نقدی بر نوشتهی شهاب حسینی
افسوس که در این زمان، میان هنرمندان، "غیرسیاسی" بودن مایهی افتخار شده و همین امر لطمهای اساسی به بدنهی سینمای ایران وارد ساخته، آن را از سویی گرفتار دَمودستگاههای تبلیغاتی ساخته و به بردگی هنری کشانده و از سوی دیگر اسیر ملودرامهای مبتذل آبکیاش کرده که تنها باعث سردرد و بریدنِ چرت مسافرهای جادّهای در اتوبوسهای بین شهری میشود. جای فیلمهایی که از منظر انتقادی، سیاسی باشند در سینمای ما واقعا خالی است. انتقاد و پرسشگری باید در ذات هر هنری باشد که میخواهد جاودانه بوده یا مدتی مدید دوام آورد.
نیاز بزرگ شهر به آب است و زادوبود همه به آب بند است و خشکسالی برقرار است و سرگذشتِ این ویرانه چه شود خدا میداند. فیالحال از آن جهت که نخستین مقصدِ اولین سفرِ استانی هم برای خودش افتخار بزرگی است! بر زمین بوسه میزنیم و اگر یافتیم بر راه آب، و بوقیان را همه خبر میکنیم و فوجفوج به استقبال یار دیرین میشتابیم... بر بام خانه و از لابلای دیوار لرزانِ کاهگِلی صدای بالگرد میآید!
آرمان شهرکی
اجازه دهید تا نوشتهی خود را با عذرخواهی از تمامی کارگرانِ زحمت کش صنعت خودروسازی آغاز کنم چرا که در متنی از حقیر با عنوان «به لطف برجام، به نام ملت به کام خودروسازان «نشرشده در سایت فرارو، کلیّت صنعت خودروسازی را متصف به صفاتی کرده بودم که بهراستی جای گلهگزاری و دلخوری دارد جز یک صفت که هنوز بر آن تاکید دارم و آن "کمبازده" است. درهرحال نشت و تراوش احساسات آدمی به قلماش گاهگداری اجتنابناپذیر شده کنترل از دست میرود. باری! در پاسخ به آقای احمد فرهادی عزیز ذکر نکات ذیل را ضروری میدانم:
آرمان شهرکی
جایی در میانههای فیلم تحسینبرانگیز و آگاهکنندهی دادگاه نورنبرگ Nuremburg at judgement ساختهی استنلی کرامر Stanley Kramer قاضی آمریکاییِ دادگاه از زن و شوهر پیری که برای مدتی در نورمبرگ در خانهی آنها ساکن شده میپرسد که در زمان هیتلر زندگی چطور بود و آیا شما از جنایات او خبر داشتید؟
آرمان شهرکی
رهنگ داریم تا فرهنگ جرم داریم تا جرم آدم داریم تا آدم پوست داریم تا پوست یوز داریم تا یوز قتل داریم تا قتل مرض داریم تا مرض تجاوز داریم تا تجاوز. مملکتی که به ابتذال درغلطتید از وحوش گرفته تا آدم، امنوامان نیستند؛ امانشان بریده میشود دستآخر. وقتی هایوهوی پول همهرا ورداشت هزارتا مصیبت دیگر هم پیدرپی میآید از پیاش.
تحلیل الواطیگری و اوباشسالاری و نقش آن در کودتای 28 مرداد
"یکدسته عجیب و غریب به طرف قلب تهران در حرکت بود درحالیکه ارتش بهحال آماده باش پایتخت ناآرام را حفظ میکرد. ورزشکاران کبادهکش، هالتریستهای میلهبهدست و کشتیگیرانی که عضله میگرفتند در میان جمعیت بودند. ...این گروه شگفتانگیز همآهنگ شروع به دادن شعار بنفع شاه کردند. جمیعت دنبال آوای آنها را گرفت و در همانجا، پس از لحظهای تردید، توازن و روانشناسی عمومی علیه مصدق چرخید".
