نوژن اعتضادالسلطنه در روزنامه شرق نوشت؛ «ماکس وبر»، جامعهشناس شناختهشده، در سال ١٩٠٤ میلادی در سفری که به آمریکا داشت با دقت به مسائل اجتماعی جامعه آمریکایی نگریست. او دریافت که در آمریکا در حیات اجتماعی و حرفهای آنچه جایگاه محوری را دارد «تعلقات مذهبی» است.
او در «دین، قدرت، جامعه» که مجموعه مقالات و سخنرانیهای او درباره مشاهداتش در آمریکاست، مینویسد: «مریضی در حال معاینه شدن به پزشک گفت عضو فلان کلیسا در فلان خیابان هستم. من گیج شده بودم که این مسئله با معالجه بیماری او چه ارتباطی دارد؟ اما بعدا یکی از همکاران آمریکاییام مسئله را برایم روشن کرد. منظور بیمار از اشاره به عضویتش در فلان کلیسا این بوده که نگران دستمزد نباش»! باوجود آنکه بیش از یکصدسال از آن تاریخ میگذرد، شواهد نشان میدهند که «مذهب» یکی از چالشبرانگیزترین مسائل در آمریکاست که نمود عینیاش را میتوان در مناظرات نامزدهای انتخاباتی و رقابتهای درگرفته میان آنان مشاهده کرد.
بیاعتمادی دیرینه آمریکایی به سیاستمداران غیرمذهبی
شاید آمریکا سکولارترین کشور دنیا باشد؛ بااینحال، طرح این موضوع که فرد غیرمذهبی نمیتواند رئیسجمهوری ایالات متحده شود گویی تبدیل به یک سنت دیرینه پذیرفتهشده در جامعه آمریکا شده است. نتایج نظرسنجی «پیو» در ژانویه ٢٠١٦ نشان میدهد که بیش از نیمی از پاسخدهندگان (٥١ درصد) بالغ آمریکایی گفتهاند که تمایلی به رأیدادن به نامزدی که بیخداست (در انتخابات امسال بهطور خاص به سندرز آتئیست یا خداناباور) ندارند، این در حالی است که تنها ششدرصد از پاسخدهندگان گفتند که مایلند به نامزدی که باور مذهبی چندانی ندارد رأی دهند.
در میان دیگر نامزدها، نه «دونالد ترامپ» در حزب جمهوریخواه و نه «هیلاری کلینتون» چندان مذهبی نیستند. شاید پیشتازی «تد کروز» نسبت به ترامپ در ایالت «آیووا» نشان داد که تأثیر مذهبیبودن نامزدها در انتخاب رأیدهندگان آمریکایی مؤثر است. علاوهبرآن، نتایج این نظرسنجی نشان میدهد که علاوه بر بیاعتقادبودن، داشتن مشکلات مالی و مصرف ماریجوآنا در گذشته زندگی یک نامزد نیز از جمله مواردی هستند که از سوی برخی از رأیدهندگان بهعنوان نکتهای منفی در نظر گرفته میشوند.
دوسوم از پاسخدهندگان حزب جمهوریخواه گفتهاند که تمایل دارند نامزد نهایی فردی مذهبی باشد. بیش از نیمی از پاسخدهندگان گفتهاند که نقش مذهب در جامعه آمریکا در حال رنگباختن است و از این موضوع بهعنوان مسئلهای منفی یاد کردهاند.
بیش از ٥١ درصد از پاسخدهندگان بر این باورند که محافظهکاری مذهبی بر حزب جمهوریخواه غالب است و بیش از ٤٤ درصد باور داشتهاند که لیبرالهایی که کنترل حزب دموکرات را در دست دارند، چندان مذهبی نیستند. همچنین بیش از یکچهارم پاسخدهندگان گفتهاند که تمایل کمی به نامزدی همجنسگراها دارند و تنها چهاردرصد از نامزدی چنین افرادی استقبال کردهاند. دراینمیان طبق پیشبینی انجامشده، بیشتر جمهوریخواهان با بیش از ٤٤ درصد مخالف ریاستجمهوری چنین افرادی بودهاند. نظرسنجی «گالوپ» نیز در ماه ژوئن گذشته نشان داد که ٥٨ درصد از آمریکاییها میگویند که به نامزد بیخدا رأی نمیدهند.
