bato-adv
کد خبر: ۳۰۳۹۴

آسیب شناسی اصلاح طلبان از زبان مشایی

تاریخ انتشار: ۱۶:۳۴ - ۰۲ شهريور ۱۳۸۸


اسفنديار رحيم مشايي گفت: از 8 سال دوره آقاي هاشمي براي گشايش در فضاي سياسي و فکري تلاش هاي خيلي وسيعي صورت گرفت و البته اثر گذار هم بود و جامعه ما متفاوت و متحول شد.

رئيس دفتر رئيس جمهور که در جمع اعضاي ارشد ستاد ياران خورشيد سخن می گفت اظهار داشت:با شکست يا عدم توفيق اصلاحات يا اصلاح طلبان در طول 8 سال که در واقع بعد از 8 سال دوره آقاي هاشمي براي گشايش در فضاي سياسي و فکري تلاش هاي خيلي وسيعي صورت گرفت و البته اثر گذار هم بود و جامعه ما متفاوت و متحول شد، نتيجه و هدف اصلاحات آن طور که در برنامه اصلاح طلبان پيش بيني شده بود محقق نشد.

وي افزود: علت اين است که ماجراي مديريت يک جامعه و کشور يک ماجراي کاملاً پيچيده است. اينکه بخشي از مديران جامعه بخواهند گفتماني را در جامعه جاري کنند اگر چه مديريت به آنها کمک خواهد کرد که فضا بسازند و ابزار و امکانات در اختيار آنها قرار دهد اما وقتي کسي يا جناحي مسئوليت اجرايي کشور را برعهده مي گيرد، مسئول بسياري از امور جامعه است و پاسخ گفتن به همه امور جامعه امر ساده اي نيست و دشواري هاي خودش را دارد.
مشايي ادامه داد: به دلايل فراوان که خارج از اين بحث است اصلاح طلبان موفق نشدند در فرايند اداره امور جامعه توفيقاتي را در آن حد به دست بياورند که بتوانند روند دولتهاي گذشته را ادامه بدهند.

وي افزود: البته اين به معناي آن نيست که ماجراي اصلاحات پايان يافته يا جامعه از اصلاح روي برگردانده اما وقتي کسي در يک بخشي براي اداره امور جامعه متولي و مصداق مي شود او بايد پاسخگوي بسياري از امور باشد و اصلاح طلبان در طول 8 سال واقعاً نتوانستند مسايل جامعه را به پيش ببرند.

مشايي تاکيد کرد: الان من نمي خواهم وارد بشوم و بگويم اصلاحات کجا جلو رفت و کجا عقب ماند؟ چه چيزي درست بود و چه چيزي غلط بود؟ چون همه مؤلفه هاي اصلاحات که غلط نيست. اصل اصلاح که غلط نيست. اصل تحول که غلط نيست. من نمي خواهم وارد اين بحث شوم. ولي با توجه به اينکه بخش مهمي از دو دولت پيش از دوره اصلاحات، در فرايند اصلاحات هم درگير بود و اصلاً آنها خودشان را پديدآورندگان اصلاحات مي دانستند، با شکست اصلاحات بازگشت به گذشته مورد ترديد قرار گرفت که حالا اگر اصلاحات شکست خورده جايگزين و آلترناتيو آن چيست؟ چه چيزي به عنوان جانشين دوره اصلاحات ديده مي‌شود.

مشايي ادامه داد: در اين خصوص اصلاح طلبان طيفهاي مختلفي بودند و تحليل هاي متفاوتي داشتند برآوردهاي مختلفي هم داشتند. اما آنچه در بين همه آنها به طور مشترک وجود داشت اين تحليل بود که روند موجود بعد از 8 سال قابل دوام نيست. به همين دليل شما مي بينيد که در مدعيان اصلاح و تغيير هم شکاف وجود داشت .

وي افزود: در انتخابات رياست جمهوري نهم افراد مختلفي به عنوان کانديداي انتخابات در صحنه حضور پيدا کردند؛ از کساني که يک مقداري مشي تندتر داشتند تا کساني که مشي نرم تري داشتند و اين طيف تا کارگزاران ادامه مي يابد.

