در سالو salo آخرین فیلم پیر پائولوپازولینی کارگردان فقید ایتالیایی، بدن به عنوان یک هستیِ بدیهی قطعی و لاینفکِ از آدمی مورد هجوم بیرحمانه عاملین و مامورین یک حکومت فاشیستی قرار میگیرد.
پیادهروی تجاری و توریستی همدان درست یک روز قبل از سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی افتتاح شد که خود البته حدیث مکرر افتتاحها و گشایشها و جشنوارهها و چسباندنشان به یک واقعهی سیاسی را به ذهن میآورد. گاه و جایی که قرار است سیاست همهچیز را در خود ببلعد.
این روزها بحثِ اسنپ و تپسی داغ است. این دو اپلیکیشن خیلی زود جایشان را وسط زندگی روزمره و برو بیای مردم باز کردند. حالا فرقی نمیکند از شهران بخواهید به تهرانپارس بروید یا از دربند به راهآهن. تاکسیِ آنلاین سریع سر میرسد، آنهم با هزینه کم؛ همین است که آژانسهای اتومبیل کرایه و صنف تاکسیرانها یکی دو ماهی است به جنب و جوش افتادهاند تا جایشان را یک اپلیکیشن ساده پر نکند.
حادثه پلاسکو تنها در بعد تکنیکیاش قابل بحث نیست بلکه واجد زیربنایی عرفی، اخلاقی، ملاحظات انسانی و فلسفی نیز هست.
آتشنشان، شهید باشد یا نباشد شهید بشود یا نشود؛ بمیرد یا نه زنده بماند؛ زنده بماند اما زندگی بکند یا نکند؛ تافتهی جدابافتهای از باقیِ ملت نیست بیرمق و افسرده و ساکت.
فاجعه در فاجعه
پلاسکو فرو ریخت. ساختمانی 17 طبقه که سالها محل کسب و رفتوآمدهای اقتصادی بود. صبحِ زود، حوالی ساعت 8 آتش شروع شد. کمکم خبر همهجا پیچید؛ در حد خبری ساده برای ستون حوادث. آتش اما بیش از انتظار زبانه کشید و چشمها هر لحظه نگرانتر شد. شاید همه فکر میکردند فاجعه با سوختن چندطبقه و چند کسبوکار تمام شود. اما تمام نشد. پلاسکوی 54 ساله آتش را تحمل نکرد و ناگهان فرو ریخت. ساختمانی که یادگار عهد نوسازی ایران در دهه 40 بود.
پسِ پشتِ انتشار تصاویر شخصی در اینستاگرام
تصویر اول: دونفری رفتهاند شمال. عکس گذاشته و زیرش شرح داده: "من و عشقم لبِ ساحل". توی کامنتها همان عشقش برایش نوشته "عزیزمممم چقدر خوش میگذره با تو"! تصویر دوم: آن بالای عکس لوکیشنش را زده تجریش. در تصویر داخل ماشین نشستهاند، دست خودش و همسرش در دست هم است و زیرش نوشته: "دستت را به من بده! دستهای من با دستان تو آشناست" تصویر سوم: وسط یک مهمانی نشستهاند؛ با خانواده. همه لبخند به لب دارند؛ عکس سلفی است و نوشته "بهترین شبِ یلدا با بهترینها".
ازآنجا که رییسجمهور محترم برای تحقق و اجرای منشور حقوق شهروندی مشارکت مردم را خواستار شده چند نکته در خصوص متن منشور ارایه میشود. این نکات در واقع اصلاحیهای بر معدودی از مواد مبهم و متناقض منشور هستند.
سومین همایش ملی روز علوم اجتماعی: بزرگداشت دکتر غلامحسین صدیقی در روز هفدهم آذرماه در سالن شهید چمران دانشکده علوم دانشگاه بوعلیسینا برگزار شد. در آنچه پی خواهد آمد فرازهایی از سخنان برخی از میهمانان این همایش را ازنظر خواهید گذراند.