تد کروز: سیاستمداری در قامت احیاگر ارزشهای مسیحی
مذهب بهخصوص در گفتمان نامزدهای حزب جمهوریخواه در رقابتهای جاری نقش پررنگی دارد. این موضوع درباره «تد کروز» جلوه بارزتری یافته است. او که پسر «رافائل کروز» کشیش است، به هوادارانش گفته بود که انتخابات ٢٠١٦ انتخاباتی خواهد بود که در آن «آزادی مذهبی» در محور مباحث مطرحشده قرار خواهد داشت چراکه از نگاه او این موضوع بیش از هر زمان دیگری در حال تهدیدشدن در آمریکاست. او دموکراتها را مسبب وضعیت ایجادشده میداند. یکی از جنجالیترین نظرات او، درباره پناهجویان و تعیین خطومرز دینی برای آنان بوده است.
در مقابل دونالد ترامپ که علیه مسلمانان شعار سر میدهد، تد کروز و جب بوش باور دارند که ایالات متحده تنها باید به آوارگان مسیحی پناهندگی اعطا کرده و آنان را اسکان دهد. کروز استدلال میکند که مسیحیان وضعیت بسیار متفاوتی دارند و به سبب عقیدهشان در سوریه و عراق مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. او در انتقاد از سیاست خاورمیانهای «باراک اوباما»، رئیسجمهوری آمریکا، او را به رهاکردن اوضاع خاورمیانه متهم کرده است. گفتمان مذهبی کروز تا جایی پیش میرود که در یکی از سخنرانیهایش مدعی شده بود که در طول ١٨ ماه آینده کالبد مسیح برمیخیزد و مسیحیان کنار او میایستند و شبان آنان را هدایت میکند.
او که اظهاراتش میتواند باعث قطبیشدن در جامعه آماری رأیدهندگان شود، میگوید: «در انتخابات قبلی ٥٤میلیون مسیحی اونجلیکال در خانههایشان ماندند. اگر باورمندان در خانه بمانند، آنانی که باوری ندارند رهبران ما را برخواهند گزید. باید بدانیم که هیچچیزی مهمتر از ایستادگی مردم پای ایمان و ارزشهایشان نیست؛ رأیدادن به ارزشهای انجیلی ما». او که همواره کنایههایش در عرصه سیاسی متوجه اوباما بوده، در حوزه فردی و اعتقادات شخصی نیز حملات شدیدی را متوجه رئیسجمهوری آمریکا کرده، پیشتر اوباما را با «فیدل کاسترو»، رهبر کوبا، مقایسه کرده بود کنایه از اینکه رهبر مارکسیست انقلاب کوبا نیز درصدد نابودی ارزشهای مذهبی و مسائل مرتبط با خدا و الهیات برآمده بود.
شاید شدت مذهبیبودن کروز زمانی بیشتر مشخص شود که او کارزار انتخاباتی خود را در «لیبرتی»، بزرگترین دانشگاه مسیحی در جهان با ٧٧هزار دانشجو آغاز کرد. او در ٢٣ مارس در جریان سخنرانی در آنجا گفت، نیمی از مسیحیانی که پیشتر رأی نمیدادند امروز به صحنه خواهند آمد تا به فردی «صالح» رأی دهند.
کروز یکی از اصلیترین منتقدان قانونیشدن ازدواج همجنسگرایان و تلاش دموکراتها در این زمینه بوده است. او در اینباره در جمع مردم «فیورینا» گفته است: «نمایندگان در حال دستکاری قوانین هستند. ما ٥٠ ایالت داریم که مردم آنجا میتوانند تصمیمگیری کنند». او همانجا مدعی شد که مذهبیها رهبران بهتری هستند.