رييس دفتر رييس جمهور اظهار داشت: علت مشکلات اصلاح طلبان اين بود که از يک سو آنها از نظر کارکردي در بخش مديريت جامعه با ضعف هاي فراواني مواجه بودند و عدم توانايي آنها در مديريت آشکار شده بود و از سوي ديگر يک موج جديدي در اصول گرايان ايجاد شده بود که همزمان با انتخابات شوراي دوم در تهران، در شوراي تهران رأي آوردند و آقاي دکتر احمدي نژاد، شهردار تهران شد.

مشايي ادامه داد: در طول 2 سال يک فضاي جديدي به وجود آمد و يک موجي از تهران شکل گرفت و به سمت استان ها حرکت کرد و يک فرصتي پديد آمد. البته آن موقع بحث اصولگراها بحث داغي نبود بلکه بحث آبادگران بودو اين آبادگران بود که به عنوان يک جريان جديد و نو اين موج را ايجاد کرد.

رييس دفتر رييس جمهور خطاب به اعضاي ستاد ياران خورشيد اظهار داشت: در اين شرايط اصلاح طلبان دچار مشکل شدند و برنامه اي براي آمدن آقاي هاشمي در صحنه انتخابات طراحي شد. هر چند که آقاي هاشمي صحنه انتخابات را طوري مديريت مي کند که تا آخرين لحظه سوخت نرود چراکه اقبالي به ايشان براي حضور در انتخابات نبود و کانديداتوري ايشان در جامعه مورد اقبال عمومي قرار نداشت به همين دليل اصلاح طلبان نگران بودند که اگر از روزهاي اول اسم آقاي هاشمي مطرح باشد ممکن است باز يک فرصت سوزي بزرگ ديگري اتفاق بيفتد و يک موج مثبت قويتر براي آبادگران شکل بگيرد. آنان مي دانستند که نام آبادگران در مواجهه و مقابله با برخي هسته ها و محفل هاي سياسي که مصداق بارزش هم خود آقاي هاشمي بود، رونق يافته بنابراين اگر از اول نام آقاي هاشمي مطرح مي شد اين موج سنگين تر مي شد لذا آقاي هاشمي را در انتخابات نهم رياست جمهوري تا آخرين لحظات نگه داشتند.

رحيم مشايي ادامه داد: در همين چارچوب اصلاح طلبان سعي کردند موضوع کانديداتوري آقاي هاشمي را پنهان کنند. از سوي ديگر مقام معظم رهبري هم در بياناتشان تأکيد بر نو گرايي و جوان گرايي داشتند که اين موضوع، اصلاح طلبان را با محدوديت هاي بيشتري مواجه کرد چون ديگر در تبليغ آقاي هاشمي رفسنجاني هر کاري براي اصلاح طلبان قابل انجام بود جز اينکه بگويند آقاي هاشمي رفسنجاني از جمله جوانان اين سرزمين است که اين يکي ديگر شدني نبود.

رحيم مشايي در ادامه افزود: در پايان دوره 8 ساله اصلاحات، فروغ و اميد بسيار ضعيفي براي رأي آوري اصلاح طلبان به چشم مي خورد زيرا از يکسو مقبوليت اجتماعي آنان بسيار کاسته شده بود و از سوي ديگر، موجي شکل گرفته بود که در رأس آن آقاي دکتر احمدي نژاد قرار داشت که بدون ساختار و تشکيلات و حزب و گروه حرکت مي کرد.

وي افزود: اين وضعيت باعث شد که يک نگراني بسيار جدي در ميان اصلاح طلبان ايجاد شد. در 8 سال اصلاحات يک دوره پرچالش بين کارگزاران و اصلاح طلبان شکل گرفته بود چون کارگزاران معتقد بودند که اصلاحات محصول آنها است و بر همين اساس، رأي اصلاح طلبان به کارگزاران تعلق دارد.

