
ایران باید کشورهای منطقه را نه به خاطر ترس از جنگ بلکه برای افزایش ظرفیتهای همکاری با ایران به سمت دیپلماسی تنش زدایانه سوق دهد. هرچه همکاریهای منطقهای بیشتری شکل بگیرد، بازگشت ایران به کانون بحران با وجود بازیگرانی مثل اسرائیل که به شدت منزوی خواهند شد سختتر خواهد بود. اگر دور تازه مذاکرات ایران و آمریکا به معنای شکستن تابوهای مذاکراتی ۴۶ ساله ایران و آمریکا نباشد هر دستاوردی مقطعی خواهد بود؛ و این دستاورد همواره محل دست اندازی نیروهای تندرو در آمریکا و برخی بازیگران منطقهای خواهد شد.
فرارو- در آستانه دور بعدی مذاکرات ایران و ایالات متحده و در سایه فنی و کارشناسی شدن سطح مذاکرات، اکنون پرسشها و گمانه زنیهای گستردهای در خصوص موانع و مسیرهای پیش روی مذاکرات مطرح است.
به گزارش فرارو، «حشمت الله فلاحت پیشه»، تحلیلگر ارشد سیاست خارجی و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم در گفتوگو با فرارو به تحلیل شرایط موجود پرداخته است:
حشمت الله فلاحت پیشه به فرارو گفت: «اعتقاد من بر این است که برای بررسی این که ایران و ایالات متحده اکنون در کدام بخش مذاکره قرار دارند، ۳ سطح از مناسبات بین ایران و آمریکا قابل طرح است. در سطح اول، این مذاکرات برای پیشگیری از تساعد و گسترش بحران است. در سطح دوم، تنش زدایی و در سطح سوم به همکاری میرسیم. اگر بررسی کنیم که اکنون در کدام یک از این سطوح قرار داریم، متوجه میشویم که اکنون بعد از ۲ دوره مسقط و رم، مذاکرات در مرحله اولیه قرار دارد. درواقع طرفین تلاش میکنند برای پیشگیری از تساعد و گسترش بحران به رویکرد و راهکاری مشترک برسند. بحرانی که با موضع گیری ترامپ، لشکرکشیهای نظامیان به منطقه و بازگشت سیاست فشار حداکثری و مواردی دیگر از نو شکل گرفت؛ بنابراین وقتی طرفین تصمیم میگیرند مذاکره کنند به این معناست که تلاش کردهاند از بحران و تساعد بحران جلوگیری کنند. آن هم در شرایطی که نتانیاهو حداقل در طول ۲ سال اخیر برای تشدید بحرانها تلاش کرده است.»
وی افزود: «نشانههای خروج طرفین از این مرحله، فنی شدن مذاکرات سیاسی و خروج تدریجی نیروهای نظامی از منطقه خواهد بود. در همین مرحله اگر قصد داشته باشیم بررسی کنیم مذاکرات چه نتیجهای داده، باید همزمان به چهره نتانیاهو و تکاپوی بازار ایران نگاه کنیم. به عبارتی چهره نتانیاهو و تکاپوی بازار نشان دهنده موفقیت طرفین از جلوگیری از گسترش بحران است. این، مرحله نخست است، اما علت این که هنوز خوشبینیها به مرحله خوشبینی مطمئن و گسترده نرسیده این است که گرچه، طرفین تصمیم گرفتهاند اختلافات خود را از طریق مذاکره حل کنند و این گامی اساسی است، اما هنوز این موضوع اثر خود را بر تنش زدایی نگذاشته و ما میبینیم که هنوز، موضع گیری ها، عمدتا موضع گیریهای تندی است. اگر در دور سوم، طرفین بتوانند ساز و کاری را شکل دهند که گفتوگوهای فنی و کارشناسی، آغاز شود، معتقدم در آن زمان، طرفین وارد مرحله تنش زدایی میشوند و این مرحله به لحاظ پدیدارشناسی میتواند ویژگیهای خاص خود را داشته باشد، از جمله این که موضع گیریهای تهدید آمیز جای خود را به تعیین ساز و کارها دهند.»
رئیس کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس دهم در ادامه گفت: «یکی از نشانههای مهم ورود به مرحله تنش زدایی این است که افرادی مثل نتانیاهو و جنگ طلبان داخل ایالات متحده و حتی برخی مخالفان افراطی مذاکره در ایران، که آخرین تلاشهای خود را برای شکست مذاکرات انجام میدهند، با شکست مواجه شوند. در نتیجه شاهد تغییراتی جدی خواهیم بود و از هفته آینده در صورت ادامه مذاکرات، نتانیاهو با چالشهایی جدی رو به رو میشود و درون آمریکا نیز اختلافات بسیار جدیتر میشود و طرفداران مذاکره به شکل آشکارتری از مذاکرات صحبت خواهند کرد. در ایران نیز، شاهد این موضوع خواهیم بود که تعداد مخالفان مذاکره تغییر خواهد کرد و حتی برخی از آنان با اکراه از مذاکرات حمایت خواهند کرد. اینها ویژگیهای عینی مرحله بعد است. البته در این مرحله موضوعی که در ایران وجود دارد این است که خواستههای مردمی و نخبگانی در ایران نیز شدت گرفتهاند.»
وی افزود: «مهمترین پشتوانه سیاست خارجی کشور، مردم ایران هستند و هر چه مردم بیشتر به سیاستهای دولت دلخوش شوند، به سود دولت است. به طور مشخص، مردمی که رنج تحریمها را تحمل کردهاند میخواهند بدانند اگر تحریمها برداشته شوند، پولشان کجا هزینه میشود یا چگونه به سود مردم هزینه میشود. متاسفانه جریانهای افراطی چه در زمان صلح و چه در زمان تنش، همواره با افزایش بودجه همراهند و مناصب و مسئولیتها را قبضه کردهاند. اما مردمی که رنج تحریمها را تحمل کردهاند، دوست دارند لغو تحریمها نتایج ملموسی بر زندگی آنان داشته باشد. من معتقدم یکی از ویژگیهای عینی مرحله دوم، باید تصویب FATF در ایران باشد. تحولات چند سال اخیر، نشان داد که FATF داخلی یک شوخی بود بنابراین با پیوستن به FATF این امید ایجاد میشود که مردم نیز از برداشته شدن تحریمها خوشحال خواهند بود.»
این کارشناس ارشد سیاست خارجی در ادامه گفت: «اگر ایران و آمریکا موفق به توافقی مشترک شوند، به معنای بازگشت ناپذیر شدن اختلافات نیست. به عبارتی، وقتی ایران و آمریکا به مرحله برجام میرسند، در شرایط بی اعتمادی نسبت به یکدیگر و آن هم در قبال فردی که پیمان شکنترین رئیس جمهور تاریخ آمریکا و جهان است، ایران نباید در این مرحله محدود بماند. درواقع از هم اکنون ایران باید برای رسیدن به شرایط برگشت ناپذیر در حوزه دیپلماسی تلاش کند. معتقدم وزارت امورخارجه باید هر چه سریعتر ساز و کار ارتباطی جدید با همسایگان را طراحی کند. یکی از عوامل تقویت کننده میز مذاکره عمان در این دور، موضع کشورهای منطقه بود که به شدت مخالف جنگ بودند و نمیخواستند جنگ به کشورشان کشیده شود و ایران میتواند با تشکیل میز مدیریت ساز و کارهای منطقهای از این فرصت هم استفاده کند.»
وی افزود: «ایران باید کشورهای منطقه را نه به خاطر ترس از جنگ بلکه برای افزایش ظرفیتهای همکاری با ایران به سمت دیپلماسی تنش زدایانه سوق دهد. هرچه همکاریهای منطقهای بیشتری شکل بگیرد، بازگشت ایران به کانون بحران با وجود بازیگرانی مثل اسرائیل که به شدت منزوی خواهند شد سختتر خواهد بود. اگر دور تازه مذاکرات ایران و آمریکا به معنای شکستن تابوهای مذاکراتی ۴۶ ساله ایران و آمریکا نباشد هر دستاوردی مقطعی خواهد بود؛ و این دستاورد همواره محل دست اندازی نیروهای تندرو در آمریکا و برخی بازیگران منطقهای خواهد شد. ایران و آمریکا همزمان باید مقدمات تابوشکنی را فراهم کنند و برای گذر از محلهای اختلافی باید حوزههای همکاری را تعریف کنند. ایران باید از برجام درس بگیرد. بعد از برجام ۸۰ میلیارد یورو، قرارداد اقتصادی با کشورهای اروپایی بسته شد و بیش از ۴۰ میلیارد دلار با چین و ۱۰ میلیارد دلار با روسیه. وقتی ترامپ از برجام خارج شد، بخش قریب به اتفاق این قراردادها از بین رفت؛ بنابراین فردی مثل ترامپ برای خروج از برجام هیچ نوع مانع «سرمایه دارانهای» نداشت. آمریکا کشوری سرمایه دار است و در هر قراردادی به دنبال سود برای دولت خود است. ایران و آمریکا باید اختلافات را به سمت همکاریهای هم سود یا مشترک المنافع پیش ببرند تا تابوی ۴۶ ساله بین دو کشور شکسته شود.»