طرفدارانش کروز را به «دونالد ریگان» رئیسجمهوری اسبق کشورشان تشبیه میکنند. مبارزی محافظهکار و شورشی و برآمدنش را نیز با دوران جانشینی ریگان به جای «جیمی کارتر» «ضعیف» مقایسه میکنند. آنان استدلال میکنند سیاست خارجی ضعیف، سیاست اقتصادی غیرچشمگیر و نداشتن قاطعیت اوباما در برابر روسیه و ایران همگی مسائلی است که باید اکثریت رأیدهندگان را متقاعد کند که به کروز رأی دهند. او خود نیز به این باور دامن میزند، چنانچه در رستورانی کوچک در آیووا که بهتازگی در آنجا برنده شد، در جریان یک سخنرانی گفت که میلیونها زن و مرد خواستار انقلابی «ریگانی» هستند. آرمانشهر او رؤیای ریگان است: آمریکایی بر فراز تپهها رو به سوی خورشیدی درخشان و همیشه سربلند.
کروز ضمن ابراز مخالفت درباره موضوع ازدواج همجنسگرایان، این اصل را پذیرفته که این مسئله مربوط به دولتهای فدرال است. او گفته بود که در ایالتهای مختلف آمریکا دیدگاههای متفاوتی در قبال مسائل مختلف از جمله مسائل اجتماعی وجود دارند. او در اینباره میگوید: «این موضوع برای مردم نیویورک حل شده است و نظرشان متفاوت از اهالی تگزاس، اوهایو یا فلوریدا است». او درباره آزادسازی ماریجوآنا مسئلهای که سندرز بر آن تأکید کرده نیز، با اشاره به احترام به اصل فدرالیسم گفته است: «شاید شهروندان کلرادو با این موضوع موافقت اجتماعی داشتهاند یا مردم نیویورک این موضوع برایشان حلشده باشد اما نظرشان متفاوت از مردم تگزاس یا اوهایو و فلوریدا است».
گروههای ایمانگرای مذهبی نیز از «کروز» حمایت میکنند. «رالف رید» رئیس ائتلاف «ایمان و آزادی» اخیرا در گفتوگو با «واشنگتنپست» گفت کروز را از زمانی که برای «جورج دابلیو بوش» در کارزار انتخابات سال ٢٠٠٠ میلادی مشغول به کار بوده میشناخته است. او باور دارد که کروز به خوبی نماینده محافظهکاران اجتماعی خواهد بود. او میگوید: «کروز فردی مؤمن و یک سخنران برجسته است. کروز زبان مردم را میداند و آنان را درک میکند».
نقش مذهب در گفتمان نامزدهای جمهوریخواه
بااینحال، فقط «کروز» نیست که دیدگاههای محافظهکارانه مذهبی در قبال مسائل مختلف اجتماعی دارد. علاوه بر مخالفت با سقط جنین و ازدواج همجنسگرایان از سوی «بن کارسون» سایر نامزدهای جمهوریخواه تا جب بوش، «کارلی فیونا»، «ریک سنتروم» و «مایک هاکبی» که اخیرا از ادامه رقابتها انصراف دادند، همگی از عقاید مذهبی حمایت کردهاند. جب بوش از احترام به تعهد به فرهنگ زندگی و لزوم همراهی با عیسی مسیح گفته است، سنتروم سناتور پیشین «پنسیلوانیا» از سوی گروههای انجلیکال حمایت شده بود و مایک هاکبی باپتیست و فرماندار پیشین «آرکانزاس» از سقط جنین بهعنوان یک توحش غیرمتمدنانه که مرتکبیناش باید توبه کنند و محکوم شوند یاد کرده بود.
کارسون، یکی از نامزدهای تحصیلکرده جمهوریخواهان در کلیسای «باپتیست پرستون وود» گفته بود که اکنون زمان آن فرارسیده تا خدا را به کشورمان بازگردانیم. او گفته بود که آمریکاییها نیازمند دفاع از بنیادهای مسیحی–یهودی در آن کشور هستند.
