bato-adv
کد خبر: ۲۸۰۲۹۴
محمدکاظم سجادپور، دهقانی فیروزآبادی، کیهان برزگر، غلامرضا کاشی، احمد گل محمدی و ... پاسخ می دهند

چرا «علوم سیاسی» در ایران پاسخگوی مسائل نیست؟

تاریخ انتشار: ۱۴:۵۰ - ۲۰ تير ۱۳۹۵
فرارو- مرتضی شکری*: یکی از رشته های دانشگاهی در ایران که خیلی کارکرد بیرونی ندارد علوم سیاسی است. رشته ای که دانشجویان آن به دلیل ماهیت بینارشته ای علوم سیاسی، مجبورند اطلاعات مختلفی از حقوق، جامعه شناسی، فلسفه، تا آمار و جدیدا داده کاوی داشته باشند. با این حال به نظر می رسد در ایران (تاکید می شود در ایران) این رشته صرفا در دانشگاهها تدریس می شود و کارکردی برای جامعه و دولت ندارد. مشکل از کجاست؟ چرا علوم سیاسی در ایران پاسخگوی مسائل و مشکلات مربوطه نیست؟ البته ممکن است استثنائاتی نیز پیدا شود. چنانکه برنامه هسته ای ایران تحت رهبری وزیری که روابط بین الملل خوانده بود به سرانجام رسید. با این حال همین وزارت خارجه نیز اکنون در سیاست های منطقه ای و بین المللی خود با مشکلات عدیده ای روبرو است. آیا علوم سیاسی در ایران پاسخی برای این مشکلات دارد؟ علوم سیاسی چه نسبتی با حوزه سیاست گذاری دارد؟ این سوالی است که اخیرا در نشست اساتید علوم سیاسی که از سوی انجمن علوم سیاسی ایران برگزار شد مطرح گردید. هر یک از اساتید با منطقی متفاوت پاسخی متفاوت برای آن برگزیده اند. سایت خبری تحلیلی فرارو با استقبال از طرح این موضوع به انتشار دیدگاههای مطرح شده در این نشست می پردازد و در روزهای آتی این سوال را در مصاحبه با دیگر اساتید علوم سیاسی ایران دنبال خواهد کرد.

دکتر سید محمدکاظم سجادپور رئیس انجمن علوم سیاسی ایران و استاد دانشکده وزارت خارجه
منطقه خاورمیانه وارد مرحله حساسی شده است.  سرعت تحولات و شدت آنها، جنگهای نیابتی و... به گونه‌ای است که می توان گفت منطقه خاورمیانه دچار تحولات ساختاری شده است.

مهمترین ویژگی‌های این تحولات عبارتند از: 1- سرعت تحولات  که به شکلی بهمن وار همه جوامع را یکی پس از دیگری در بر گرفت. 2- پر کنشگر بودن تحولات: به این معنا که علاوه بر دولتها بازیگران مختلفی را درگیر خود کرده بود. در وقایع بوجود آمده طیف وسیعی از کنشگران از داعش گرفته تا تک تک بازیگران منطقه ای مانند قطر، عربستان ترکیه، قدرتهای فراملی و فروملی درگیر این تحولات هستند. 3- ویژگی سوم پر اثر بودن تحولات است. دامنه و شدت تحولات به گونه‌ای است که جهت آن به سوی تحولات ساختاری حرکت کرده و می توان از آن تحت  عنوان شرایط نوین یاد کرد.

اکنون سوال اصلی این است که این تحولات چه نسبتی با رشته علوم سیاسی دارد و چه کاربردی را باید از علوم سیاسی انتظار داشت؟ در پاسخ می توان گفت بدون شک تولید فکر و فهم یکی از کارکردهای رشته علوم سیاسی است. در تحولات منطقه قدرتهای فراملی و فروملی متعددی درگیر هستند و علوم سیاسی می تواند درک و فهم مناسبی از نقش آنها به ما ارائه کند. از دیگر کارکردهای رشته علوم سیاسی پیش بینی سمت و سوی تحولات است.

میان رشته ای یا درون رشته ای، عنوانی است که می توان در شرایط کنونی برای علوم سیاسی به کار برد. چرا که هیچ یک از گزارش های علوم سیاسی به طور کامل قادر به تولید و فهم تحولات از یک سو و پیش بینی آنها از سوی دیگر نیستند. مثلا آیا اندیشه سیاسی می تواند به تنهایی و به طور کامل پدیده داعش را تبیین کند؟ خیر. بدون شک در اینجا تلفیق اندیشه سیاسی، روابط بین الملل، اقتصاد سیاسی (درآمدزایی داعش) و ارتباطات سیاسی می تواند مفید باشد.

