
بیبیسی به شواهدی دست یافته که نشان میدهد شماری از جوانان افغان مقیم انگلیس به سوریه رفتهاند و احتمالا با گروه تندرو دولت عراق و شام یا داعش پیوسته اند.
این روزها سربازگیری گروههای تندرو به ویژه داعش از میان جوانان مسلمان انگلیس، دولت این کشور را به شدت نگران کردهاست اما این نخستین باری است که از حضور افغانهای مقیم این کشور در مناطق تحت فعالیت گروه داعش پرده برداشته میشود.
امآی۵ یا سازمان امنیت داخلی انگلیس میگوید که ردیابی انگلیسی هایی که در سوریه می جنگند، حالا اولویت اصلی این نهاد است. اما زیر نظر گرفتن و ردیابی همه این افراد کار خیلی سختی است.
مقامات انگلیسی میگویند گمان میرود که تا ۵۰۰ شهروند انگلیسی برای شرکت در جنگ سوریه به خاور میانه سفر کرده باشند.
سه دوست جوان، دو افغان و یک کرد، ساکن کاونتری انگلیسی سه ماه پیش انگلیسی را به مقصد سوریه ترک کردند.
علی الفارسیبه دیدار پدر یکی از آنها ـ علی قلندری ۱۸ ساله به کاونتری رفتم. رحیم قلندر پدر علی میگوید در سه ماه گذشته حتی یک لحظه نتوانسته علی را از ذهنش بیرون کند.
او میگوید در این مدت علی چندبار با خانوادهاش صحبت کرده اما نمیخواهد اطلاعاتی در مورد محل اقامت و فعالیتهایش بدهد.
پدر علی میگوید ۹ سال پیش به آرزوی دست یافتن به زندگی آرام و فراهم ساختن زمینه تحصیلات برای فرزندانش و فرار از جنگ و بدبختی به انگلیسی مهاجر شده اما پس از رفتن علی به سوریه خانوادهاش آرامش خود را کاملا از دست دادهاست.
پدر علی می گوید، علی میخواست دانشگاه برود و علوم کامپیوتر بخواند. اما سه ماه پیش یک روز سراغ پاسپورت انگلیسی اش را گرفت. به مادرش گفته بود که پاسپورت را برای کارهای اداری دانشگاه نیاز دارد.
او همچنین حدود هزار پوند از برادرش قرض گرفت به این بهانه که کامپیوتر میخرد، اما در حقیقت این پول برای تکت هواپیما بود.
پدرش در حالیکه تصاویر علی را برایم نشان میداد، گفت که او میخواست مدل شود اما به صورت ناگهانی همه چیز تغییر کرد.
علی و دو دوستش صبح زود باهم از کاونتری به شهر بیرمنگهام انگلیس رفتند. از آنجا به آلمان پرواز کردند و بعد به استانبول ترکیه رفتند.
یکی از خانوادههای این جوانان، پلیس را از موضوع مطلع ساخت اما وقتی پلیس خبر شد، چند دقیقهای بود که هواپیمای آنها پرواز کرده بود.
حالا معلوم شده که پلیس به مسجد محل زندگی این جوانان رفته بود و با یکی از آنها صحبت کرده بود. پلیس میگوید این صحبت بخشی از برنامه روزمره بررسی محل بود.
اعضای خانواده او میگوید علی اکنون اسم "علی الفارسی" بر خود گذاشته است.
راشد الخراسانیراشد نوجوان دیگر افغان است که همراه با علی به سوریه رفتهاست.
او حالا نامش را "راشد الخراسانی" گذاشته است.
خانواده راشد میگویند او دانشگاه میرفت و مشغول تحصیل در رشته تجارت بود.
راشد هم ظاهرا به خانوادهاش در مورد فعالیتهای خود چیزی نگفته است، اما آنها بیم دارند که او در جنگ سوریه دخیل شدهاست.
خانوادهاش میگوید راشد اخیرا ریش گذاشته بود و تقریبا همیشه برای نماز به مسجد میرفت و گاهی هم لباس عربی میپوشید اما آنها فکر نمیکردند که او به افکار تندروانه رو آورده باشد.
خبیر امانی پدر راشد به من گفت که احساس درماندگی و ناتوانی میکند و هنوز در حیرت بسر میبرد. برادران علی و راشد برای بازگرداندن آنها یکبار حتی تا مرز ترکیه و سوریه رفتند تا آنها را پیدا کنند اما پس از دو هفته جستوجو، دست خالی به انگلیس بازگشتند.
امانی میگوید رو آوردن فرزندش به بنیادگرایی او را حیرت زده کردهاست؛ زیرا به گفته او چنین چیزی در خانواده او سابقه ندارد.
خانواده راشد هم مثل خانواده علی، سالها پیش به دلیل جنگ مجبور به ترک افغانستان شده بودند.
ابو یحیی الکردینوجوان سومی محمد اسمعیل است که پس از رفتن به سوریه لقب "ابو یحیی الکردی" را برای خود برگزیده است.
او که مربوط به یک خانواده کرد است، یک نوجوان عادی انگلیسی بود. اما از اواخر سال گذشته ابراز نظرهای او در شبکههای اجتماعی حاوی نظرات تندروانه در مورد جنگ سوریه بود. ماه گذشته یک حساب تویتر که فکر میشود از اوست، تویتی منتشر کرد که او به داعش پیوستهاست. این حساب تویتر حالا مسدود شدهاست.
پدران علی و راشد می گویند، پسران آنها در محل باهم دوست بودند و باهم به سوریه رفته اند.
امام مسجدخانوادههای هر سه جوان که در یک منطقه زندگی میکنند، معتقد اند که پسرانشان را امام مسجد محله شان با دیدگاههای افراطگرایانه آشنا کرده و آنها را ترغیب کرده که به سوریه بروند.
پدر علی میگوید که او صد در صد مطمین است که ملا امام مسجدشان فرزندان آنها را به رفتن به جنگ سوریه تشویق کرده است. او میگوید این پسران به طور مرتب در جلسات خصوصی سخنرانی امام مسجد پس از نماز شام شرکت میکردند و او باور دارد که امام مسجد در همین جلسات به این جوانان در مورد جنگ سوریه معلومات میداده است.
با ملای مسجد هم که پاکستانیالاصل است، صحبت کردم. او نخواست با بیبیسی مصاحبه کند اما تمامی این اتهامات علیه خود را رد کرد.
خانوادههای این نوجوانها اکنون میگویند به تنهایی نمیتوانند پسرانشان را بازگردانند و از دولت انگلیس میخواهند زمینه بازگشت مصون آنها را فراهم کند.
این خانوادهها غمی مشترک دارند و تنها آرزویشان این است که روزی دوباره فرزندانشان به خانه بازگردند.
راشد و علی هرازگاهی با خانواده های خود در تماس بوده اند اما آنگونه که اعضای خانواده آنها می گویند این جوانان هنوز تمایلی به بازگشت به خانه نشان نداده اند.