عمر مدیریت شهری تهران میتواند بسیاری از واقعیتهای تلخ این شهر هشت میلیون نفری را برایمان آشكار كند و بسیاری از معضلات این شهر پر مشكل را توجیهپذیر نشان دهد. نام تعداد 57 شهردار در عمر صد ساله شهرداری تهران میدرخشد.
تهران در طول صد سال از عمر مدیریت شهریاش، 57 شهردار را به خود دیده. در واقع از همان روزهای آغازین كه برای اولین بار میرزا عباس خان مهندسباشی به عنوان اولین بلدیه چی (شهردار) انتخاب شد تا سه سال بعد كه نوبت به دكتر خلیل خان ثقفی اعلم الدوله بلدیه چی تهران رسید، میشد انتظار داشت كه این سنگ بنا تا سالها بعد حفظ شود و مهمترین ویژگی مدیریت شهری عوض شدن گاه و بیگاه آن باشد و كمتر شهرداری بتواند این سنت معهود را كنار زده و زمان قابل توجهی را بر صندلی شهرداری تكیه زند.
توجه به عمر مدیریت شهری تهران میتواند بسیاری از واقعیتهای تلخ این شهر هشت میلیون نفری را برایمان آشكار كند و بسیاری از معضلات این شهر پر مشكل را توجیهپذیر نشان دهد. نام تعداد 57 شهردار در عمر صد ساله شهرداری تهران میدرخشد. مردانی كه در روزهای آغازین فعالیتشان در مسند شهردار، گمان میكردند میتوانند افسار مشكلات این شهر را در دست گیرند و با تكیه بر تجارب خود، پایتخت فرتوت و لغزان را به سرانجامی خوش برسانند.
اما هنوز این رویای شیرین رنگ نباخته بود و در انبوه معضلات شهری كه همیشگی به نظر میرسید فراموش نشده بود كه بلافاصله رویای رنگین دیگری در اندیشه فردی دیگر جان میگرفت و مسند شهرداری مانند یك غنیمت ارزشمند دست بهدست میشد، انگار نه انگار كه این شهر پر جمعیت و گسترده، نیاز به برنامهریزیهای كلان و ثبات مدیریت دارد.
در واقع شهر تهران جز در چند دوره هیچگاه نتوانست از سایه شوم تغییر و تحولات آنی مدیریتاش رهایی یابد و شهرداران كمدوام آن هر روز جایشان را به نفر بعدی میدادند. گویا صندلی شهرداری پایتخت، پایههای لرزانی داشت و كمتر شهرداری توانست بر این اریكه چموش تكیه زند و سالها به عنوان شهردار در مسند مدیریت شهری باقی بماند.
اگر با نگاهی واقعبینانه به مسائل شهری بنگریم، پذیرفتن این نكته كه هر پروژه عمرانی زیربنایی كه بتواند از مشكلات شهر بكاهد، بیش از دو سال طول میكشد، چندان عجیب نیست. اجرای پروژههای شهری در تهران با وسعت و گستردگیشان، حداقل چند سالی به طول میانجامد، این در حالی است كه متوسط عمر مدیریت شهری تهران در حدود 19 ماه است. به واقع تهران در تاریخ صد ساله مدیریت شهری با داشتن 57 شهردار، تا به امروز چندان در راهاندازی برنامههای زیرساختیشان موفق نبوده و در این میان هر كه آمد عمارتی نو ساخت.
مسلماً بسیار شگفتانگیز است كه متوسط عمر مدیریتی این شهر بزرگ، اینقدر ناچیز است. 19 ماهی كه زمان زیادی برای شناخت یك شهر و آگاهی از معضلات و پیشبینی یك برنامه منسجم نیست. به عبارتی شهرداران این شهر در طول فعالیت صد ساله شهرداری فرصت اجرای برنامههایشان را نیافتهاند و هنوز با ساختار عریض و طویل این شهر آشنا نشده بودند كه بلافاصله مسندشان را در اختیار دیگران گذاردند و این ماجرا مثل كلاف سردرگمی سالها به اندام فرتوت و فرسوده این شهر چنگ انداخته است.
به واقع سهم تهران از ثبات مدیریتی چنان ناچیز است كه اگر یك شهردار چند سالی در این مسند به فعالیت میپرداخت و پروژههای عمرانی و شهری معدودی را به سامان میرساند، یك انقلاب در تاریخ مدیریت آن محسوب میشد. پایتخت در طول سالهای متمادی حیات خود، كمتر توانست از این موهبت بهره ببرد.
اگر در روزگاری، شهردار تهران، چند سالی بر مسند پرترافیك مدیریت شهر تكیه میزد، ناگهان چهره پایتخت تغییر میكرد و این شهر از دام مشكلات همیشگی رهایی مییافت و سیمایی نو و دگرگون به خود میگرفت.
اما انگار این تنها یك فرض محال بود و پایتخت در طول صد سال مدیریت شهریاش تنها در سه دوره توانست رنگ ثبات بگیرد و نشانههای تحول را در خود ببیند. سه دورهای كه خیلی خوب در حافظه مردم این شهر برای خود جایی باز كرد و به عبارتی نقطه عطف مدیریت شهری قلمداد شد.
اگرچه در تمام این سالها مدیریت شهری در تهران فعال بود و این شهر را بهرغم تغییر و تحولات گاه و بیگاه اداره میكرد، اما شاید هیچكدام از شهرداران نتوانستند راهی را كه مدیران سهگانهای كه به واسطه ثبات مدیریت توانسته بودند، چهره شهر را دگرگون كنند، در پیش گیرند.
بیتردید یكی از مهمترین عوامل در عدم دستیابی شهرداران متعدد به موفقیت، نداشتن زمان كافی برای انجام برنامههایشان بود. به عبارتی كمتر شهرداری این اقبال را داشت تا بتواند زمان قابل توجهی بر مسند شهرداری تكیه زند و بتواند شهر را رشد دهد و به سمت آیندهای روشن به پیش ببرد.
مرور یك آمار
در میان شهردارانی كه در مدت صد سال بر صندلی ساختمان شهرداری تكیه زدهاند میتوان به آمار جالب توجهی دست یافت. از میان 57 شهردار تهران بودند شهردارانی كه كمتر از یك ماه به عنوان شهردار سكان مدیریت این شهر را در دست گرفتند یا شهردارانی كه دوبار به عنوان شهردار بر تهران مدیریت كردند.
جالب است اگر بگوئیم كه برخی از شهرداران در نخستین مرتبه از انتصابشان پس از چند ماه فعالیت به دلیل ناكارآمدی و عدم كفایت از كار بر كنار شدند و پس از چندی دوباره به خاطر كاردانی و لیاقت توانستند! به مقام شهردار تهران منسوب شوند. شاید مروری بر آمار بهدست آمده برخی نكات جذاب و جالب را در خود داشته باشد.
پایتخت در طول صد سال تاسیس شهرداری چهار شهردار یك ماهه را به خود دید. تقی خواجه نوری در سال 1317، مصطفی قلی رام در 1320 ، ارسلان خلعتبری در 1330 و سید رضا زوارهای در سال 1359. در میان شهرداران یكماهه پایتخت، كمترین عمر را زوارهای داشته كه مدت مدیریتاش بر پایتخت كمتر از یك ماه بود.
تعداد شهرداران تهران كه مدت پنج ماه یا كمتر را به عنوان شهردار تهران معرفی شدهاند در حدود 12 نفر است. فضلاله بهرامی، فتحاله فرود، عباسقلی گلشائیان و حسین بنكدار در زمره شهرداران پنج ماهه تهران هستند.
از سویی شهردارانی كه یك سال یا كمتر بر صندلی شهرداری تهران تكیه زدهاند، در حدود 10 نفر هستند. كه از آنان میتوان به جواد شهرستانی، مهدی نامدار و محمد حسین ملك مدنی اشاره كرد.اما 26 شهردار از یك سال تا سه سال بر تهران مدیریت كردهاند كه بیشترین تعداد از میان 57 شهردار را تشكیل میدهند.