آرمان شهرکی
دوست دارم اما نشدِ روحانی چیزی کم ندارد از بگم بگمهای احمدی نژاد به همان میزان دلهرهآور ابهامافرین و از زیر کار دررو.
در نوشتار ذیل سعی خواهم نمود تا به شیوهای موجز با تشریح هرکدام از افعالی که در عنوان مطلب درون گیومه قرار گرفتهاند نقش و تاثیر هرکدام در قتل آتنا را تبیین نمایم.
پارسآباد، مرد رنگرز و مرگ آتنا
28 خرداد برای آتنای 7 ساله مثل روزهای قبل شروع شده بود. او همراهِ پدر دستفروشش بود تا به او کمک کند و یا شاید همان نزدیکی با همسنوسالهایش بازی کند. آنروز اما اتفاق دیگری افتاد؛ تنها در عرض چندثانیهای که پدر چشمش را از آتنا برداشت او گم شد. 20 روز هیچخبری از او نبود تا اینکه جسد آتنا در پارکینگ مردِ رنگرزی که در همان خیابان ساکن بود، پیدا شد.
در کوچهپسکوچههای شهرم قدم میزنم و به کرات مخاطب گدایانی قرار میگیرم که نه تنها برای رفع گرسنگی التماس میکنند بلکه برای دارو، یک قرص نان یا یک قرص استامینوفن فرقی نمیکند هر دو نیازی است که در شکلی از تضرع و لابه خواسته میشود. اما همین جامعه با همین میزان از فقر طی یازده دورهی انتخابات اخیر به گفتمانی آری گفته که محوریت اصلیاش توسعهی سیاسی با راهبرد اصلاحات است؛ درست خلاف آن گفتمان دگر که سعی داشت و دارد تا از فقر و معیشت ابزاری بسازد برای بازتولید قدرت در سپهر سیاست.
این روزها وقتی به بسیاری از پرترههای کاندیداهای زن شوراهای شهر نگاه میکنی؛ بیاختیار یاد تصاویری میافتی که از زنانِ مانکن، روی جلد صابونهای معطر خارجی یا بطری شامپوهای قاچاق نقش بسته؛ لیک آنجا در حجاب و اینجا در کف و آب.
آرمان شهرکی
جبهه اصلاحات بار دیگر و از دل تاریکی و ممنوعیتها کاندیدی را روانه کارزار انتخابات ریاستجمهوری کرده که در همان مناظره نخست نشان داد که در صداقت و شجاعت در جایگاهی به مراتب بالاتر از رقبای خویش است: اسحاق جهانگیری.
ابد و یک روز فیلم بی همتایی در سینمای ایران و واجد یک خصلت یکه است. اینکه نه ضد قهرمانش که قهرمان اثر یک تریاکی است. در سرتاسر این نوشتار سعی دارم تا چنین ادعای پرچالشی را ثابت کنم یا حداقل به خوبی تبیینش کنم.
درباره واکنشها به خبر ثبت نام بقایی و احمدینژاد در انتخابات
احمدینژاد و بقایی برای کاندیداتوری ریاستجمهوری ثبت نام کردند. با اینکه برخی پیشبینی این اتفاق را میکردند اما شوکِ ماجرا خیلی زود همه را خبردار کرد. ترس و نگرانی، طنز و شوخی، تحلیلهای سیاسی و بعضا خوشحالی از واکنشهای مردم به این خبر بود.
منظور از مقاومت در اقتصاد، مقاومت در برابر چیست؟ نیاز به کالبدشکافی و کندوکاو دارد. اگر منظور نوعی مقاومت در برابر نظام اقتصادیِ سرمایهداریِ غرب، حمایت از تولید داخلی و اقشار آسیبپذیر، نیز اخلاقگرایی در اقتصاد است؛ هیچکدام در نظام اقتصادیِ حال حاضر ایران تعبیه نشده و اجرا نیز نمیشود.
فروشنده پارهای از وضعیتهای دشواری را که مردان ایرانی در زندگی روزمرهی خود با آن گرفتار هستند را به تصویر میکشد؛ وضعیتهایی از این دست: