همزمان با شروع ثبتنام مرحله دوم هدفمندی یارانهها، موج تازه
پیامکهای طنز، شوخیهای گفتاری و نوشتاری رواج پیدا کرده، هم در فضای
مجازی هم در تاکسیها و هم در گفتوگوهای روزانه. یکی نوشته اگر «سبد کالا»
را در دست راستم و «سهام عدالت» را در دست چپم بگذارید از دریافت یارانه
انصراف نخواهم داد.
دیگری به دولت قبل تکه پرانده و آن یکی به تلویزیون که
هی زیرنویس میکند انصراف دهید. صداوسیما هم گفته آنها که از یارانه
انصراف بدهند اسمشان را جلو فروشگاهها خواهند زد تا از این به بعد مجبور
باشند با آنها بهتر رفتار شود. معلوم هم نیست که این یکی از آن شوخیهای
خنک است یا واقعا جدیجدی قرار است فهرست خوبها و بدها داشته باشیم، اما
این موج با موجی که در فاز اول هدفمندی گریبان دولت نهم را گرفت زمین تا
آسمان فرق میکند، اینجا بیشتر حرف درباره انصراف است نه خود یارانهها.
میرجلالالدین کزازی در گپی خودمانی با «شرق» میگوید ایرانیها همیشه این
ذایقه نمکین را داشتهاند و اگر دولتمردان پروای واکاوی همین طنزها را
داشته باشند میتوانند به بسیاری از مشکلات اجتماعی و فرهنگی جامعه پی
ببرند.
اینروزها پیامکهای طنز درباره یارانهها دست به دست میچرخد،
فکر میکنید چرا ایرانیها بخشی از واکنش اجتماعیشان به مسایل اطراف،
طنازانه است؟
به پرسش شما از نگاهی بسیار فراخ دو پاسخ میتوان داد: یکی پاسخی است که
به خوی و منش و توان ادبی و ذوقی ایرانیان بازمیگردد. بسیاری از ایرانیان
دارای توان آفرینشی در طنز و در پدیدآوردن نکتههای نغز و دلنشین هستند.
این توان طنزپردازی از دید من، بازمیگردد به کارکردی بنیادین و پایدار که
سخنوری و شاعری همواره در فرهنگ و منش ایرانی داشته است. پاسخ دیگر به این
پرسش این است که شاید ایرانیان از آن روی به طنز روی میآورند تا دیدگاه
خود را درباره پرسمانها و زمینههای گوناگون اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و
هرچه از این دست، آشکار بدارند. از آنجاست که راه و روش و امکانی دیگر
فراپیش خود نمییابند پس نیاز به هنبازی (مشارکت) زمینههای گوناگون را در
ساختن طنز مییابند یا شاید از آن روی که این روش طنزپردازی روشی است
آسانتر و زودانجامتر از دیگر روشها.
اما بهنظر میرسد محتوای این پیامکها با دورههای قبل فرق
داشته باشد؛ در دوره قبل، نگاه اعتراضی بود و گاه پیامکها به هزل کشیده
میشد و شوخیهای ناجور، این بار اما انگار سالمتر است. چطور میشود فرق
این دو نوع شوخی را تشخیص داد؟
بهراستی بخشی از طنزهای انتقادی میتواند در پیوند با هزل و شوخی باشد
زیرا هزل- به سخن دیگر در آن شوخیهایی که به پیوندهای بسیار ویژه فردی
مانند پیوند زناشویی بازمیگردد- از کارمایه عاطفی و روانی نیرومندی
برخوردار است. هنگامی که طنز در بستر هزل پدید میآید کارایی و اثرگذاری آن
بیشتر است به ویژه در طنزهایی که تیزاند و تلخ و گزنده و گزاینده. اما
آنچه طنز را از هزل یا شوخی جدا میدارد آن است که در هزل و شوخی به ناچار
پیامی فرهنگی اجتماعی نهفته نیست اما در طنز چنین پیامی به ناچار میباید
نهفته باشد. طنز بستر و خاستگاه خود را یا به گفتهای دیگر، ابزار
پدیدآورنده خویش را، از طنز و شوخی میستاند اما در هزل و شوخی نمیماند.
اگر سخنی شوخ و نمکین و خندهآور دارای سودمندی فرهنگی و اجتماعی هم بود و
فراتر از آن رفت که تنها مایه سرگرمی یا خنده باشد، به طنز فرامیرود.
میتوان گفت که هر طنزی میتواند شوخی باشد حتی هزل، اما هر شوخی و هزلی،
طنز نیست.
در دورههای قبل، گاهی انتشار یک جوک یا پیامک درباره یارانهها
باعث میشد حتی رییس دولت نسبت به آن واکنش نشان دهد، فکر میکنید در این
دوره هم شاهد چنین مواجههای خواهیم بود؟
به هر روی در درازنای تاریخ ایران، طنز همواره کارکردی کمابیش نیرومند
داشته است. برای نمونه طنزهای عبید زاکانی در «رساله دلگشا» را که بخوانید،
به آسانی میتوانید با پرسمانها و تنگناها، دشواریها، نامردمیها،
نابهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی در روزگار عبید آشنا شوید. کارکرد نیرومند
طنز بازمیگردد به این ویژگی بنیادین که در طنز میتوان کارمایهای بسیار
را در واژگانی اندک گنجانید. اگر ما دیگر ابزارهای ستیز و آویز را شمشیر و
دشنه بدانیم، طنز را میتوانیم، سوزنی تیز و بلند بدانیم که در دسترس همگان
هست. میتوان آن را به شیوهای نهانی بر تن دیگری فرو کرد، او را آزرد،
هشدارش داد و از خفتگی و ناآگاهی به در کشید. این ویژگی در طنز است که از
آن ابزاری کارساز و همواره در دسترس ساخته و کسانی که طنز را خوش نمیدارند
به درست از همین روست که در برابر آن ناتوان میمانند زیرا اگر کسی با
شمشیر یا دشنه به دیگری گزندی برساند کار او از پرده به در خواهد افتاد.
اما آن سوزن که در تن کسی میخلد از آن روی که خرد است و در نهان در آن تن
فرورفته است آشکار نیست.
در طول صدها سال قدمت طنز در زبان و ادب فارسی، تابهحال چقدر
دولتها از این ظرفیت برای شناخت مشکلات جامعه استفاده کردهاند و فکر
میکنید با انتشار این پیامکها، دولت میتواند مشکلات فاز دوم هدفمندی
یارانهها را تشخیص بدهد؟
این بستگی دارد به سامانه فرمانروایی. به اینکه آیا فرمانروایان و
دولتمردان پروای آن را دارند که با واکنشهای مردم خویش آشنا باشند یا نه.
به هر روی آنچه میتوانم گفت این است که طنز، گونهای از آفرینش ادبی و
هنری است که سررشتهداران اگر باریک و دانشورانه در آن بنگرند و بیندیشند،
به آسانی در زمانی اندک میتوانند بر ناخشنودیهای مردم خویش آگاه شوند و
بکوشند که آنها را چاره کنند و از میان بردارند. گاهی آنچه را در پژوهشی
درازدامان میتوان به دست آورد در طنزی نغز نهفته میتوانی یافت.
خوب مردم ایران اهل طنزهستند و با هر چیزی شوخی میکنند.
اینا طنز نیست که مردم مینویسن اینا درده که بعلت فضای بسبار باز سیاسی مردم از روی ترس از انتقاد به طنز انتقادی روی اوردن.