«پانزدهم فروردین سال جاری بود که بالاخره مدیر دفتر استانی ستاد احیای دریاچه ارومیه خبر پرداخت بودجه معوقه سال ۹۵ را برای عملیات احیا اعلام کرد و گفت: «امروز ۲۷۰ میلیارد تومان اسناد خزانه و ۳۰ میلیارد تومان نقد در اختیار دستگاههای اجرایی برای اجرای پروژههای دریاچه ارومیه قرار میگیرد.»
به گزارش جامعه پویا، «فرهاد سرخوش» همچنین در کنار اعلام این خبر گفت: «هماکنون تراز آبی دریاچه ارومیه ۶۸ سانتیمتر نسبت به مهرماه ۹۴ بالاتر است. این میزان از رقمی که برای دوره تثبیت در نظر گرفته شده بود نیز بالاتر است.» او از برنامههای ستاد احیا برای سال ۹۶ هم سخن گفت و اعلام کرد: «مقرر است در سال آبی ۹۵-۹۶ به میزان ۳۷۰ میلیون متر مکعب آب به دریاچه ارومیه رهاسازی شود و چنانچه بارشها در بهار امسال مطلوب باشد و یخهای ارتفاعات نیز ذوب و سبب افزایش آب سدها و رودخانه شود، مرحله سوم رهاسازی نیز آغاز میشود.»
حیات دریاچه در گرو بودجه
پولی که «سرخوش»، خبر واریز شدنش را در نخستین روزهای سال جدید اعلام کرد، همان حداقل بودجه لازم برای از نفس نیفتادن پروژه عظیم احیای دریاچه ارومیه است؛ بودجهای که البته بخش درخور توجهی از آن به شکل اسناد خزانه و اوراق مشارکت پرداخت شده و حالا احیاگران دریاچه ارومیه باید پیمانکاران خود را قانع کنند تا به جای پول، این اوراق را دریافت کنند. این خبر از آن رو درخور توجه و مهم بود که پیش از این در آبان سال گذشته و در جریان همایش آگاهسازی عمومی از چالشهای آب در دریاچه ارومیه، عیسی کلانتری به عنوان بالاترین مقام و مسئول کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه، در سخنانی هشدارآمیز، زنگ خطر توقف این پروژه حساس را به دلیل پرداخت نکردن اعتبارات به صدا درآورده بود.
کلانتری در آن روز اتمام موفقیتآمیز مرحله تثبیت آب دریاچه ارومیه را نشان از تعامل خوب مردم و ستاد احیای این دریاچه عنوان کرد و گفت: «متأسفانه اکنون که به مرحله احیای دریاچه رسیدهایم، سازمان برنامه و بودجه در عمل به تعهداتش موفق نبوده است. امروز عملیات احیای دریاچه به لحاظ مالی متوقف شده، وظیفه ستاد احیای دریاچه ارومیه نشان دادن مسیر احیای دریاچه است و باید دولت اهتمام جدی در این زمینه داشته باشد؛ چرا که در این باره کمبودها را به اطلاع رئیسجمهور رساندیم.»
او همچنین در جملاتی هشدارگونه گفته بود: «وظایف دستگاههای اجرایی در احیای دریاچه ارومیه مشخص شده است و هیچ قصوری در انجام وظیفه قابل گذشت نیست و در صورت کمکاری دولت، نباید از مردم انتظار داشت همکاری کنند.»
در شرایطی که پس از این هشدارهای کلانتری، وعدههایی مبنی بر واریز اعتبارات مورد نیاز، به ستاد احیای دریاچه داده شد اما تا آخرین روزهای سال هم از این پول خبری نشد و متولیان این پروژه، فقط برای از دست نرفتن حاصل کار سه ساله خود، همچنان با دست خالی به اجرای برنامههای تدوین شده احیای دریاچه ادامه دادند. در آخرین روزهای سال ۹۵ بود که برای بازدید از عملیات احیای دریاچه ارومیه، راهی این منطقه شدیم تا ببینیم در این سه سال، چه اقداماتی انجام شده و کار به دلیل تأمین نشدن بودجه و اعتبارات در چه مرحلهای در حال متوقف شدن است.
از تکیه بر مشارکت مردم تا شائبههای یک انتقال آب دیگر
پیش از هر چیز پای سخنان امیرعباس جعفری، مدیر کل ستاد بحران استان آذربایجان غربی و نماینده استاندار در ستاد احیای دریاچه نشستیم. جعفری از سیرِ خشکیدن دریاچه شروع کرد و گفت: «در فاصله سالهای ۷۴ تا ۹۲، سطح آب دریاچه بیش از هشت متر کاهش داشته و ۹۵ درصد آن خشک شده است.»