«مارکو روبیو» نامزد جوان جمهوریخواهان در مواجهه با پرسشهای فردی که خود را «ملحد» معرفی کرد، گفته بود که هیچکس مجبور به نقض وجدان خود و آنچه بدان باور دارد، نیست. سناتور فلوریدا گفته بود که از دید او هیچکس نباید مجبور به پرستش خدا شود. او افزوده بود: «هدف ما ابدیت است و توانایی زندگیکردن در کنار خالقمان. خداوند موهبت رهایی را به ما ارزانی کرده است و آن عیسی مسیح است».
نامزدهای جمهوریخواه به اصول اولیه مسیحیت باور دارند. آنان به عیسی مسیح باور دارند و به ازدواج سنتی پایبند هستند. به لزوم توبه از گناهان باور دارند و همچنین به قیامت و تقدس زندگی. همگی آنان معتقدند که سازمانهای دولتی، پیروان مذاهب، بهخصوص مسیحیان را با آزار و اذیت مواجه میسازند. آنان موافق متمم دوم قانون اساسی آمریکا (اصل مربوط به آزادی حمل اسلحه) بودهاند و همواره اقدامات کلینیکهای سقط جنین را علیه «حیات بشر» قلمداد کرده و خواستار افزایش سختگیریها و نظارت بر برنامهریزیهایشان شدهاند.
بااینحال، از نظر شدت باورهای مذهبی و سختگیری در مسائل اجتماعی تفاوتهایی میان نامزدهای جمهوریخواهان وجود دارد. برای مثال، آنان درباره سقط جنین رویکردهای نسبتا متفاوتی در مقایسه با یکدیگر دارند. در اینباره، روبیو، کروز و بن کارسون موضعی سرسختانهتر دارند، در حالی که جب بوش و ترامپ موضعی ملایمتر اتخاذ کرده و معتقدند که در موارد مرتبط با تجاوز به عنف و زنای با محارم برای سقط جنین منعی وجود ندارد. مارک روبیو تا جایی پیش رفته بود که اعلام کرد، در صورتی که رئیسجمهور شود قانونی را از تصویب خواهد گذراند که حافظ جان تمام انسانها باشد.
روبیو گفته بود که موضوع حمایت از حق زندگی مربوط به حقوقبشر است نه مسئلهای سیاسی. او معتقد است انتخاب اینکه زن چه چیزی را برای بدنش میخواهد، حق اوست. با این حال، از سوی دیگر حقی نیز برای نوزاد متولدنشده وجود دارد. روبیو استدلال کرده بود که او بهعنوان یک قانونگذار باید میان دو حق، یکی را ارجح بداند. اولویت او دراینباره دفاع از حق حیات نوزاد و در نتیجه مخالفت با سقط جنین بوده است. او گفته بود در زمینه سقط جنین دموکراتها بسیار افراطی هستند و این موضوع را مطرح کرده است که چرا رسانهها از هیلاری کلینتون نمیپرسند دلیلش برای دفاع از قانونیشدن حق سقط جنین چیست. روبیو اعلام کرد تنها در صورت درخطربودن جان مادر با سقط جنین موافق خواهد بود.
علاوه بر تفاوت رویکردهای مذهبی در میان نامزدهای انتخاباتی، شدت و ضعف و تنوع معتقدان به فرقههای مختلف مسیحی و کلیساهای گوناگون نیز بر نسبت رأیدهی تأثیرگذار است. برای مثال، گمانهزنیهای پیش از انتخابات نشان دادند در نیوهمپشایر به احتمال زیاد ترامپ که اعتقادات مذهبی کمتری در مقایسه با کروز و روبیو دارد، نامزد برنده در انتخابات درونحزبی است که همینگونه هم شد. نتایج بررسیهای گالوپ نشان میدهند تنها ٢٠ درصد از نیوهمپشایریها خود را بسیار مذهبی معرفی کردهاند و در مقابل ٦٣ درصد از مردم ساکن ایالت «میسیسیپی» خود را «بسیار مذهبی» میدانند.