مشايي ادامه داد: من يادم است که پس از دوم خرداد 76 در ستاد انتخابات وزارت کشور نشسته بوديم و انتخابات برگزار شده بود و آقاي خاتمي 20 ميليون رأي آورده بود و اين در تاريخ کشور ما بي نظير بود. ما هرگز انتخاباتي اين همه پرشور و با اين همه رأي نداشتيم. ما بعد از انقلاب، انتخابات رقابتي نداشتيم و در انتخابات رياست جمهوري سال 76 اولين بار بود که رقابتي شکل گرفته بود. در همان ايام در وزارت کشور نشسته بوديم که آقاي محسن هاشمي آمد. ايشان در ابتدا عليه آقاي جنتي سخن گفت و بعد اظهار داشت که راي آقاي خاتمي، رأي پدر من است و اين رأي، رأي آقاي خاتمي نيست. اين را من بي واسطه مي گويم و خودم آنجا نشسته بودم که آقاي محسن هاشمي گفت رأي خاتمي، رأي پدر من است.

مشايي ادامه داد: کارگزاران به دنبال اين بودند که اصلاحات را ادامه دولت آقاي هاشمي تلقي کنند انتخابات دوم خرداد 76 که تمام شد در شرايط که رييس جمهور، آقاي خاتمي بود رفتند به سراغ آقاي هاشمي و از ايشان در مورد ترکيب دولت سؤال کردند. آقاي هاشمي هم خيلي شفاف و صريح گفت که به زودي دولت را تشکيل مي دهيم. ادبيات آقاي هاشمي چنان ادبياتي بود که گويا دوباره آقاي هاشمي رفسنجاني رييس جمهور شده است.

رييس دفتر رييس جمهور افزود: البته اين رفتار آقاي هاشمي رفسنجاني، واکنش هاي خيلي تندي را در ميان نخبگان سياسي فعال پشت سر آقاي خاتمي که در حلقه هاي اول بودند، ايجاد کرد که بعد آقاي خاتمي مجبور شد مصاحبه کند و بگويد که بعد از رهبر در ايران نفر دوم من هستم.

مشايي اظهار داشت: از همين نقطه، جرياني در ميان اصلاح طلبان عليه آقاي هاشمي شکل گرفت که بعد به يک هجمه خيلي تند و تيز عليه آقاي هاشمي و افراد نزديک به ايشان تبديل شد تا آنقدر عليه آقاي هاشمي، در انتخابات مجلس ششم تبليغات کرده بودند که ايشان استعفا داد.

مشايي تأکيد کرد: البته آقاي هاشمي استعفا داد چون نگران بود در انتخاب رياست مجلس با مشکل مواجه شود. آن زمان، بعضي ها گفتند که آقاي هاشمي از حق خودش گذشت يعني ايثار کرد که در واقع امر، اينطور نبود بلکه فضاي مجلس به نحوي بود که ايشان نه به عنوان رييس مجلس و نه به عنوان نايب رييس مجلس رأي نمي آورد و اين مسئله، براي ايشان مايه سرشکستگي بود. در حقيقت، دليل اصلي استعفاي آقاي هاشمي در انتخابات مجلس ششم همين موضوع بود.

رييس دفتر رييس جمهور ادامه داد: در خصوص کانديداتوري آقاي معين، اصلاح طلبان از خدا مي خواستند که شوراي نگهبان او را حذف کند تا آنان بتوانند از انتخابات کناره گيري کنند. در اين شرايط بود که شکست اصلاح طلبان اثبات نمي شد و مي توانستند دوره فطرتي را پشت صحنه بمانند و با مظلوم نمايي ادعا کنند که ما را به قدرت راه ندادند اما اين حربه آنان با تدبير مقام معظم رهبري در جريان تائيد صلاحيت آقاي معين از اصلاح طلبان گرفته شد.

مشايي افزود: اما يکي ديگر از ماجراي پشت پرده در انتخابات دوره پيش، توجه به اين نکته است که در آن شرايط جايي براي آشکار شدن اختلافات بين اصلاح طلبان و کارگزاران نبود زيرا اينها هر دو به آخر خط رسيده بودند و در برابر يک رقيب جديدي قرار گرفتندکه اين رقيب جديد، براي عده اي اصولگراها و در منظر برخي ديگر، فقط شخص احمدي نژاد است و هيچ رقيب ديگري وجود ندارد.

