سقراط معتقد بود که اعتراف به نادانی، بزرگترین دانش است. او با دانشی که داشت در مقابل برخی افرادی که نفوذ بسیاری در جامعه و خصوصا جوانان داشتند ایستاد؛ در مقابل کسانی که مدعی بودند حقیقتی وجود ندارد.
این کتاب نه تنها یک انتقاد تند به سیستمهای کاری مدرن است، بلکه دعوتی است به بازنگری در ارزشهای جامعه و اولویتدادن به زندگی معنادار و لذتبخش. البته که مشخص است در جامعهای که با چند شیفت کار هم نمیشود نیازهای اولیه زندگی را تامین کرد، این اندیشه راسل، محلی از اعراب ندارد؛ در واقع شاید روی سخن راسل سیاستگذاران جوامع است که باید شرایطی را فراهم کنند که انسانها با حداقلی از کار بتوانند حداکثر لذت از زندگی را ببرند.
فردریش نیچه به زبان ساده: خدا مرده است و ما او را کشته ایم!
منظورش این بود که مردم دیگر مثل گذشته به دین پایبند نیستند ولی ارزش های جایگزین هم پیدا نکرده اند و این، باعث ایجاد خلأ در جوامع انسانی می شود و مشکلات بعدی را به وجود می آورد که حول محور "پوچی" می چرخند.
فردریش نیچه، فیلسوف قرن نوزدهمی، معتقد بود که خود حقیقی ما چیزی نیست که در درون ما پنهان شده باشد تا ما برای «پیدا کردن آن» تلاش کنیم؛ او میگفت که خود حقیقی ما چیزی فراتر و برتر از ماست که ما باید برای «تبدیل شدن به آن» تلاش کنیم.
هفت حقیقت وجود دارد که فلسفه رواقی گری پیشنهاد میکند باید پیش خودمان نگه داریم.
پوچی معمولا به طور ساده به عنوان «بیمعنایی زندگی» فهمیده میشود؛ اما این اصطلاح در فلسفۀ مدرن پیچیدگیهای خاصی دارد و فیلسوفان مختلف به شیوههای متفاوتی آن را تعبیر و تفسیر کردهاند.
در دنیای پر از فشارهای زندگی مدرن، پذیرش یکی از حکمتهای تفکر ژاپنی ممکن است دقیقاً همان چیزی باشد که برای داشتن زندگی شادتر و بدون استرس به آن نیاز داریم.
حدود ۷۰۰ سال پیش، کاترین سیهنایی در نامهای به بررسی این موضوع پرداخت که چرا عدالت برای ثروتمندان و فقرا بهطور متفاوتی اجرا میشود؛ تحلیلی که شاید هنوز هم در جوامع امروزی کاربرد داشته باشد.
یکی از مشکلات امروزی، اهمالکاری و انداختن کارهای امروز به فرداست که میتواند تبعات منفی در پیشرفت ما در زندگی داشته باشد. با شما در راهنماتو درباره تکنیکهای ژاپنی برای غلبه بر تنبلی حرف زدهایم.
بنتام تاکید داشت قبل از انجام هر عملی، باید خوشی و لذت یا رنج و دردِ نتیجۀ آن را در نظر گرفت. فایدهگرایی او بیش از عقاید سایر فایدهگرایان، مبتنی بر مقاصد اجتماعی بود و تاثیر مثبت و مفیدی هم بر امر قانونگذاری در جوامع غربی بر جای گذاشت.
فلاسفهای همچون افلاطون، ارسطو، اسپینوزا، هیوم، کانت و نیچه «عاطفه» را بهعنوان یکی از عناصر کلیدی در شکلدهی به اخلاق و طبیعت انسانی بررسی کردهاند. در اینجا به طور مختصر دربارۀ نقشی که عاطفه درنظامهای فلسفی و اخلاقی این فیلسوفان دارد توضیح خواهیم داد.
