bato-adv
ایالات متحده؛ از قدرت پیشرو به عقب‌نشینی علمی

آیا سلطه علمی ایالات متحده در حال پایان است؟

آیا سلطه علمی ایالات متحده در حال پایان است؟

ایالات متحده مدت‌ها به‌عنوان پیشرو در علم و فناوری شناخته می‌شد، اما در دهه‌های اخیر جایگاه این کشور در حال تضعیف است. چین در زمینه‌های مختلف علمی، از جمله مقالات و اختراعات، به سرعت پیشرفت کرده و در حال پیشی گرفتن از آمریکا است. علاوه بر این، تهدیدات دولت ترامپ به دانشگاه‌ها و کاهش مهاجرت نخبگان علمی، نگرانی‌های جدی برای آینده علم و فناوری در ایالات متحده ایجاد کرده است.

تاریخ انتشار: ۱۵:۱۷ - ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۴

آیا سلطه علمی ایالات متحده در حال پایان است؟فرارو – فرید زکریا، ستون نویس روزنامه واشنگتن پست و مجری شبکه سی. ان. ان

به گزارش فرارو به نقل از روزنامه واشنگتن پست، در حالی که دولت ترامپ با تغییرات رادیکال پی در پی وارد عرصه می‌شود، بیشترین توجه به تعرفه‌های وضع‌شده معطوف است. اما سیاستی که ممکن است در بلندمدت هزینه‌های سنگین‌تری برای ایالات متحده به همراه داشته باشد، حمله کاخ سفید به دانشگاه‌ها و به طور کلی به تحقیقات علمی است. ایالات متحده مدت‌هاست که در عرصه علم پیشرو بوده است؛ کشوری که دانشگاه‌ها و مؤسسات تحقیقاتی‌اش به عنوان کانون‌های نوآوری و پیشرفت شناخته می‌شوند. این پیشرفت‌ها به راحتی باور‌هایی را در ذهن مردم و دولت‌های دیگر شکل داده‌اند که علم و فناوری از نقاط قوت طبیعی آمریکا به شمار می‌آید.

از دزدی فناوری تا جذب بهترین ذهن‌ها؛ ایالات متحده و تغییر معادلات علمی جهانی

اما در واقعیت، ایالات متحده در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، بیشتر نقش پیرو را ایفا می‌کرد تا پیشرو. در این دوران، بسیاری از دستاورد‌های علمی و فناوری جهان به‌ویژه در حوزه صنعت و اختراعات، از سوی کشور‌های اروپایی به‌ویژه بریتانیا شکل می‌گرفت. صنعتگران بریتانیایی اغلب از دزدی فناوری و نقض اختراعات خود توسط شرکت‌های آمریکایی شکایت می‌کردند. در دهه‌های ابتدایی قرن بیستم، کشور‌هایی همچون آلمان در زمینه علمی بسیار پیشرفته‌تر از ایالات متحده بودند. آلمان نه تنها به‌عنوان یک ابرقدرت صنعتی شناخته می‌شد، بلکه بیشترین تعداد جوایز نوبل در علم را در اختیار داشت. این کشور یک‌سوم از جوایز نوبل علمی را به خود اختصاص داده بود و بریتانیا نیز در رتبه دوم قرار داشت و تقریباً ۲۰ درصد از جوایز نوبل علمی را به دست آورده بود. در مقابل، ایالات متحده تنها ۶ درصد از جوایز نوبل علمی را در این مقطع زمانی به خود اختصاص داده بود.

در میانه قرن بیستم، سه نیروی قدرتمند به‌طور اساسی چشم‌انداز علمی جهان را دگرگون کردند و مسیر پیشرفت‌های علمی و فناوری را تغییر دادند. اولین نیروی تأثیرگذار آدولف هیتلر بود که با به‌قدرت رسیدن در آلمان، نه تنها موجب وقوع فاجعه‌ای انسانی در سطح جهانی شد، بلکه در عرصه علمی نیز تحولی بزرگ به وجود آورد. به‌ویژه زمانی که بسیاری از بهترین ذهن‌های علمی اروپا که بسیاری از آنها یهودی بودند، مجبور به پناهندگی در آمریکا شدند.

تا سال ۱۹۳۲، حدود یک‌چهارم از جوایز نوبل علمی آلمان به دانشمندانی تعلق داشت که کمتر از ۱ درصد جمعیت آلمان را تشکیل می‌دادند. پس از جنگ جهانی دوم و با توجه به اصلاحات مهاجرتی سال ۱۹۶۵، ایالات متحده همچنان توانست بهترین ذهن‌ها را از سراسر جهان جذب کند. این روند به‌ویژه از کشور‌های آسیایی همچون چین و هند بیشتر مشاهده شد. این دانشمندان که ابتدا برای تحصیل به آمریکا آمده بودند، بعد‌ها در این کشور ماندند و آزمایشگاه‌های تحقیقاتی و شرکت‌های فناوری نوآورانه‌ای را راه‌اندازی کردند.

پس از جنگ‌های جهانی؛ آمریکا چگونه به قطب علم و فناوری تبدیل شد؟

دومین نیروی تأثیرگذار در دگرگونی چشم‌انداز علمی و فناوری جهان، دو جنگ جهانی بود. تا سال ۱۹۴۵، کشور‌های اروپایی به شدت از این دو جنگ آسیب دیده و ویران شده بودند. بریتانیا، فرانسه و به‌ویژه آلمان، که در کانون جنگ‌ها قرار داشتند، میلیون‌ها کشته داده و شهر‌هایی که زمانی نماد شکوفایی و پیشرفت بودند، اکنون به ویرانه تبدیل شده بودند. دولت‌ها تحت فشار سنگین بدهی‌ها و مشکلات اقتصادی به شدت فلج شده بودند و توان بازسازی و پیشرفت در عرصه‌های مختلف را نداشتند. اتحاد جماهیر شوروی که از جنگ جهانی دوم پیروز بیرون آمده بود، نیز با خسارات فراوان مواجه بود؛ حدود ۲۴ میلیون نفر از مردم خود را در این درگیری‌ها از دست داده و زیر بار سنگین تلفات انسانی و خرابی‌های اقتصادی قرار داشت.

نیروی سوم که ایالات متحده را به پیش راند، تصمیم دوراندیشانه دولت آمریکا برای تبدیل شدن به تأمین‌کننده عمده علم پایه بود. در دهه ۱۹۵۰، دولت ایالات متحده تصمیم گرفت که به یکی از بزرگ‌ترین حامیان تحقیقات علمی در سطح جهانی تبدیل شود و از این طریق پایه‌گذار تحولی عظیم در عرصه علم و فناوری شود. در این دوران، هزینه‌های تحقیق و توسعه در ایالات متحده به تقریباً ۲.۵ درصد از تولید ناخالص داخلی رسید که بالاترین میزان چنین هزینه‌ای در جهان بود.

این پیشرفت با ایجاد یک مدل نوآورانه در تأمین مالی تحقیقات علمی محقق شد. دانشگاه‌های سراسر کشور، چه دولتی و چه خصوصی، برای دریافت بودجه‌های تحقیقاتی دولتی در رقابت بودند. دولت فدرال چک‌ها را صادر می‌کرد، اما به‌طور مستقیم در مدیریت برنامه‌ها دخالت نمی‌کرد. این آزادی عمل و رقابت در سطح ملی، موجب شکل‌گیری نهاد علمی مدرن آمریکایی شد که به تدریج به موفق‌ترین نهاد علمی در تاریخ بشر تبدیل گردید.

سلطه علمی آمریکا در خطر؛ آیا چین در حال تصاحب رهبری جهانی در نوآوری است؟

این سه نیروی تأثیرگذار اکنون در حال معکوس شدن هستند. دولت ترامپ در جنگی با دانشگاه‌های پیشرو کشور قرار دارد و آنها را با تهدید به تصاحب‌های خصمانه و قطع میلیارد‌ها دلار بودجه تحقیقاتی تهدید می‌کند. جواهرات علمی ایالات متحده مانند موسسات ملی بهداشت و بنیاد ملی علوم، در حال تخریب هستند.

مزیت دوم ایالات متحده که از سال ۱۹۴۵ بر سایر نقاط جهان سایه می‌افکند، به وضوح در حال کاهش است. تا چند دهه پیش، ایالات متحده به‌عنوان قدرت برتر علمی و فناوری در جهان شناخته می‌شد، اما در دهه گذشته شاهد تحولاتی هستیم که جایگاه این کشور را در این عرصه به چالش کشیده است. چین در بسیاری از شاخص‌های کلیدی علم به رهبر جهانی تبدیل شده و در حال پیشی گرفتن از ایالات متحده است.

این کشور اکنون سهم بیشتری نسبت به ایالات متحده از مقالات منتشرشده در ۸۲ مجله علمی پیشرو دارد که «شاخص نیچر» آنها را ردیابی می‌کند. چین همچنین در مقالات مهندسی و فناوری از ایالات متحده پیشی گرفته و در زمینه‌های تحقیقاتی که زمانی در انحصار ایالات متحده بود، به رهبری جهانی دست یافته است. در زمینه ثبت اختراعات، دیگر هیچ رقابتی وجود ندارد. چین اکنون تقریباً نیمی از تمام درخواست‌های ثبت اختراع در سطح جهان را دریافت می‌کند، که نشان‌دهنده تسلط این کشور بر نوآوری و فناوری‌های جدید است.

حتی در دانشگاه‌های پیشرو، چین به طور چشمگیری پیشرفت کرده است. این کشور از داشتن ۲۷ دانشگاه در میان ۵۰۰ دانشگاه برتر در سال ۲۰۱۰ به ۷۶ دانشگاه در سال ۲۰۲۰ بر اساس یک معیار مشخص دست یافته است. در حالی که ایالات متحده در جهت مخالف حرکت کرده و تعداد دانشگاه‌هایش از ۱۵۴ به ۱۳۳ کاهش یافته است.

ایالات متحده در خطر از دست دادن قدرت علمی؛ مهاجرت نخبگان و بحران ویزا

آخرین مزیتی که ایالات متحده دارد و چین نمی‌تواند آن را به رقابت بگذارد، توانایی این کشور در جذب بهترین و باهوش‌ترین افراد از سراسر جهان است. بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۴، بیش از یک‌سوم از آمریکایی‌هایی که جوایز نوبل در علم را دریافت کرده بودند، مهاجران بودند. در سال ۲۰۱۹، تقریباً ۴۰ درصد از تمام توسعه‌دهندگان نرم‌افزار در ایالات متحده مهاجر بودند. علاوه بر این، در مراکز پیشرفته درمان سرطان، درصد مهاجران در سال ۲۰۱۵ از حدود ۳۰ درصد در فرد هاچینسون تا ۶۲ درصد در مرکز‌ام‌دی اندرسون متغیر بود.

اما این وضعیت به سرعت در حال تغییر است. صد‌ها ویزا لغو شده، دانشجویان به دلایل مختلف تهدید به اخراج می‌شوند و محققان از چین اکنون با احتمال تحقیقات مداوم اف. بی. آی روبه‌رو هستند. در مقابل، چین به‌طور فزاینده‌ای مشوق‌های سخاوتمندانه‌ای برای بازگشت بهترین‌ها و باهوش‌ترین‌های خود به خانه ایجاد کرده است. در همین حال، بسیاری از محققان و دانشگاهیان ترجیح می‌دهند به کشور‌های دیگر مهاجرت کنند از اروپا گرفته تا کانادا و استرالیا. ماه گذشته، مجله نیچر از خوانندگان خود که محققان آمریکایی بودند خواست تا بگویند آیا قصد ترک کشور را دارند یا خیر. از بیش از ۱۶۰۰ نفری که پاسخ دادند، عدد شگفت‌انگیزی به دست آمد: ۷۵ درصد اعلام کردند که در حال فکر کردن به این موضوع هستند. اینها بلوک‌های ساختاری قدرت فوق‌العاده‌ای هستند که ایالات متحده در طی ۱۰۰ سال گذشته ساخته است. اکنون این بلوک‌ها، که به‌عنوان بنیاد پیشرفت علمی و فناوری در ایالات متحده شناخته می‌شوند، در عرض چند ماه در حال تخریب شدن هستند.

bato-adv
پرطرفدارترین عناوین