موسیو ایپكیان، مهدی مشایخی، غلامحسین ابتهاج، موسی مهام، احمد نفیسی، مرتضی الویری و محمود احمدینژاد در این گروه قرار دارند. این شهرداران هركدام توانستهاند، تاثیری محسوس بر شهر بگذارند و موجب تغییر پایتخت شوند. اما شهردارانی كه توانستهاند شهر را به نحو قابل قبولی سامان دهند و نظم و نظامی بدهند دارای ثبات بیشتری در مدیریتشان بودهاند.
آنان با توجه به طولانی بودن عمر مدیریتشان توانستند گامهای موثری در شهر بردارند و به نوعی نقطه عطفی باشند بر نظام فرسوده پایتخت. ابراهیم خان یمین السلطنه كه توانست بلدیه را ساماندهی كند و ساختمانی نیز برای آن تهیه كند و كارمندانی برای آن استخدام كند و اولین گامها را برای تثبیت این اداره نوپا بردارد. او در حدود 72 ماه از سال 99_1292 به عنوان بلدیهچی مشغول به كار بود.
سرتیپ كریم خان بوذرجمهر، یار غار رضا خان پهلوی ركوردی به یاد ماندنی از خود به جا گذاشت. او بر این اریكه همیشه بحران زده توانست 120 ماه دوام آورد و تهران را از یك شهر پر گرد و غبار و فراموش شده به شهری مدرن تبدیل كند و آن را به عنوان پایتخت كشور شأن و مرتبهای بدهد. او از سال 1302 تا 1312 در تهران شهردار بود و بهدلیل بیماری از این منصب كنار رفت.
سرتیپ قلی هوشمند كه جانشین بوذرجمهر شد با 48 ماه مدیریت از سال 17-1313 بر كرسی شهرداری نشست و توانست برخی اقدامات بوذرجمهری را ادامه دهد. در سال 1348 نوبت به غلامرضا نیكپی رسید. او توانست 89 ماه شهردار تهران شود. اولین طرح جامع تهران در دوره او به بار نشست و تدوین قوانین شهری از دیگر كارهای اوست. او تا سال 1356 شهردار تهران بود.
ششمین شهردار تهران به لحاظ متوسط عمر مدیریت شهری محمد نبی حبیبی بود. او از سال 1362 تا سال 66 شهردار تهران بود. او بسیاری از معضلات شهری را ساماندهی كرد. اگرچه در زمان او به دلیل بروز جنگ تحمیلی حبیبی فرصت چندانی برای اقدامات زیربنایی نیافت و تهران در زمان او زیر موشكباران قرار داشت. 44 ماه مدیریت او در تهران بیشتر دستخوش عوارض ناشی از جنگ بود.
از سال 1368 تا 1377 غلامحسین كرباسچی بر صندلی شهرداری تكیه زد. او توانست تهران را دگرگون كند و با تدبیر سیمای شهر را از قالب گذشته درآورده و به شهری مناسب برای زندگی تبدیل كند. كرباسچی با اقداماتی رویای انتقال پایتخت را محو كرد و دوباره این شهر را به هیأت یك پایتخت درآورد.
بسیاری از اقداماتی كه وی انجام داد و به ثمر رساند هنوز هم در حافظه این شهر باقی مانده است. كرباسچی در حدود 108 ماه به عنوان شهردار تهران مشغول به كار بود.
محمد باقر قالیباف را نیز می توان در زمره شهرداران با عمر مدیریتی بالا ارزیابی كرد وی كه پس از رییس جمهور شدن محمود احمدی نژاد، شهردار وقت تهران كلید پایتخت را در اواخر دوره دوم شورای شهر به دست گرفت از سال 84 تا كنون موفق شده پروژه های بزرگی را در پایتخت به اجرا درآورد.
بی شك شهردار كنونی تهران یكی از پركار ترین و البته موفق ترین مدیران پایتخت بوده كه آمار و ارقام فعالیت های عمرانی دوران مدیریتی وی و پروژه های بزرگ به سرانجام رسیده در این دوران نام وی را در تاریخ شهر تهران ماندگار خواهد كرد.