دکتر سید جلال دهقانی فیروز آبادی استاد روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبائی
به نظر من انجمن های علمی و تلاش آنها برای حل مشکلات جامعه بسیار مهم است. متاسفانه در ایران انجمن ها نادیده گرفته شده اند یا فعال نیستند. این در حالی است که هدف نهایی علم، حل مشکلات و مسائل است. اکنون در ایران صرفا بر نظریه های جاری تاکید می شود که کاری عبث و بیهوده است.

چالش دیگر علوم سیاسی در ایران پیوند این رشته با قدرت است. علوم سیاسی از مشکل ترین حوزه‌‌های علوم انسانی است چرا که با قدرت ارتباط دارد. این حوزه از آنجایی که کیفی است کار کردن در آن سخت است.

از سوی دیگر اگر علم قرار است مشکلات را حل کند از موضع اپوزیسیون صرف کفایت نمی کند و اعتمادآفرینی متقابل میان قدرت و علم باید بوجود بیاید.

همچنین باید گفت علوم سیاسی و روابط بین الملل در ایران بیش از حد نظری شده و به حوزه های عملی کمتر توجه شده است؛ در حالی که بزرگترین نظریه پردازان روابط بین الملل مانند مرشایمر و مورگنتا بر تاریخ تاکید کرده اند. انجمن های علمی می توانند این خلاء نظری و عملی را حل کنند. مهم ترین رسالتی که انجمن ها دارند، وساطت بین حوزه نظر و عمل است.

و نکته پایانی اینکه بسیاری از نقدهای ما خروجی سیاست گذاری ندارد. مثلاً در روزنامه ای دو صفحه از دریای خزر نوشته می شود بعد عنوان می کند که سهم 13 درصدی ایران باید تبدیل شود به پنجاه درصد؛ ولی نمی گوید چگونه باید این اتفاق بیافتد.

دکتر  محمدجواد غلامرضا کاشی استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
من بحثم را با یک مثال شروع می کنم. زمانی که آمریکا به عراق حمله کرد ایران در جزیره فاو دوربین هایی گذاشته بود که بهترین تصاویر را به دنیا مخابره می کرد. برای اولین بار بود که ایران به مهم ترین منبع خبری یک رویداد تبدیل شده بود. دلیل این موضوع این بود که ایران در همسایگی عراق بود و در دل تحولات جنگ آمریکا و عراق قرار داشت. اکنون نیز به شکلی دیگر ما در دل تحولات منطقه خاورمیانه هستیم. ما خیلی به ماجراهایی که در منطقه اتفاق می افتد نزدیک هستیم اما دانش کمی درباره آن داریم. اکنون ما با دوربین غربی ها و دیگران به تحولات منطقه خودمان نگاه می ‌کنیم. چرا؟ چرا نمی توانیم یک نظام سیاسی منسجم داشته باشیم که دیگران آن را از ما بگیرند؟ به نظر من پاسخ این سوالات این است که علوم سیاسی در ایران  و درس های آمورشی ما هیچ کدام ناظر به امر حاضر و تحولات جاری نیست.

بخشی از علت مسئله مربوط به این موضوع است. اما بخش دیگر مربوط به این موضوع است که ایران اگرچه بازیگر فعال منطقه ای است و استراتژیست های نظامی ما قطعا از دانش عملی بالائی برخوردار هستند اما علاقه ای ندارند که این دانش عملی را به نظام علمی تبدیل کنند.

واقع قضیه این است که این کنشگران در نظام های دموکراتیک نماینده اراده عمومی هستند. آنها اگر شکست بخورند می گویند شکست خوردیم. اما در اینجا بازیگرانی وارد میدان های عملی منطقه ای شده اند که نماینده اراده جمعی و عمومی نیستند. بنابراین از طریق رسانه های جمعی کج فهمی می‌کنند. رسانه های ما در خدمت یک اراده خاصی است. در حالی که اگر این رویه تغییر کند مانند قضیه فاو می توانیم یکی از منحصر به فردترین منابع اطلاعاتی برای دنیا باشیم؛ چرا که عاملیت های مختلفی داریم.