او از روزهای دولت قبل به تلخی یاد میکند و میگوید در آن روزها به تلاش «انجیاُو»ها با دید منفی نگاه میشد و فعالیتهای مردمی برای نجات دریاچه با برخوردهای سخت همراه بود اما حالا و پس از آن که در اولین جلسه دولت یازدهم موضوع تشکیل کارگروه ملی احیای دریاچه تصویب شد، همزمان با برنامههایی که برای ۲۷ دستگاه اجرایی تدوین شد، آموزش و جلب مشارکتهای مردمی هم در دستور کار قرار گرفت و نتایج خوبی به همراه داشته است.
جعفری درباره مهمترین اقدامات انجام شده میگوید: «۹۰ درصد آب منطقه ما در بخش کشاورزی مصرف میشود و بنا بر برنامهای که داریم قرار شده در ۱۰ سال این میزان را کاهش دهیم. در همین راستا طرح آموزش ۲۰ هزار کشاورز برای استفاده از روشهای نوین آبیاری آغاز شده و اعتباراتی هم برای بهرهمندشدن کشاورزان از تجهیزات آبیاری مکانیزه در حال تأمین است.»
او همچنین از اتصال سیمینهرود و زرینهرود توسط سازمان آب منطقهای به عنوان یکی دیگر از اقدامات یاد میکند و میگوید با اجرای این طرح آب سدهای بالادستی به دریاچه منتقل شده است اما همچنان مهمترین طرحی که احیاگران دریاچه با وجود همه اما و اگرها و مخالفتهای فعالان محیط زیست به آن چشم امید بستهاند، طرح انتقال آب رودخانه «زاب» به دریاچه ارومیه است؛ طرحی که بر اساس برنامهریزیها قرار است در سال ۹۸ به بهرهبرداری برسد و سالانه ۵۵۰ میلیون مترمکعب آب را وارد دریاچه ارومیه کند. عملیات تونلسازی برای این انتقال پرماجرا همچنان در حال انجام است؛ آن هم در شرایطی که سازمان محیط زیست برای آن مجوزی صادر نکرده اما با نظر شورای عالی امنیت ملی همچنان احداث تونل انتقال آب ادامه دارد.
موافقان این طرح معتقدند مسیر رودخانه زاب در سردشت کاربرد کشاورزی ندارد و پس از آن هم وارد خاک عراق میشود و با انتقال این آب به دریاچه ارومیه، به جای آن که سالانه صدها میلیون متر مکعب آب از کشور خارج شود، این آب برای احیای دریاچه ارومیه استفاده خواهد شد. مخالفان نیز میگویند این انتقال باعث نابودی اکوسیستم مسیر رود در سردشت میشود و پس از آن هم به دلیل نرسیدن آب به بینالنهرین در عراق، بحران خشک شدن آن سرزمین و افزایش ریزگردهایی که هر سال از آنجا به جنوب و غرب کشور حمله میکنند، تشدید خواهد شد.
آنها میگویند طرحهای انتقال آب، عمل کردن بر خلاف مسیر طبیعت است و خسارت به بار میآورد و برای حرفشان هم دو مثال زنده دارند: یکی احداث تونل کوهرنگ که قرار بود زایندهرود را نجات دهد اما مشکلات دیگری ایجاد کرد و دیگری کاری که افغانستان با سرچشمههای هیرمند کرد و هامون را خشکاند. به هر تقدیر، این طرح هم در مجموعه نهادهای پیگیر احیای دریاچه ارومیه با جدیت پیگیری میشود و همچنان سال ۹۸ به عنوان سال بهرهبرداری از آن هدفگذاری شده است.
تصفیه فاضلاب، مقابله با شنزارها و معضل چاههای غیر مجاز
دو طرح دیگری که در این راستا در حال اجراست، طرح بازیافت فاضلاب و انتقال آن به دریاچه و همچنین طرح تثبیت شنها و نمکزارهای به جا مانده از دریاچه است و تاکنون نیز بخشهایی از این دو طرح در کنار چند عملیات موازی دیگر انجام شده است.
فرهاد سرخوش، مدیر دفتر استانی ستاد احیای دریاچه که به عنوان نماینده مستقیم عیسی کلانتری در ستاد استان فعالیت میکند، درباره این طرحها اینگونه توضیح میدهد: «بر اساس برآوردی که انجام شده، سالانه از آبراههای مختلف منطقه چیزی در حدود ۱۹۰ میلیون متر مکعب، آب به دریاچه وارد میشد اما به دلیل لایروبی نشدن و مسدود شدن بسیاری از این آبراهها، این ورودی مختل شده بود که در سه سال گذشته، لایروبی انجام شد و حالا روانآبها دوباره به دریاچه میریزند؛ اتفاقی که اگر زودتر میافتاد، سطح آب دریاچه این قدر فرونمینشست.»
او میگوید: در سال ۹۴ از مجموع مساحت پنجهزارو ۴۰۰ کیلومتر مربعی دریاچه، فقط ۵۰۰ کیلومتر مربع باقی مانده بود و در شرایطی بودیم که اگر در سه سال نمیتوانستیم دریاچه را تثبیت کنیم، دیگر امکان احیای آن وجود نداشت.