سندرز آتئیست یهودی؛ پدیده انتخابات آمریکا
در نقطه مقابل نامزدهای حزب جمهوریخواه که اکثرا دیدگاههای محافظهکارانهای دارند، «برنی سندرز» شاید اولین نامزدی در تاریخ معاصر آمریکا باشد که بهطور آشکار اعلام کرده مذهبی نیست. البته در میان رؤسای جمهوری آمریکا نیز سابقه غیرمذهبیبودن بهندرت وجود داشته است. برای مثال، «توماس جفرسون» خود را یک اپیکوری میخواند که به نوعی از مادیگرایی دوران یونان باستانی باور داشت. در نقلقولها آمده است: «آبراهام لینکلن» نیز در سخنرانیهای خود از شعائر مذهبی استفاده میکرده و درباره خدا میگفته اما دوستان و نزدیکانش گفتهاند او بیایمان بود و هیچ اعتقادی به زندگی پس از مرگ نداشت. اگر انتخاب رئیسجمهوری سیاهپوست در آمریکایی که سالها نژادپرستی علیه سیاهان را تجربه کرده بود امری عجیب بود، شاید پیروزی نامزدی خداناباور و غیرمذهبی نیز در انتخابات آمریکا امری شگفتیساز بهنظر برسد بهخصوص آنکه این فرد ضد اساس نظام اقتصاد سرمایهداری نیز باشد.
سندرز در مصاحبه اخیر خود اعلام کرد بهطور فعال با سازمانهای مذهبی در ارتباط نیست. او گفته بود به خدا ایمان دارد هرچند نه لزوما به شیوه سنتی. این در حالی است که در عرف سیاسی و اجتماعی آمریکا از او بهعنوان یک «آتئیست (خداناباور) یهودی» یاد میشود. بیخدایی یهودی البته برای آمریکاییها امری غریب نیست چراکه بیش از نیمی از یهودیان آمریکا به خدا باور ندارند. آنان باور دارند این دو موضوع با یکدیگر تضادی ندارند چراکه آنها از نظر نژادی و تا حدودی فرهنگی، یهودی هستند. از سوی دیگر، سازگاری یهودیان با این موضوع را آنجا میتوان درک کرد که از نظر آنان در یهودیت اعمال اهمیت بیشتری در مقایسه با اعتقادات دارند و اعتقاد به خدا نزد آنان لازمه انجام عبادات یهودی نیست.
سندرز گفته بود فکر میکند هرکس به شیوه و سلوک خاص خود به خدا اعتقاد دارد. او گفته بود این به آن معناست که تمام زندگیها در ارتباط و پیوستگی با یکدیگر هستند. سندرز اشاره کرده به معنویتی باور دارد که در آن همه مردم باید برای کاهش درد و رنج دیگران کار کنند و به «اخلاقیات غیرمذهبی» باور دارد. همین اعتقادات او گمانهزنیهای متفاوتی را درباره افزایش یا کاهش شانس پیروزیاش مطرح کرده است. از سویی او شاید بتواند به رهبری خوب برای ملت ناهمگن آمریکا تبدیل شود و از سوی دیگر سابقه تاریخی نشان میدهد آمریکاییها کمتر رئیسجمهوری غیرمذهبی دستکم بهطور رسمی داشتهاند.
علاوه بر این، نتایج تاریخی انتخابات پیشین آمریکا نشان میدهند آن دسته از نامزدهایی که پیشینهای مرتبط با اروپای غربی نداشتهاند به طور کلی شکست خوردهاند؛ از «مایکل دوکاکیس» که یکی از مسیحیان کلیسای ارتدکس شرقی یونانی بود تا «میت رامنی» که یکی از اعضای کلیسای مورمونها بود. نتایج نظرسنجیها نشان میدهند بهخصوص در میان جوانان که پایگاه حمایتی اصلی سندرز نیز به شمار میروند، ایده مسیحیت و اهمیت رفتن به کلیسا تقریبا در حال کاهش است. نظرسنجی ٢٠١٥ مؤسسه پیو نشان داد ٢٣ درصد از آمریکاییها زمانی که درباره مذهبشان از آنها سؤال پرسیده میشد، گزینه هیچکدام را انتخاب میکردند؛ آمریکاییهای ٣٠ساله و کمتر از آن نیز گفته بودند تعلق خاطر مذهبی ندارند و تنها هفت درصد خود را آتئیست یا اگنوستیک (لاادریگر) معرفی کرده بودند.
