
حامیان عبدالله نوری در واکنش به اعلام حضور سید محمد خاتمی در انتخابات اینگونه نوشته اند:
پس از چند ماه تردید و چالش «آمدن-نیامدن» محمد خاتمی، او سرانجام در عصرگاه روز یكشنبه 20 بهمن 87 ، خود را كاندیدای ریاستجمهوری 88 كرد.
خاتمی در مراسم گشایش سایت مجمع روحانیون مبارز کاندیداتوری خود را رسما اعلام کرد و گفت: «من در اینجا با جدیت کاندیداتوری خود را اعلام میکنم و تاکنون نیز برخلاف آنچه گفته میشد، هیچ تردیدی نداشتم اما کاندیداتوری من به منزلهی تعیین کردن جای دیگران نیست.»
كاندیداتوری خاتمی پس از آن اعلام شد كه در هفتههای اخیر "میرحسین موسوی" نیز بر شدن فعالیتهای سیاسی خود پس از بیست سال سكوت افزوده بود و هم اكنون روشن نیست كه سرنوشت كنشهای سیاسی اخیر موسوی كه به دعوت خاتمی پا به عرصه گذاشته بود، چه خواهد شد. همچنین مهدی كروبی، دبیركل حزب اعتماد ملی نیز بارها اعلام كرده كه هرگز از سپهر انتخابات كنار نخواهد رفت و از رقابت با خاتمی استقبال میكند.
با چنین دورنمایی باید در انتظار یك مجادلهی سنگین در میان قشر های مختلف اطلاحطلبان میانهرو و تفریطی بود اما روشن نیست كه سرنوشت این مجادله به كجا ختم شود؛ ایا جبههی كندروی اصلاحطلبان با دستكم با دو نامزد و حداكثر با سه نامزد در انتخابات حاضر میشود و آیا با چنین سردرگمی آشكاری، احتمال تكرار شكست سال 84 نمیرود؟
محمد خاتمی، فردی مقبول از دیدگاه فكری و نقطهنظر گفتمانی است. ما با او هشتسال اصلاحطلبی را تمرین كردیم اما خاتمی مرد بردن بازی سیاست و یكسره كردن كار نیست، با او تنها میشود تمرین كرد و تمرین كرد و هرگز به روز فینال نرسید.
در میان اصلاحطلبان پیشرو و ساختاری بسیاری هستند كه خاتمی را از حضور در میدان بیم دادند. ماهها با او گفتمان كردند و صدها باز نوشتند و گفتند كه «چرا آمدن خاتمی نادرست است؟» اما او ترجیح داد، تنها هیاهوی طیفهای میانهرو و تفریطی اصلاحطلب را بشنود و به هیچ یك از دهها پرسش طرح شده از سوی اصلاحطلبان پیشرو و ساختاری توجهی نكرد.
آمدن خاتمی را فرصتی میدانیم برای روشن شدن مرز اصلاحطلبی و تعاریف متفاوت آن. تصمیم او را نیز البته ارج مینهیم و آرزوی موفقیت برای خاتمی و هوادارانش داریم اما آقای خاتمی؛ اینك وقت پاسخ فرا رسیده است!