دکتر احمد گل محمدی استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی
بحث بنده از زاویه آسیب شناسی پژوهش و آموزش علوم سیاسی است. اگر علوم سیاسی تحلیل خوب ارائه نمی دهد یا پاسخگوی مشکلات کشور نیست به این دلیل است که در دانشگاه ها دیگر علوم سیاسی وجود ندارد. تا زمانی که نسبت کنونی میان علوم سیاسی و دانشگاه وجود دارد همین شرایط وجود خواهد داشت. یعنی علوم سیاسی در ایران بدون کارکرد خواهد بود. باید نسبت میان قدرت و علم و دولت و دانشگاه تغییر کند تا مشکلات از پیش رو برداشته شود. ما نمی‌توانیم مفهوم سازی خود را ارائه کنیم و هر چه بگوییم تز روشنفکری و بی اساس است. به نظر من شرایط فعلی برای علوم سیاسی و سایر حوزه های علوم انسانی مخرب است.

دکتر کیهان برزگر استاد روابط بین الملل دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات و رئیس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه
نکته اصلی این است که تحولات منطقه به گونه ای رشته های ما را به هم نزدیک کرده است. برای مثال داعش از منظر حقوق بین الملل، علوم سیاسی، مطالعات تروریسم و .... مورد ارزیابی قرار گرفته است. اما سؤال اینجاست که این تحولات چه تأثیری در حوزه سیاستگذاری بر جای گذاشته است؟ در پاسخ به این سوال می توان از سه جهت این مسئله را بررسی کرد:

1- متدولوژی راه حل ها: توافق هسته ای آثارش این بود که نگاه کشورهای منطقه به ایران را عوض کرده است. نوعی احساس رقابت نسبت به نقش ایران بوجود آمده است. تحولات منجر به این شده است که متدولوژی راه حل ها متنوع شود. توافق هسته ای باعث شد که دیپلماسی چندجانبه گرا موضوعیت پیدا کند.

2- دیپلماسی چندجانبه: مثلا ایران و عربستان به این نتیجه رسیده اند که از طریق دیپلماسی چندجانبه گرا مشکلات منطقه قابل حل است. ضمن اینکه کشورهای کوچک نیز خواهان ایفای نقش هستند. مرزهای منطقه نمی تواند بدون در نظر گرفتن قدرتهای کوچک حل و فصل شود.

3- ارتباط میان نخبگان و توده ها: تحولات چند سال اخیر خاورمیانه ارتباط میان نخبگان و توده ها را عوض کرد. نخبگان سیاسی دیگر مثل گذشته نمی توانند بدون توجه به خواسته های عمومی مردم و جامعه خود تصمیم گیری کنند. برای مثال ژنرال سیسی نمی تواند اقتدار خود را بدون توجه به توده ها اعمال کند. نمونه بارز این موضوع را می توان در قضیه جدایی جزیره مصر دید که با مخالفت دادگاه عالی مصر روبرو شد.

دکتر غلامرضا حداد دبیر کمیته روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی
آنچه که به عنوان نقطه ضعف علوم سیاسی در جامعه ایران می توان نام برد، برخورد ایدئولوژیک نسبت به پدیده های سیاسی است. در ایران بسیاری از تحولات که مبنایی عقلانی ندارند سعی می‌شود از طریق نظریه‌ها عقلانی جلوه داده شود. در حالی که پژوهشگر سیاسی باید به طور مستقیم به تحولات سیاسی بپردازد. به طور کلی مشکل اساسی علوم سیاسی در ایران آن است که در پشت نگاه تحلیلی نوعی ارتباط با حاکمیت وجود دارد که این یک ضعف محسوب می شود.

دکتر حاکم قاسمی استاد علوم سیاسی دانشگاه بین المللی امام خمینی
من معتقدم یک رابطه و تأثیر متقابل میان علوم سیاسی و تحولات منطقه بوجود آمده است. مهمترین نتیجه تحولات منطقه، مطرح شدن مفاهیم جدید و گسترده تر شدن حوزه علوم سیاسی است. این تحولات هم چنین باعث شد  قدرت و ساختار قدرت متحول شود. نتیجه دیگر تحولات منطقه این است که امنیت و تهدید هم کاملاً به شکلی متفاوت از گذشته مطرح شده است. از سوی دیگر علوم سیاسی نیز می تواند با خلق استراتژی های جدید بر این تحولات اثر بگذارد و به آن جهت دهد. لذا نوعی خلاقیت و استراتژی متناسب با شرایط باید در دستور کار علوم سیاسی باشد.

دکتر شهروز شریعتی استاد علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس و دبیر کمیته سیاست خارجی انجمن علوم سیاسی ایران
علوم سیاسی در ایران فرصت فکر کردن نداشته است. اما اکنون یکی از برهه های زمانی برای فکر کردن است و تحولات این منطقه این فرصت را در اختیار ما قرار داده است. تحولات جاری در منطقه سه تاثیر عمده بر علوم سیاسی گذاشته است:

تاثیر اول افزایش دقت نظری برای ورود به مباحث کاربردی است. به طور مثال تا پیش از این بسیاری از کشورها را دوست خطاب می‌کردیم در صورتی که این تحولات مشخص کرد  آنها رقابت جدی با ما دارند. همچنین تروریسم دقت ما را زیاد کرده است.