نتیجهگیری:
ایالات متحده آمریکا در طول بیش از ٢٤٠ سال گذشته از تنوع مذهبی زیادی برخوردار بوده است. از دهه ٧٠ میلادی به این سو، محافظهکاری مسیحی نقش بیشتری در جامعه آمریکا ایفا کرد. در حزب جمهوریخواه مسیحیت اونجلیکال یا راستکیشی انجیلی به مرکزیت گفتمان سیاسی تبدیل شد، دیدگاهی که بر اعتبار معنای تحتاللفظی انجیل و خطاناپذیری آن اصرار دارد. ازهمینرو دیدگاه منفی نسبت به بیخدایی و غیرمذهبیبودن از دوران جنگ سرد در فرهنگ سیاسی و اجتماعی آمریکا جریان داشته است چراکه اتحاد جماهیر شوروی دشمن آمریکا بهعنوان قطب بیدینی و الحاد شناخته میشد.
در طول دهه ٥٠ میلادی سوگند به عبارت به یاری خدا و ابراز وفاداری به آن برای مقامات اجباری بود و از همین رو بیخدایی و سوسیالیسم در تاریخ معاصر آمریکا در ذهنیت آمریکاییها معادل با واژه «خیانت» قلمداد شده است. فرقههای مذهبی آن قدر در زندگی روزمره و حیات اجتماعی و سیاسی آمریکاییها تأثیرگذارند که حتی سیاستمداران نیز با عناوین فرقهها و کلیساها شناخته میشوند: هیلاری کلینتون متدیست از دوران کودکی، «مارتین اومالی» که مدرسه ابتدایی کاتولیکها میرفته و بچههایش را نیز به مدرسه کاتولیک فرستاده است و «مایک هاکبی» که یک باپتیست (تعمیدیون) جنوبی است. روند پررنگبودن نقش مذهب در سیاست آمریکا اما پرنوسان بوده است.
در سال ١٩٦٠ میلادی «جان کندی»، سخنرانی معروفی داشت و استدلال کرد رأیدهندگان نباید روز رأیگیری ایمان خود را در نظر گیرند. پس از فساد گسترده دولت «ریچارد نیکسون» در دهه ٧٠ میلادی، موضوع درنظرگرفتن ایمان سیاستمداران از سوی آمریکاییها با تردید مواجه شد تا آنکه کارتر روی کار آمد. او که تجربه دروغهای جانسون درباره جنگ ویتنام و نیکسون را پشت سر داشت، گفت: «آمدهام تا به شما دروغ نگویم». بااینحال، سالها بعد جورج دابلیو بوش با این شعار آمد که من یک مسیحی اونجلیکال هستم و برای تقویت ارزشهای اخلاقی به صحنه آمدهام. طبق متمم اول قانون اساسی آمریکا، فعالیت دینی برای تمام فرقهها آزاد است؛ در نتیجه هیچ فرقهای نمیتواند از نفع دولت در برابر فرقه دیگر برخوردار باشد.
رقابت گروههای مختلف مشابه رقابت برندهای تجاری است که خود نیز برگرفته از منطق اقتصاد سرمایهداری بازار آزاد است. درحالحاضر آمریکاییها کمتر از گذشته مذهبی هستند، بااینحال، باز هم در مقایسه با اروپا به عنوان مهد دنیای غرب، آنان مذهبیترین مردمان مغربزمین محسوب میشوند. انتخابات امسال آمریکا شاهد حضور دو قطب دینداری و بیدینی است؛ کروز و سندرز که موفقیت احتمالی هریک از آنها میتواند قطبنمایی برای نمایش چشمانداز نقش مذهب در سیاست و جامعه آمریکا در سالهای آتی باشد.