وي اظهار داشت: مهم آن است که آنها به اين نتيجه رسيده اند که با ورود عده اي به صحنه (نام، تفاوتي نمي کند آيادگران باشد يا اصولگرا) ؛ جايگاه و موقعيت رهبري اهميت يافته و با افزايش قدرت رهبري، پايه هاي نفوذ ايشان در صحنه اجرا و سياست در جامعه نيز تعميق يافته است. طرف ديگر ماجرا، توجه به اين نکته است که در مرحله اول، اصولگرايان در قالب «شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب» به وحدتي نرسيدند اما طرف مقابل، تمام تلاش خود را براي نيل به وحدت به کار گرفت و نهايتاً در مرحله دوم انتخابات يعني با آمدن آقاي احمدي نژاد و آقاي هاشمي، عملاً و به طور صد درصد اين اتفاق افتاد که دو رقيب مقابل هم قرار گرفتند.

مشايي در ادامه بيان داشت: نکته در خور تأمل اينکه هيچ وقت در تاريخ بعد از انقلاب اسلامي سابقه نداشته که کانديدايي به اين سطح مورد تأييد و تشويق افراد مختلف سياسي، فرهنگي و اجتماعي در جامعه قرار بگيرد و اين خيلي عجيب و عميق بود. تقريباً همه جريانات سياسي (صرف نظر از اينکه خيلي ها با هم دشمن بودند کاملا مخالف هم بودند) آشکارا اعلام موضع کردند و از آقاي هاشمي در دور دوم انتخابات گذشته، حمايت خودشان را اعلام کردند.

وي عنوان داشت: حتي خود آقاي مهندس موسوي و آقاي خاتمي هم به همين صورت مواضع خودشان را اعلام کردند. آنها هم به اين نتيجه رسيده بودند که چاره اي جز ممانعت از قدرت گيري جناح مقابل که طرفداران رهبري شناخته مي شدند، وجود ندارد.

مشايي افزود: بحث شوراي رهبري، بحث مجلس خبرگان و انتخاب رهبر جديد؛ حرف هايي بود که در آن زمان زده مي شد و ادبيات تند و هتاکانه اي که به کار گرفته شد، قصدش تنزل جايگاه ها بود. اما انتخابات برگزار شد و آقاي احمدي نژاد انتخاب شد.

وي ادامه داد: حمايت هاي خارجي و گفت گو ها و مذاکرات خارجي را در انتخابات پيشين هم داشتند اما در اين انتخابات بيش از پيش، آشکار شد. آنها با بهره گيري از ظرفيت هاي رسانه هاي بيگانه؛ زمينه هاي جشن، شادماني و سرور را فراهم کرده بودند اما موفق نشدند اين سازماندهي را انجام دهند.

مشايي با اشاره به تلاش هاي بسياري که براي حضور آقاي هاشمي در صحنه انجام شد، افزود: سر اين که آقاي هاشمي بيايد يا نيايد خيلي بحث شد و اختلافات بسياري بين آنها وجود داشت. اما خود آقاي هاشمي اميدوار بود که در انتخابات پيروز مي شود و به همين دليل هم، به صحنه آمد. البته عده اي در تلاش بودند که آقاي هاشمي انصراف دهد. با دو مرحله اي شدن انتخابات و فراگير شدن موج در روزهاي آخر، انصراف آقاي هاشمي ديگر معنا نداشت زيرا همه چيز شکل گرفته بود و اين، همان هدايت الهي است که کار از دست همه خارج شود.

رييس دفتر رييس جمهور بيان داشت: شکست در انتخابات، ترس و نگراني عميقي را در آنها موجب شد به گونه اي که با استمداد جستن از يک «دولت خارجي» با تأکيد بر اينکه اين دولت نمي تواند شش ماه بيشتر دوام نخواهد آورد، زمينه را براي شکست دولت فراهم کردند.

وي در ادامه اظهار داشت: مثلاً در مورد پرونده هسته اي اگر دولت نهم سياست تهاجمي را در صحنه بين الملل اتخاذ نمي کرد و اگر فرايند هسته اي را با شکستن لاک و مهرها شروع نمي کرد و يک چالش بزرگي را در صحنه بين الملل پديد نمي آورد، به موفقيت هاي اين چنيني دست نمي يافتيم.

bato-adv
پرطرفدارترین عناوین