تاثیر دوم این تحولات توجه بیشتر به هویت های منطقه ای همچون کردها، عربها، فارس‌ها و ... است. الان این فرصت ایجاد شده که دقت مان را نسبت به این هویت ها بیشتر کنیم.  

و بالاخره تاثیر سوم فهم ضمنی تحولات سیاست خارجی است. تا پیش از این ما دچار یک غرور کاذب در سیاست خارجی بودیم. اما اکنون این تحولات جایگاه ایران را به خوبی نشان می دهد. لذا با تحولات کنونی فهم نقش بازیگران بین المللی برای ما زیاد شده است.

دکتر حسینعلی نوذری استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد
یکی از چالش های اصلی علوم سیاسی در ایران این است که جهت دهی پژوهشی و آموزشی ما به گونه ای بوده که دغدغه شناخت مسائل را نداشته است. این در حالی است که ما با این گونه رویدادها بیگانه نیستیم. ما با پدیده های انسانی سروکار داریم که ذهن مهندسی قادر به تحلیل آنها نیست. از این رو ناچار به درگیر شدن در تحلیل انسانی پدیده ها و کنش های اطراف خود هستیم.

تحولات دو دهه اخیر در یک پازل گسترده قابل فهم است. بخشی از موجودیت آنها را می‌توان در تغییر نگاه منافع بلندمدت قدرت های بزرگ بدانیم. اما باید بدانیم این پدیده ‌ها  فلسفه ای دارند. این مسائل باید برای ما مهم باشد چون ظهور کنشی و واکنشی در پیوند با انقلاب اسلامی ایران دارند.

دکتر کیومرث اشتریان استاد سیاست گذاری عمومی دانشگاه تهران
ما به تولید علوم سیاسی نیار داریم و می توانیم این کار را انجام دهیم. با اساتیدی که داریم و سطح دانشی که دارند می توانیم علوم سیاسی را تولید کنیم که به ما امکان تحلیل مسائل جاری را بدهد. اما متاسفانه در دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد با وادار کردن دانشجویان به یادگیری نظریه‌های مختلف آنها را از بین می‌بریم؛ زیرا توجهی به مسائل عملی نمی‌کنیم. راه حل این مسئله را می توان در دو موضوع  متدولوژی و اعتماد به نفس علمی یافت. زمانی که درس متدولوژی را جدی بگیریم اعتماد به نفس علمی نیز تقویت می شود.

دکتر میترا راه نجات دبیر اجرایی کمیته اقتصاد سیاسی انجمن علوم سیاسی ایران
در باب نسبت يابي علوم سياسي با تحولات منطقه خاورميانه مي بايست گفت كه اين نسبت در مطالعات آكادميك علوم سياسي در ايران بسيار ضعيف است. علت اين ضعف را در سه مقوله مي توان يافت:

1- روش شناسي: مطالعات علوم سياسي در ايران مبتني بر روش هاي عمدتا قديمي كيفي است و با عدم توجه به روش هاي كمي و روش هاي تركيبي كه بيشتر از ساير رشته ها همچون كيهان شناسي، شيمي، فيزيك كوانتوم و حتي پزشكي اخذ شده است، ناتوان از علت يابي و تحليل دقيق پديده هاي پيچيده همچون تروريسم مذهبي (مانند داعش و طالبان) است.

٢- عدم توجه و دقت به تاريخ انديشه سياسي در منطقه خاورميانه و اسلام: از آنجا كه ضعف بنيادين در روش تحقيق وجود دارد اكثر دانش پژوهان سياسي با روش هاي آينده پژوهانه ناآشنا هستند. لذا امكان الگوبرداري از تاريخ انديشه سياسي در خاورميانه و اسلام براي پيش بيني آينده اين منطقه و يافتن نقاط آسيب پذير وجود ندارد. براي مثال دانش پژوهان سياسي در ايران نمي توانند با ضريب اطمينان بالا نوع بحران سياسي ١٠ساله آينده را در اين منطقه مشخص كنند؛ در حالي كه كارشناسان سازمان سيا در سال ٢٠٠٣ شكل گيري حكومتي تحت عنوان خلافت جديد اسلامي را در خاورميانه پيش بيني كرده بودند.