لایحهی اصلاح قانون کار در شرایطی که اقتصاد دچار رکودِ تورمی در کشور، هم نارضایی کارفرما را بهدنبال داشته و هم جامعهی کارگری را یکتنه به دفاعِ تمامقد از کارفرما رفته آنهم با حمایت و ابتکار دولتی که خود بزرگترینِ کارفرماهاست این یک بیانصافیِ تمامعیار است. بستههای حمایتیِ وعدهداده شده به بخش صنعت عملی نشده؛ تجهیزات و ماشینآلاتِ کارخانهها فرسوده است و نیروی کار در بسیاری حوزههای کاری آموزش دیده نیست؛ اینها همه گلایههای کارفرماست که همگی درست است اما در سیاستهای اقتصادیِ نئولیبرال یا به تعبیر پولانی، فُرمالِ آقای روحانی که قصد دارد تا در جهت تحقق مولفههای نشان داده شده در ستون سومِ جدول (2) عمل نماید و بر همین اساس لایحه اصلاح قانون کار را به مجلس ارایه داده؛ مابهازاء چنین اقدامی برای جامعهی کارگری کدام است؟ کدام اتحادیه یا تشکل موجود در ایران توانی برابر با دولت داشته و میتواند لایحهای مشابه را از سوی این جامعه به مجلس ببرد؟
چرا ایرانیها باید لاطائلات ترامپ را جدی بگیرند؟
پوپولیسم ترامپ برخاسته از یک ساختار سیاسی دموکراتیک، و مانند گونههای مختلف جنبشهای پوپولیستیِ سلف خویش واکنشی نیمبند است به نواقص بعضا دیرپای یک نظام سیاسی مبتنی بر نمایندگی، نیز با ویژگیهایی مشترک با جنبشهای پیشین در آمریکا از اواخر قرن نوزدهم تا کنون.
شنیدن آثار موسیقاییِ لئونارد کوهن، ترانهسرا، شاعر، خواننده و آهنگساز کانادایی به انسان اعتماد به نفس میدهد و شجاعت شجاعتِ رودررو شدن با شرارت.
تفسیر سخنان "رئیس جمهور" در نمایشگاه مطبوعات
آیا توسعهی اخلاقی موعود روحانی میتواند انحصار در بازار خودرو و استیلای دیرپای چند شرکت خودروسازی را بر این صنعت بشکند؟ روحانی با آقازادهها چه میکند؟ چگونه میتواند آن خلاءهای قانونی را پرکند که بهواسطهشان خودروی لوکس یا جنسی که در داخل امکان تولیدش هست یا تولید دارد؛ وارد کشور میشود؟ کارنامهی دولت روحانی در خصوص مسایل زنان و تبعیضهایی که بر آنها اِعمال میشود چیز چندانی در چنته ندارد.
آزادی، بزرگترین موهبت برای آدمی است حق هر انسان هر سنخ گروه یا طبقهای است. در این میان آزادی برای فعالیت در عرصهی فرهنگ شاید که از گرانبهاترین انواع آن باشد. اما آزادی بههر طریق همراه با مسئولیت است. مسئولیتی که سبب میشود تا بسیاری از انسانها عطای آزادی را به لقائش بخشیده و در آغوش گرم لیکن خفقانآور انواع و اقسام دیکتاتوریها پناه برند.
زیر پوست ماجرای رانندگی جنونآمیز وانتپیکان
فیلم رانندگی جنونآمیز یک وانتپیکان در کوچه داد در خیابان شریعتی بعد از یکیدو روز بهسرعت همهجا پخش شد. خیلیها شوکه شدند و ترسیدند و خیلیها هم خندیدند؛ خندهای از سر تعجب.
صدور کارت اعتباری بازی با یک کارت نظام اقتصادیِ سرمایهسالار است که در شرایط رکود تورمی اقتصاد ایران جزء افزودن بر حجم عظیم معوقههای بانکی و ایجاد نارضایتی هم در نظام بانکی و هم مشتریان این نظام هیچ ثمری دیگری فیالمثل از جنس تحریک اقتصاد یا رونق آن نخواهد داشت.
مدیر بانکی که امانتدار مال مردم است، خدمت الف را جای خدمت به با دروغ یا مودبانهتر بگویم با نگفتن حرف راست به مشتریِ باسواد و بیسواد غالب میکند.
آرمان شهرکی در گفتگو با فرارو بررسی کرد
بیشتر از دوماه از ماجرای سفر خانم بازیگر فیلمهای خاص به ایران میگذرد. او آمده بود ایران تا بینیاش را عمل کند. کسی نمیدانست؛ اما به محض آنکه فالوورهای ایرانیِ او در اینستاگرام فهمیدند همهجا را پر کردند. آنچه مهم بود عملِ بینیِ او نبود؛ بلکه مهم آن بود که او بازیگرِ فیلمخاص است!
کمپین آزادیهای یواشکی گفتی بازی پوکمون یادم آمد. چیزی در همین مایهها اسباب سرگرمی و تفنن؛ همین وبس. به بازی گرفتن اندیشه؛ بالاخص اندیشهی زنانه، وقتی"بازی" تو را به بازی میگیرد.
آرمان شهرکی تحلیل کرد
11 نفر در روز خودشان را میکُشند. 11 نفری که هم کودکاند، هم میانسال و هم زنان و مردانی جوان. مدتیاست همه بهدنبال پاسخی برای "چرا"ی این خودکشیها هستند. جوابها متفاوت است و سرکلاف خودکشی همچنان ناپیدا. جدیدترین جواب میگوید "ناامیدی" حرفِ اول را در خودکشی در ایران میزند.