با اعتراف مرد جوان، او در دادگاه به دوبار قصاص محکوم شد. با گذشت ۱۰ سال از جنایت، برادران متهم از خون پدرشان گذشت کردند، اما پسرهای نامادری خواهان قصاص او شده و در نهایت مرد جوان در زندان رجایی شهر به دار مجازات آویخته شد.
فرمانده انتظامی ایلام گفت:با تلاش ماموران انتطامی استان، قاتلان فراری که روز گذشته با اسلحه گرم در شهرستان ملکشاهی مرتکب قتل شده بودند، دستگیر شدند.
مرد جوان نخست منکر قتل بود، اما بالاخره با گذشت ۱۶۹ روز از این جنایت وی لب به اعتراف گشود. به دستور بازپرس ساسان غلامی از شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت متهم بازداشت و برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس قرار گرفت.
مرد جوان همسر، دختر و پسرش را کشته بود
جوان متهم به قتل گفت: روز حادثه باز هم با همسرم درگیر شدم. او قصد بیرون رفتن از خانه را داشت. خیلی عصبی بودم. تصمیم گرفتم همانجا نقشهام را عملی کنم. بلافاصله به پشتبام رفتم. چوبدستی را برداشتم و داخل خانه آمدم. چندین ضربه به سر همسرم وارد کردم که روی زمین افتاد. نمیدانم چرا، اما تصمیم گرفتم که بچههایم را هم بکشم.
تحقیقات از مردی که متهم است یک راننده مسافرکش را کشته و خودروی او را سرقت کرده، در حالی در جریان است که او اتهامش را پذیرفته است.
سروش در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و گفت: باجناقم به دخترم نظر داشت. مدتی بود که همسرم متوجه این ماجرا شده بود، وقتی من موضوع را با خواهرزنم مطرح کردم، او هم تأیید کرد و گفت شوهرش دچار مشکل اخلاقی است. من هم تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم.
عملیات بازسازی صحنه نزاع دست جمعی ماه گذشته که منجر به قتل ۲ نفر و مصدومیت ۵ نفر با شلیک سلاح گرم شد با حضور ماموران نیروی انتظامی در محل حادثه در شهر سبزوار انجام شد.
اولیای دم زنی که به دلیل سقوط از پلهها جانش را از دست داده است، از دامادشان که متهم پرونده بود، گذشت کردند و این مرد به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شد.
قاتل نوجوان در بازجوییها اعتراف میکند آلت قتاله را که یک چاقو بزرگ بوده، زیر یخچال خانه پدربزرگش پنهان کرده است و او انگیزه قتل مرتضی را خصومت شخصی و حسادت عنوان میکند.
در نخستین تحقیقات برادر مقتول منکر هرگونه اطلاع از موضوع شد، اما در ادامه با مشاهده مدارک و اظهارات شاهدان درنهایت به موضوع قتل برادر و پسرخالهاش اعتراف کرد و گفت که چندی قبل داییام به سراغم آمد و از من خواست تا به خاطر اختلافی که با برادرم دارد، او را به محلی به نام تلمبه خانه در منطقه رکنآباد لامرد ببرم تا او را گوشمالی بدهد.
شب حادثه به خانه پدر نگار رفتم. همسر دوستم گفت غذا درست میکند و من هم گفتم حالا که اینطور است سالاد را هم من آماده میکنم. در سالاد داروی خوابآور ریختم تا آنها بخوابند و من به راحتی بتوانم طلاها را سرقت کنم. نیمهشب که خواستم طلاها را بدزدم نگار بیدار شد و دید من چه کردهام به همین خاطر نگار را خفه کردم و بعد خانه را آتش زدم و فرار کردم.
من سالها قبل با زنی به نام مریم ازدواج کردم. خانواده مریم او را طرد کرده بودند و مریم تنها زندگی میکرد من عاشق او شدم و تصمیم گرفتم مریم را عقد کنم، اما چند ماه بعد از ازدواجمان فهمیدم او با فردی رابطه دارد. چندبار به او تذکر دادم، ولی فایدهای نداشت. آخرینبار او را به بهانه تفریح سوار ماشین کردم و به جاده قم بردم. در میان راه از او خواستم تا حقیقت را بگوید، اما وقتی سکوت کرد، با چند ضربه چاقو به گردنش او را کشتم
شیدا دختر ۱۳ ساله آبادانی مورد هجوم شلیک مردان ناشناس قرار گرفت.
سهیل ادعای مهدورالدم بودن قربانی را مطرح کرد و گفت: به خاطر کارهایی که مقتول انجام داده و زندگی من را تباه کرده بود او را مستحق مرگ میدانستم. بعد از اینکه مدارکی در این خصوص به دادگاه ارائه شد و صحت این مدارک مورد بررسی قرار گرفت؛ این بار هیئت قضات شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و متهم را از قصاص تبرئه و به حبس و پرداخت دیه محکوم کردند.
دادستان عمومی و انقلاب سردشت گفت: در تحقیقات مشخص شد که متهم به خاطر انگیزه ناموسی با خواهر خود درگیری لفظی پیدا کرده و در نهایت با زدن یک میله آهنی به سر خواهرش، وی را به قتل رسانده است.
در بررسیهای بیشتر پلیس مشخص شد که پدر دختر با همین نقشهای که برای پلیس بازگو کرد، قصد داشت دخترش را نیز به قتل برساند که با حضور به موقع کارآگاهان در زابل، این جنایت وحشتناک نافرجام ماندو دختر ۱۸ ساله از مرگ حتمی نجات یافت.
من به خاطر اعتیادی که دارم از سوی خانوادهام طرد شدم. مادرم به همین دلیل با من بد است و من را عامل آبروریزی خانواده میداند و دوست ندارد من در خانه باشم. همیشه هم با من دعوا دارد. به همین دلیل علیه من شهادت دروغ داده است. آن روز من و آرش با هم مواد کشیدیم، او حالش بد شد و من او را به خرابه بردم تا حالش بهتر شود. در آنجا سیم برق رها شده بود. آرش را برق گرفت و کشت.
قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی پس از برگزاری چندین جلسه محاکمه با حضور وکلای مدافع و مشورتهای قضایی، جرم همه عاملان این نزاع مرگبار را محرز دانستند و به این ترتیب سعید به اتهام قتل «محمد-ح» به قصاص نفس، پرداخت دیه برای ضربات غیر کشنده و همچنین برای شرکت در نزاع دسته جمعی به زندان طویل المدت محکوم شد.
من روز حادثه از جلسه اولیا و مربیان مدرسه دخترم به خانه برمیگشتم و در محدوده اسلامشهر منتظر تاکسی بودم که یک پراید مدلپایین مقابل پایم توقف کرد. فکر کردم راننده مسافرکش است، سوار شدم، اما راننده ظاهری بههمریخته و کثیف داشت. تاول و زخمهای روی دستش باعث شد به او مشکوک شوم. میخواستم پیاده شوم، اما راننده گفت مسیر را اشتباه آمده است. او به این بهانه که باید دندهعقب برود، صندلی ماشین را خواباند. سپس میخواست من را آزار دهد که التماس کردم دست از سرم بردارد. به او گفتم شوهر و بچه دارم، اما با یک پیچگوشتی به من حمله کرد.
پلیس افتخاری کلانتری ۱۰۶ نامجو در یک که ظاهراً بر اثر اختلاف شخصی روی داد، به قتل رسید.