مارتین هایدگر که به عنوان یکی از تاثیرگذارترین فیلسوفان معاصر شناخته میشود، اساسیترین دغدغهاش «مسئلۀ وجود» بود. او اعتقاد داشت که ما «وجود» را فراموش کردهایم و حتی فراموش کردهایم که آن را فراموش کردهایم! او فکر میکرد طرح دوبارۀ «پرسش وجود» ضرورتی است که سعادت آیندۀ بشر میتواند وابسته به آن باشد. اما اصلا مقصود او از وجود چه بود؟
کتاب «دائو د جینگ» بسیار متفاوت با دیگر آثار فلسفی است. این کتاب مجموعهای از جملات کوتاه و گاه مبهم است که بهجای ارائه پاسخ، ما را به تفکر و تأمل درباره پرسشهای زندگی دعوت میکند.
برای نشان دادن مضحک بودن وضعیت کنونی ما، برتراند راسل از ما میخواهد که یک سناریو در مورد تولید سوزن را تصور کنیم. فرض کنید تولید سوزن جهان بهاندازه کافی با کارگرانی که روزانه هشت ساعت کار میکنند تأمین میشود. حال اگر کسی ابزاری اختراع کند که کارایی هر کارگر را دو برابر کند، چه اتفاقی میافتد؟
شوپنهاور، فیلسوف برجستهای که مکتب «ایدهآلیسم آلمانی» را به اوج خود رساند، بر این باور بود که جهان چیزی جز یک رؤیای پیچیده نیست. از نظر او در اصل و اساسِ این رویا نیرویی شوم و رنجآفرین به عنوان «اراده» وجود دارد.
گلچینی از جملات افراد مشهوری چون سنکا، مارکوس آئورلیوس، کارل گوستاو یونگ، کنفوسیوس، فیثاغورث و لائوتزو در مورد کلیت زندگی را در ادامه مشاهده میکنید.
کلمۀ «خود» در زبان روزمرۀ ما کلمۀ بسیار پرکاربردی است؛ «خودم این کار را میکنم» یا «خودم این را میدانم» و جملههای بیشماری مثل اینها هستند که دربارۀ «خود» سخن میگویند. اما اصلاً «خود» چیست؟ برخی از فلسفه های شرقی که از دل اندیشۀ بودایی بیرون آمدهاند، پاسخ جالب توجهی به این پرسش میدهند.
ما میتوانیم دیدگاه "بیخودی" را با نظریه دیگری درباره هویت شخصی مقایسه کنیم؛ نظریهای روانشناختی که فیلسوفی انگلیسی به نام جان لاک (۱۶۳۲-۱۷۰۴) دربارۀ "خود" ارائه داده است. طبق نظر لاک، روان ما که از چیزهایی مانند تجربیات، افکار و خاطرات ما تشکیل شده، "جوهره" ما است. تا زمانی که روان ما پایدار بماند، لاک میگوید که ما همچنان وجود داریم.
فارابی نگین درخشان تاج مرصع تاریخ تفکر و اندیشه است. فرزند خصال ایران زمین و گنجی که در خاک گوهر خیر فاریاب آفرینش یافت و خود آفرینشگر گنجینههایی بس گرانسنگ در تاریخ ایران شد و اینک پس از افزون بر یازده قرن همچنان سپهر فرهنگ و تمدن ایران را میآراید
تجربه عمیق دروننگری در هنر انتزاعی
بنا بر نظریه جان دیوئی تفکر فلسفی که در آن به مهارت حل مساله نائل میشویم، حاصل فرآیندی چالشبرانگیز است. در شروع این فرآیند فرد در اثر برخورد با پدیدههای تازه در موقعیتی نامعین، مبهم و گیجکننده قرار میگیرد و نمیتواند از تجربیات گذشته خود استفاده کرده و آنچه را که با آن روبهرو شده مشخص ساخته و به توضیح و تشریح بپردازد. فرد در چنین شرایطی، خواستار تغییر موقعیت است.