٣- نامانوس بودن با مطالعات اقتصاد سياسي و عدم بكارگيري تحليل هاي چند بُعدي برآمده از اين رشته مطالعاتي: در حالي كه مطالعات اقتصاد سياسي در جهان داراي سابقه اي بيش از نيم قرن است و انجمن هاي علمي و تحقيقاتي مخصوص خود را دارد اما در ايران متاسفانه هنوز اين رشته اعتبار آكادميك نيافته است. در مقاطع ارشد و دكتري به صورت موردي بعضي از اساتيد و دانشجويان به اين حوزه مطالعاتي توجه مي كنند كه عمدتا نقش جانبي در حوزه تخصصي آنها مي يابد. در حالي كه  از نگاه اقتصاد سياسي دقيق تَر مي توانيم ميان ابعاد مختلف تحولات خاورميانه و علوم سياسي ارتباط برقرار كنيم. از نگاه اقتصاد سياسي، خاورميانه يك منطقه هميشه مهم است و علت اساسي اهميت اين منطقه ريشه در مسائل اقتصادي دارد كه تحت تاثير نظام هاي سياسي خاص اين منطقه مي تواند تبديل به چالشي منطقه اي و بين المللي شود.

ايران به عنوان يك قدرت منطقه اي مهم در خاورميانه باید براي كاهش آسيب پذيري از تحولات منفي تبديل به عضو مهم و استراتژيك اقتصاد جهاني شود و از طرف ديگر باید حجم كثيري از منافع اقتصاد جهاني در خاورميانه (منطقه ايران و شامات) قرار گيرد (شبيه منطقه آسياي جنوب شرقي) تا از ميزان دخالت دولت های قدرتمند فرامنطقه ايي كه به دنبال كسب منافع اقتصادي خود از راه هاي خلاف قوانين بين المللي (همچون تجارت مخفيانه تسليحات، قاچاق انسان، عتيقه، نفت، اعضاي بدن انسان) هستند كاسته شود. زيست اقتصادي داعش نمونه عالي از چنين مساله اي است.

دکتر مشکوه اسدی دبیر اجرایی کمیته جامعه شناسی سیاسی انجمن علوم سیاسی ایران
از چالش های کنونی علوم سیاسی این است که حوزه آکادمیک و قدرت به یکدیگر اعتماد ندارند و اگر اعتمادی وجود دارد این میزان اعتماد برابر نیست. به این معنا که نوعی جبهه گیری از سمت حاکمیت به علوم سیاسی وجود دارد و نه بالعکس. راه حل این مسأله در تغییر نگاه حاکمیت و تصمیم گیرندگان به علوم سیاسی دانست.

گفتنی است انجمن علوم سیاسی ایران قصد دارد در سلسله جلسات آینده همچنان این سوال را که چرا علوم سیاسی در ایران پاسخگوی مسائل و مشکلات کشور نیست، پیگیری و واکاوی کند.


*دانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبائی
bato-adv
مسعود
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۴۲ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
با سلام. اولا از نویسنده گزارش و به دلیل اینکه سایت فرارو به این موضوع توجه کرده نهایت سپاس رو دارم. اما به نظر میرسد که رشته علوم سیاسی فارغ از تمامی کم و کاستی های محتوایی و علمی و غیر استاندارد بودن عمده اساتید آن، دچار مشکل بزرگ دیگری است که آن را بیش از هر عامل دیگری دچار افول ساخته است و آن سوق پیدا نکردن این رشته به سوی رویکرد حل مساله محوری است. سیاست پژوهی و سیاست گذاری عمومی دو مولود این رشته در کشورهای غربی و به خصوص انگلستان و آمریکا هستند. علم سیاست در این کشورها با هدف بهینه ساختن تصمیمات دولت و حاکمیت خود را درگیر مسائل و سیاست های عمومی دولتها نموده است. کافیست به سایتهای اینترنتی اندیشکده هایی چون بروکینز، چتهام هاووس، مک کنزی و ... رجوع کنیم؛ به خوبی به کاربرد علم سیاست در ارائه راه حلهای عینی و غیرشهودی به چالشها و مشکلاتی چون تغییرات اقلیم،تروریسم سازمان یافته، حکمرانی خوب، مساله آب، چارچوبهای حقوقی - سیاسی و .... پی خواهیم برد. پس در نتیجه مشکل بزرگ رشته هایی چون علو سیاسی و جامعه شناسی و ارتباطات و ... نزدیک نشدن و سوق پیدا نکردن به سمت سیاست پژوهی و سیاست گذاری عمومی است. دولت و فرایندهای تصمیم سازی و تصمیم گیری و همچنین بخش خصوصی بیش از پیش می بایست به آموزه های متاخر و نوین سیاست گذاری عمومی توجه کنند. از طرفی نیز اساتید و دانشجویان علوم سیاسی فراتر از تلاشهای تئوریک و نظری به زمین سفت واقعیت پا نهاده و مترصد حل مسائل بر زمین مانده ی این مرز و بوم باشند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۲۰ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۱
چون سیاست در ایران علمی نیست!!!! به همین سادگی
اکبر
United Arab Emirates
۱۳:۴۵ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۱
مشکل از بی ارزش کردن دانش و دانشگاه میایید . وقتی منزلت استاد را در حد یک حق التدریس ساده (حقوقش کمتر از یک کارگر ساده )آورده اند و بسیاری از دوستان بیسوادشان را با رانت هیئت علمی کرده اند نتیجه اش همین می شود
ناشناس
Netherlands (Kingdom of the)
۱۱:۱۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۱
متاسفانه رشته علوم سیاسی همانند سایر رشته های دانشگاهی دچار باند بازی است و در نتیجه از ورود افراد غیر خودی به امر تدریس در این رشته جلوگیری می کنند. شاهد زنده این ادعا خودم هستم. من با داشتن دکترا و گذراندن دوره فوق دکترا از بهترین دانشگاه بریتانیا حدود 26 سال پیش به ایران آمدم و قبل از درخواست استخدام در دانشگاه های دولتی و بنا به توصیه سفارت ایران در لندن ابتدا تقاضای عضویت در دانشگاه آزاد را دادم. روزی که به اصطلاح برای امتحان علمی رفتم تعدادی از اساتید معروف علوم سیاسی دانشگاه های تهران و بهشتی عضو گروه گزینش علمی دانشگاه آزاد بودند.ایشان چند سوال که مربوط به درس هایی که خودشان در دانشگاه ها تدریس می کردنداز من پرسیدند بدون این که توجه کنند رشته تخصصی من اقتصاد سیاسی است.در طول این مصاحبه علمی مرتبا به این اساتید محترم یاد آوری می کردم که در چارچوب رشته تخصصی ام سوال کنند ولی چون آنها در زمینه اقتصاد سیاسی اطلاعاتی نداشتند کماکان به همان شیوه ادامه دادند. مثلا سنای ایالات متحده چند عضو دارد و چگونه انتخاب میشوند. گویی از دانشجوی ترم اول علوم سیاسی سوال می کنند. باری من را در آزمون رد کردند. دو بار دیگر هم برای واحدهای مرکز و جنوب تقاضا دادم و باز هم در هر دو بار رد شدم چون به سوال کنندگان تذکر می دادم که سوال را اشتباه طرح می کنند. در واقع پر رویی می کردم چون حاضر نبودم به خاطر استخدام زیر بار بیسوادی پرسش کننده که حتی وقتی از من سوال میکرد و نظریه اندیشمندی را از من می پرسید نمی دانست او مرد است یا زن در حالی که اندیشمند مزبور (پروفسور ژان بلوندل )از قضا استاد من در درس حکومت های تطبیقی در انگلستان بود . اما استاد به اصلاح ممتحن او را جین می نامید و من تذکر دادم که جین اسم زنانه است و نام شخص مورد نظر ژان است. او برآشفت و به من گفت : « شما چقدر بیسوادی». بار ی من عطای تدریس و عضویت در هیات علمی رشته سیاسی در دانشگاه ها را به لقایش بخشیدم. مشت نمونه خروار است.
