مسعود کیمیایی در یادداشتی در پاسخ به بهمن فرمان آرا در روزنامه شرق نوشت: بهمن عزيزم؛ سالهاي رفته ما همه مشترك است. عمري پيوسته كه پاسدار زيبايي و تعهد بوده است از اينكه داريوش و سپس تو و ميدانم ما... با هم دويدهايم و از نفس نيفتادهايم همان است كه در امتداد دانستههاي خود هستيم، از جان و روح هميشه تهديدشده ما میآید، سپاسگزارم كه در اين هواي گرهخورده و ناپاك، با وجودي تابناك كه از سر مهر ميآيد كنار هم ميمانيم.
ما سالهاست درد يكديگر را تحمل ميكنيم.خوشا كه در شهر با آن هواي مسموم و مرگزا يكديگر را ملاقات ميكنيم و لبخند ميزنيم و هراسي ندرايم و از عشق ميگوييم. ما در دل باد با شعلهاي در توانمان روشنايي داريم. ما هيچگاه لبخندهاي متقلب نداشتيم و عشق به اين سرزمين وسيع و اجدادي در ما ساكت و خاموش نشد.
بهمن عزيز! من با دلهره و ترس و فقر به دنيا آمدم؛ مضطرب زندگي كردم و در مصيبتهاي فراوان و سياه، دلداده و شادمان راه رفتم. ما با هم بوديم. آنچه نوشتيم و ساختيم سند لياقت ما شد. سند لياقت ما مردماند. مردم به ياد ميآورند كه لبخندهاي دردناك ما هم مميزي ميشد.
بار ديگر در اين دمادم عمر ميخواهم... خدا بخواهد يكي، دو فيلم با سينما و خودم تنها باشم.
سپاس از تو و يارانم كه رفاقت را با تعهد عشق كرديد.در اين سيل رفتگي عمر صدای دوست بهملكوترفته ما میآید. عباس كيارستمي را دلتنگيم. ما سالهاست درد يكديگر را تحمل ميكنيم.