شهردار كنونی تهران احتمالا تا آخرین روزهای مسئولیت خود حدود 96 ماه مدیریت شهری پایتخت را عهده دار بوده كه درصورت رأی مثبت شورای شهر چهارم پایتخت می تواند علاوه بر ركورد های مربوط به احداث و تكمیل پروژه ها، در زمینه ثبات مدیریتی هم از شهرداران دیگر پیشی بگیرد.
كیمیایی به نام ثبات مدیریت شهری
شاید به ظاهر چندان عجیب نباشد، مرور واقعهای كه بر مدیریت شهری تهران گذشته اینكه این شهر از آغاز فعالیت بلدیه مشابه امروز 57 شهردار را به خود دیده است و متوسط عمر مدیریت شهری در پایتخت بزرگ كشور، كمتر از 19 ماه است، چندان شگفت نیست. چراكه این گوهر كمیاب را در كمتر عرصهای از مدیریت كشور میتوان یافت.
اگر تهران امروزه چندان حال و هوای خوشی ندارد و بهلحاظ شهری جزو شهرهای آلوده و غیراستاندارد جهانی است، نمیتوان از تأثیر این عدم ثبات در ساختار مدیریت شهری اش غافل ماند. بهواقع هنگامیكه تونل رسالت، یكی از مهمترین پروژههای شهری تهران در حدود 9 سال بهطول میانجامد و حدود چهار شهردار را به خود میبیند، واقعا چه توجیهی میتوان آورد؟ چگونه میتوان تأخیر در احداث پروژههای مختلف را توجیه كرد؟ این اتفاق چندان غیرمعمول نیست.
در این شهر بسیاری از برنامههای شهری، سالها از مدیری به مدیری دیگر به ارث میرسد، بالاخره آنكه تواناتر است، موفق میشود مهر پایان بر آن بزند. اما این سرنوشت شوم تا كی بر تهران حكمفرما خواهد بود. آیا هنوز هم قرار است كه در آمارهای جهانی كه هرساله از سوی سازمانهای مختلف زیستمحیطی، اقتصادی، رفاهی و... منتشر میشود، نزول كنیم و شاهد تهرانی باشیم كه دیگر جایی برای زندگی نیست.
بیتردید، شهروندان تهرانی، اولین و مهمترین قربانیان این تغییر همیشگی مدیران شهریاند. آنانند كه بهدلیل نبود ثبات مدیریت شهر، زندگی در گردوغبار و آلودگی و ساعتها در ترافیك ماندن را پذیرفتهاند. اگر تهران دارای ثبات در مدیریتاش باشد، بسیاری از معضلات كه هماكنون لاینحل نشان میدهند، بهآرامی رنگ میبازند و تهران رفته رفته بهسوی شهری متعادل و مناسب به پیش میرود.
براساس تجارب هرچند محدود اما قابل تكیه میتوان نتیجه ثبات مدیریت شهری تهران را بهخوبی پیشبینی كرد. همانگونه كه در سه دوره مختلف این شهر، تجربه خوبی از مدیریتاش بهدست آورد و توانست در آن دوران، سیمایی به غایت مطلوب به خود بگیرد، مسلما با تكرار این تجربه، میتوان شاهد جهش این شهر پردغدغه بود. با مروری به شیوه مدیریتی شهرهای بزرگ جهان و ثبات مدیریت آنان، میتوان آثار و نتایج آنرا در شهر دید. بیتردید ثبات مدیریت یك جلوه بیرونی دارد و آن هم نظم و نظام ساختار شهر است.
بهعبارتی، ثبات مدیریت شهری میتواند موجب ایجاد حاشیه امنی شود برای مدیرانی كه با تكیه بر آن برنامهها و اهدافی را طرح كرده و برای رسیدن به آن شهر را به پیش ببرند. گویا این گوهر نایاب چونان كیمیا دستنیافتنی است و تهران هنوز نتوانسته به هیأت یك پایتخت، مولفههای یك شهر را داشته باشد.