علوم ساسی به خصوص با تولید انبوه فارغ التحصیل دکترا در ایران و به خصوص از دانشگاه آزاد و استخدام آنان به عنوان استاد علوم سیاسی دچار ماند علمی و بدون رودربایستی در حد فاجعه است.کتابهابها و موضوعاتی هنوز تدریس می شوند که بسیار کهنه اند.کتاب های ترجمه شده غالبا دچار لغزش های باور نکردنی در ترجمه هستند. دیده و شنیده ایم که استاد فصل های کتابی را بین دانشجویان برای ترجمه تقسیم می کند و نهایتا حتی زحمت ویرایش و یکسان ساز ی مفاهیم و مطالب را که توسط چند دانشجو با دانش نسبتا اندک زبان انگلیسی ترجمه شده اند به خود نمی دهد و آن را بنام خود چاپ می کند. این قصه سر دراز دارد و در اینجا مجال نیست که به آسیب شناسی این موضوع بپردازم.
حسن
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۱
سلام
گزارش خوبی بود
ولی انگار به یکی از دلایل اصلی اشاره ای نشده. اونهم وادادگی مفرط علوم سیاسی ایران به ترجمه و بت پرستی اساتید ایرانی هست.
ما در دانشگاه جز تکرار و ترجمه اندیشه های اندیشمندان غرب (آنهم ترجمه نازل) دیگه چی می خونیم؟
حرف من این نیست که اونها رو حذف کنیم، میگم به جز ترجمه چکار می کنیم؟ شکی نیست که اندیشمندان علوم سیاسی دنیا، در حل مشکلات جوامع خودشان موفق بودند، اما سوال اینجاست که آیا ما هم صرفا باید به همان راهکار بدون تطبیق با شرایط کشور و جامعه خودمون عمل کنیم؟
وضع علوم سیاسی در دانشگاه های داخلی به این شکل هست که جز تکرار نام فوکو و مارکس و کنت والتز و ... چیزی نمی بینیم. شما یک استاد ایرانی پیدا کنید که جرات داشته باشه از خودش چیزی بگه. در این صورت حتما بهش می گن بی سواد!
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۲۱
صادق
United States of America
۱۵:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۰
بسيار عالي. ممنون از زحمات دانشجوي عزيز
محسن
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۴۵ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۰
به نظرم مشکل از نبود یک نظام منسج ارزیابی برای اساتید دانشگاه به خصوص در رشته علوم سیاسی است. متاسفانه در سه مقطع تحصیلی خودم در دو دانشگاه تهران و بهشتی در رشته مطالعات منطقه ای اساتید بی کیقیت و بدون مطالعه زیادی دیدم . حدود90 درصد اساتید اخرین کتاب را زمانی که دانشجو بودند مطالعه کرده بودند. مباحث درسی هیچ پیوندی با مسائل روز و منطقه نداشت.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۰۰ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۰
بسیار عالی بود.
واقعا کم اعتمادی دو طرفه ای بین قدرت سیاسی و دانشگاه وجود دارد. باید حل شود. البته چند سال است که مقالات و کتاب ها به روش های علمی نزدیکتر شده اند
مهدی امینی
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۰۱ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۰
مرتضی عزیزم عالی بود. جا داره روی این ایده و سوال (چرا علوم سیاسی در ایران...)به عنوان یک پروژه ی کلان کار بشه. امیدوار خودت به سرانجامش برسونی.
شادباشی و سلامت
وباتشکر از فرارو که خدایی کارش درسته
مهدی امینی
آرش
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۱۱ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۰
مشکل علوم سیاسی در کشور ما این است که بیشتر اساتید ما فقط مشتی مترجم هستند که اندیشه های غربی را اموخته اند و اعتماد بنفس تولید علم بومی را ندارند.و در حد و اندازه ای نیستند که به خودشون اجازه دهند که رو دست لاک و ماکیاولی و هابز و روسو و... حرفی بزنند.وقتی تمام منابع ما میشه کتب امثال بشیریه وضعیت این علم و دیگر علوم انسانی از این بهتر نمیشه.شما به پیش بینی های این استاد علوم سیاسی در مورد گذار به سکولاریسم نگاه کنید تا به عمق سواد این اقایان پی ببرید.وقتی میزان سواد این اساتید را میبینیم که پدران فکری اصلاحات هم هستند اونوقت میفهمیم که چرا جریان اصلاحات اینجوری هستند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۱۰ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۰
سلام
کار بسیار خوب و جالبی انجام دادید و پرسش مهمی را مطرح کردید، من به عنوان یه دانشجوی علوم سیاسی اگه دکترا قبول بشم انشاالله رو این موضوع کار می کنم
ممنون از زحماتتون
رضا کریمی
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۱۳ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۰
چند سالی است که در کامنتهای گوناگونی که در همین سایت نوشتم ( که البته بسیاری از انها منتشر نشد) در نقد تحلیلهای به اصطلاح سیاسی که عموما توسط همین اساتید علوم سیاسی نگارش یافته بود نوشتم که بسیاری از این تحلیلها در تناقض با اصول ریاضی است. به نوشته های من که هنوز بسیاری از آنها موجود است نگاه کنید و قضاوت کنید که آیا پیش بینی های من در مورد مسائل سیاسی (که مبتنی بر تحلیلهای ریاضی بود) دقیقتر بود یا تحلیلهای آقایان.
