متهم گفت: من قصدی برای کشتن رامین نداشتم. فکر نمیکردم ضرباتی که به او زدم، باعث مرگش بشود. چون ضربات را به قسمتهای حساس بدنش نزدم. در آن لحظه خواستم به او بگویم حق نداشت با سحر اینطور رفتار کند. هیچکس دیگری بهجز من در این قتل نقش نداشت، دو نفری که همراه من بودند اصلا خبر نداشتند که من قصد دارم چاقو به رامین بزنم.
بررسیهای اولیه نشان داد احتمالا مقتول خودکشی کرده است. با تحویل جسد به اولیایدم و بعد از مراسم تدفین پدر و مادر متوفی به نام سیاوش به مأموران مراجعه و ادعایی مطرح کردند. آنها گفتند احتمالا پسرشان به قتل رسیده است.
متهم گفت: من ۶ سال است که در زندان هستم. در تمام این روزها با کابوس اعدام از خواب بیدار شدم. خانوادهام برای اینکه رضایت بگیرند و من را به زندگی بازگردانند هرکاری کردند. پدرم همه دارایی اش را از دست داد. این فقط من نبودم که عذاب کشیدم و تنبیه شدم همه اعضای خانوادهام به اندازه من تنبیه شدند و عذاب کشیدند.
سرهنگ دولتشاهی با بیان این مطلب که مقتول سی و چهار سال سن دارد، گفت: نیروهای پلیس جنایی و قاضی بلافاصله پس از اطلاع از وقوع قتل در محل حاضر و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
پسر جوانی که در اعتراض به میهمانیگرفتن مستأجرشان در خانه با او درگیر و مرتکب قتل شده بود، با رضایت اولیایدم از قصاص نجات پیدا کرد و بهلحاظ جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت.
مهوش درخصوص قتل همسرش گفت: چند قرص خواب آور تهیه کردم و داخل نوشیدنی به امیر دادم. پس از خوردن آن به سمت گاوداری رفت و کمکم داروها روی او اثر گذاشت نیمه هوش روی زمین گاوداری افتاد. با طناب او را خفه کردم و جسد را میان علوفهها مخفی کردم.
جسد هوشنگ با دستور قضائی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس به تحقیق درباره این قتل پرداخت. در بررسیها روشن شد هوشنگ به خاطر خونریزی شدید ناشی از بریدگی سفیدرانش جان باخته است. با شکایت اولیایدم، متهم به نام جعفر بازداشت شد. او درگیری با هوشنگ را قبول کرد؛ اما مدعی شد ضارب نیست.
پلیس بعد از انتقال جسد مرد میانسال به پزشکی قانونی، به تحقیق از اعضای خانواده او پرداخت. در این مرحله مشخص شد دختر خانواده خواستگاری به نام حبیب داشت که جواب رد شنیده بود، اما دست از خواستهاش نمیکشید و روز حادثه نیز قرار بود سراغ مقتول برود.
من مدتها بود که با کامران جروبحث داشتم. ما چند سالی میشد که با هم کار میکردیم. من در خانهباغ او سرایدار بودم و همه کارهایش را هم انجام میدادم. تا اینکه به خاطر پول با هم به مشکل برخوردیم. مدتی بود که کامران حقوقم را نمیداد چندباری سر این موضوع بگومگو کردیم. روز حادثه وقتی کامران دوباره به خانهباغ آمد...
مأموران پلیس ایران متوجه شدند ابراهیم و خانوادهاش در خراسان شمالی در نزدیکی مرز ایران و ترکمنستان زندگی میکردند و روز حادثه ابراهیم برای شکار بیرون رفته و درحالیکه در جستوجوی شکار بوده، احتمالا اشتباهی به مرز ترکمنستان نزدیک و با مأموران مرزبانی درگیر شده است. وقتی پلیس ایران دراینباره از پلیس ترکمنستان توضیح خواست، آنها ادعایی عجیب را مطرح کردند و مدعی شدند ابراهیم خودکشی کرده است.
به دنبال اظهارات مرد آرایشگر و در تحقیقات میدانی، هویت عاملان درگیری شناسایی شد. در ادامه تحقیقات، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت موفق شدند دو نفر از افرادی را که در درگیری حضور داشتند بازداشت کنند.
سه روز نخست سال برای بازپرسان جنایی پایتخت بدون تماسی که خبر از وقوع جنایت بدهد گذشت، اما ساعت ۸:۳۰ دقیقه صبح چهارشنبه ۴ فروردین یک کارگر شهرداری هراسان با پلیس تماس گرفت و از کشف جسد زنی ناشناس در فضای سبز کنار بزرگراه آزادگان در مسیر غرب به شرق خبر داد.
تحقیقات برای شناسایی ردپای قاتل ادامه داشت تا اینکه معلوم شد تعداد مقتولان او در واقع هشت نفر است، زیرا وی یک هفته قبل نیز مردی میانسال را قربانی کرده بود. کارآگاهان پی بردند این متهم با مقتولان اختلاف داشته و به دلیل نارضایتی از آنها چنین جنایات فجیعی را ترتیب داده است.
رئیس پلیس استان بوشهر گفت: عامل قتل های خانوادگی شهرستان کنگان با قرار گرفتن در کمین پلیس، پس از لحظاتی مقاومت توسط تک تیراندازان نوپو پلیس استان بوشهر کشته شد.
متهم سابقه ارتکاب قتل در سال ۷۳ را داشته و با رضایت اولیایدم از زندان آزاد شده بود و پس از آن به جرم حمل مواد مخدر نیز ۲۰ سال در کشور قطر زندان بوده است.
در جنایت فجیعی مردی سه عضو خانوادهای را قربانی کرد تا بتواند سرقت کند. در این جنایت که راز آن چند روز پیش فاش شد، یکی از دوستان متهم اصلی نیز شرکت داشت.
۲ نفر از متهمان دستگیر شده به ۲ فقره قتل عمد به وقوع پیوسته بر سر اختلاف ملکی در بهمن ماه سال جاری اعتراف کردند.
ماموران پس از ورود به منزل با صحنههای تلخ و دلخراش مواجه میشوند، جسد دختری ۱۲ ساله روی تخت خواب و مردی حلقآویز.
معترضان، برکناری رئیس پلیس لندن را به علت برخورد امنیتی با تظاهرات در اعتراض به کشته شدن یک زن انگلیسی به دست یک مامور پلیس خواستار شدند.
روزبه مقدار زیادی قرص خورده و تا پای مرگ رفته است. پزشکان زندان هیچ امیدی به بازگشت او نداشتند و او بهطرز معجزهآسایی نجات پیدا کرد. بهدلیل وخامت حالش امکان اینکه با او صحبت کنم، وجود نداشت، اما خبر دارم وضعیت بهتری پیدا کرده است. من به زندان خواهم رفت تا او را راضی کنم با دکتر روانپزشک صحبت کند و روند درمانش را آغاز کند تا بتواند در جلسه دادگاه حاضر شود. نوع خودکشی که موکلم انتخاب میکند، بسیار خطرناک است