به گفته سرخوش برای تثبیت یک سوم از مساحت دریاچه به دو میلیارد متر مکعب آب نیاز بود که تا مهر سال ۹۵ دو و نیم میلیارد متر مکعب آب به دریاچه وارد شد و سطح آب هم یک متر بالاتر آمد و به این ترتیب فاز تثبیت دریاچه با موفقیت به پایان رسید تا همه به احیای آن امیدوار شوند. او میگوید: پس از مهر سال ۹۵ وارد فاز آبرسانی به دریاچه با هدف احیا شدهایم و تاکنون سالانه ۳۷۰ میلیون متر مکعب آب رهاسازی شده از سدهای استان را برای دریاچه تأمین کردهایم.»
برنامه بازیافت فاضلاب هم برای این مرحله در نظر گرفته شده که به گفته سرخوش قرار است سالانه هزار و ۵۰۰ میلیون متر مکعب از استان آذربایجان شرقی و همین مقدار هم از آذربایجان غربی وارد دریاچه ارومیه شود؛ آبهایی که البته هنوز برای ورود به دریاچه، علاوه بر بودجه مورد نیاز برای کانالکشی، به مجوز وزارت بهداشت هم نیاز دارند.
برای دیدن آن چه در این قسمت انجام شده، راهی تصفیهخانه مکانیزه فاضلاب ارومیه شدیم؛ جایی که با استقرار دستگاههای روز دنیا و در چندین حوضچه وسیع، فاضلاب شهر در نهایت به صورت آبی زلال در مسیر خروجی تصفیهخانه قرار میگرفت. مسیری که به بیابان منتهی میشد و کارشناسانی که این سیستم را اداره میکردند، گفتند برای انتقال این آب به آبراههای منتهی به دریاچه، هنوز بودجهای اختصاص داده نشده است؛ بودجهای که باید صرف احداث کانالهای انتقال این آب به مسیر دریاچه شود.
به گفته سرخوش، با توجه به مصرف چشمگیر آب در بخش کشاورزی منطقه، از سال ۹۳ بر اساس مصوبه دولت، توسعه کشاورزی در این مناطق ممنوع شده و برنامههای کاهش کشت محصولات پر آب نیز در حال اجرای تدریجی است.
او میگوید: چاههای غیر مجاز یکی از اصلیترین دلایل خشک شدن دریاچه ارومیه هستند و در این باره به آماری تکاندهنده اشاره میکند: «آذربایجان غربی رتبه اول تعداد چاههای غیر مجاز کشور را دارد؛ به طوری که از مجموع ۹۶ هزار چاه این استان، فقط ۳۶ هزار چاه مجوز دارند و در حال حاضر کشاورزان نیز از ۶۰ هزار چاه بیمجوز بهرهبرداری میکنند. البته در این مدت، ما سه هزار چاه غیر مجاز را تعطیل کردهایم اما به محض تعطیلی چاهها اعتراضها شروع میشود و حتی برخی از نمایندگان به ما فشار میآورند که برای رفاه حال کشاورزان، از تعطیل کردن چاهها خودداری کنیم.»
سال مرگ و زندگی
یکی از طرحهای بسیار وسیع و تحسینبرانگیزی که در آن مدت در منطقه احیا اجرا شده، طرح تثبیت شنزارها و نمکزارهای به جا مانده از دریاچه است. شنها و نمکهایی که اگر مهار نمیشدند، با وزش باد و برخاستن از زمین میتوانستند بحرانی بزرگ رقم بزنند.
به گفته سرخوش، برای مهار این روانگردها، ۶۵۰۰ هکتار از اراضی منطقه قرق شد و در فرایند تثبیت، ضمن کاشت برخی اقلام گیاهی، از ورود دام به این مناطق جلوگیری به عمل آمد و در نهایت طرح تثبیت با موفقیت انجام شد. طرحی که حالا نیازمند بودجه است و اگر بودجه آن تأمین نشود، همه آن چه در این سه سال به دست آمده، از دست خواهد رفت.
سرخوش میگوید: قرار بود در سال ۹۵ مبلغ هزار و ۱۲۰ میلیارد تومان بودجه به طرحهای ستاد احیا اختصاص پیدا کند؛ بودجهای که پس از پایان سال ۹۵ و در نخستین روزهای بعد از تعطیلات نوروز ۹۶، گفته شده فعلا ۳۰۰ میلیارد آن پرداخت شده و از این مقدار هم ۲۷۰ میلیاردش به صورت اوراق بوده است.
این که با این بودجهها، میتوان دریاچه نجات یافته از مرگ را زنده نگه داشت یا باید شاهد از دست رفتن حاصل زحمات سه ساله بر اثر تزریق نشدن بودجه باشیم؛ سؤالی است که شاید برای یافتن پاسخ آن به صبر زیادی نیاز نباشد؛ چرا که برخی از کارشناسان فعال در پروژه احیای دریاچه معتقدند اگر تا تابستان سال جاری فاز دوم اجرا نشود، باید با دریاچه ارومیه خداحافظی کنیم و منتظر عواقب وحشتناک این وداع نیز باشیم.»