در دنیایی که پارامترهای بیشمار با روابط بسیار پیچیده بر فعل و انفعالات سیاسی جهانی تاثیر گذارند چطور میتوان به تحلیلهای سیاسی از این دست که روابط بین المللی را تا حد یک رابطه شخصی تقلیل داده اند اعتنا کرد؟!! در کدام یک از این تحلیلها آمار دقیقی وجود دارد؟ سالهاست مینویسیم که باید در تحلیلهای سیاسی و تصمیم گیریهای کلان مباحث Data Mining و مدلینگ در نظر گرفته شود. به یاد دارم قبل از برجام بارها نوشتم که اسرائیل و آیپک نمیتواند بر سرانجام توافق اتمی ایران تاثیر گذار باشند ولی کارشناسان علوم سیاسی ما معتقد بودند که اثر آنها بزرگ خواهد بود و مانع خواهند شد. بارها نوشتم که با صحبت و گفتگو نمیتوان پارامترهای سیستم ها را تغییر داد ولی آقایان گفتند که با سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا توافقی بین ایران و غرب شکل نخواهد گرفت. بارها گفتم که در آینده شاهد فاصله گرفتن آمریکا از عربستان سعودی خواهیم بود اما آقایان گفتند که باید برای حل مشکلات با غرب، از واسطه ای مانند عربستان استفاده کنیم که دارای لابی قدرتمندی(!) در آمریکاست . کدامیک از نظرات درست تر بود؟
من یک سوال ساده دارم ، و آن این است که وقتی گزارشات منتشر شده RAND را میخوانیم ، مباحثی را میبینیم که در آن برای پیشبرد تاکتیکهای سیاسی از روشهای شبیه سازی با کمک ابرکامپیوترها استفاده شده است، حالا این آقایان توضیح دهند که این یعنی چه؟
وقتی مبینیم که دیگران در سیاست سازی از چند لشگر ریاضی دان استفاده کرده اند ( بیش از سی هزار نفر ) و ابزار های آنان مراکز اطلاعاتی با قدرت پردازش بالاست، چطور توقع داریم از نظرات آقایانی که هیچکدام از آنها ، تئوریهای کنترل و آشوب را نمیشناسند، نتیجه دقیقی بدست آید؟
در متن بالا هم اشاره شده است که اخیرا مباحث داده کاوی به مباحث قبلی مثل آمار اضافه گردیده است. خوب کجاست آن تحلیلهای سیاسی که در آن بتوان آمار و داده کاوی را دید؟ آیا اینها فقط یک دکور برای نشان دادن به روز بودن دانشگاه های ما هستند؟
احسان
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۱۵ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۰
سیاست در ایران انحصاری است و وارد شدن در آن اگر مطابق با سلیقه انحصار باشد قبول است
مهدی
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۴۶ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۰
سلام . در ایران به علوم سیاسی بی توجهی میکنند من ارشد علوم سیاسی گرفتم بسیار پشیمانم چرا این رشته را ادامه دادم با وجودی که علاقه داشتم بهش . کلا رشته های که با حوزه علوم انسانی در ارتباط هستند درجامعه ما بی ارزش تلقی میکردد. اما این دقیقا عکسش در اروپا و امریکا است . شما نگاه کنید بیشتر رئوسای جمهور امریکا یا حقوق خواندن یا علوم سیاسی .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۵۰ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۰
دانشجوی محترم، قبل طرح این سوال، اول باید جایگاه علوم انسانی رو توی کشورت مشخص می کردی.دانشجویان علوم انسانی در حالی فارغ التحصیل می شوند که اصالت رشته تحصیلیشون زیر یک علامت سواله. در عرصه مدیریتی کشور امورات به دست پزشک ها و مهندسین اداره میشه و فارغ التحصیل های علوم انسانی به شکل محسوسی جایگاهی در خور ندارند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۱۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۰
به عنوان یک دانشجوی علوم سیاسی از فرارو به دلیل انعکاس این مطلب تشکر میکنم
ناشناس
United Arab Emirates
۲۳:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۰
البته نباید از این هم غافل شویم که چرا باید در رشته علوم انسانی اکثرا دانش آموزانی پا بگذارند که در درس ضعف دارند ولی رشته هایی چون جامعه شناسی علوم سیاسی مدیریت اقتصاد از رشته های بسیار مهم و مورد نیاز جامعه هستند
حميد
Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۱۰ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۱
چون به عنوان مثال دكتر رناني استاد بنام علوم سياسي تا چندتا نظر داد سايتش فيلتر شد
رناني دات اي ار
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۵۲ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۱
ایشان اقتصاددان هستند
ناشناس
Finland
۰۲:۴۰ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۱
چون نه تنها علوم سیاسی، بلکه عموم رشته های علوم انسانی ما بومی نیستند و نه سوالات برای ماست و نه پاسخ ها و تجویزهایش به بستر تاریخی اجتماعی جامعه ما میخوره...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۵:۱۸ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۱
کلا در ایران در زمینه علوم انسانی به بن بست رسیده ایم ودلیلش هم .......