهاند این بحرانها ٣٠درصد از درآمد قطر ایرویز را تحتتأثیر قرار خواهد داد.در کنار لغو پروازها، بسته شدن حریم هوایی کشورها بر روی هواپیماهای قطری نیز برای این شرکت گران تمام خواهد شد، چرا که این شرکتها را مجبور خواهد کرد از مسیرهای طولانیتری مسافران خود را به مقصد برساند و از سوی دیگر پرواز برخی کشورهای آفریقایی را به دلیل افزایش هزینه عملا غیرفعال خواهد کرد.
گفتنی است در حالی که خبرگزاری دولتی عربستان اعلام کرده که شرکتهای هواپیمایی خارجی برای عبور دادن افزایش پروازهای خود به قطر باید از عربستان مجوز دریافت کنند، ابراهیم مرادی عضو هیأتمدیره شرکت فرودگاههای کشور از احتمال افزایش عبور روزانه ١٥٠ پرواز قطری از آسمان ایران خبر داده است.
عربستان مبادله با بانکها و ریال قطر را ممنوع کرد
روز گذشته بانک مرکزی عربستان به بانکهای این کشور اعلام کرد تا هیچ مبادلهای را با بانکها و ریال قطر انجام ندهند. بانک مرکزی بحرین نیز از شعب مختلف بانکهای این کشور خواسته تا فردا گزارشی را درخصوص تبادلات مالی خود با قطر ارایه دهند.
نفت به زیر ٥٠ دلار رسید
نگرانی ها از اینکه تنش دیپلماتیک بین قطر و چند کشور عربی از جمله عربستان ممکن است تلاش های اوپک برای مهار مازاد عرضه را تضعیف کند، موجب شد تا قیمت نفت دیروز کاهش یابد و به زیر ۵۰ دلار برسد. به نقل از رویترز، قیمت هر بشکه نفت برنت دیروز با ١٠ سنت کاهش به ٤٩ دلار و ٣٧ سنت رسید و نسبت به آغاز معاملات روز ٢٥ می، یعنی روز تمدید توافق کاهش تولید حدود ٨ درصد کاهش داشت.
قیمت نفت خام آمریکا نیزدیروز با ١٠ سنت کاهش به ٤٧ دلار و ٣٠ سنت رسید. گفتنی است؛ قطر با تولید روزانه ٦٢٠ هزار بشکه نفت یکی از کوچکترین تولید کنندگان نفت عضو اوپک است، اما برخی سرمایه گذاران نگران اند که تنش در درون اوپک منجر به تضعیف توافق کاهش تولید شود.