
در نقد تیمی که با آژانکشی صعود کرده بود و عملکردی پرانتقاد در آسیا داشت.
حذف تیم ملی نوجوانان ایران از رقابتهای قهرمانی آسیا در مرحله گروهی، به شکلی غیرمنتظره و فاجعهآمیز اتفاق افتاد. تیم ملی ایران که در گذشته در این رده سنی معمولاً موفق بوده، این بار نتوانست حتی به مراحل بالاتر صعود کند. در این رقابتها، ایران در گروه نسبتاً ساده خود با تیمهای کره شمالی، تاجیکستان و عمان رقابت داشت، اما در نهایت با یک تساوی و ۲ شکست، نتوانست از گروه خود صعود کند. این ناکامی بعد از شکست تیم ملی جوانان و البته ناکامیهای سریالی تیم ملی امید بهوضوح حکایتگر ضعفهای بنیادین در تیمهای ملی ردههای سنی و فرایندهای مرتبط با فوتبال پایه در کشور است.
این در حالی است که ضعف تاکتیکی تیم نوجوانان ایران در این رقابتها بهوضوح دیده شد. تیم ایران در همه بازیها علیالخصوص در دیدار با عمان و تاجیکستان، نمایش ضعیفی از خود به جا گذاشت و هیچگونه انسجام تاکتیکی یا طراحی مناسب برای مقابله با حریفانش نداشت. از نظر فیزیکی و ذهنی نیز بازیکنان ایران برای رقابت در سطح قهرمانی آسیا آمادگی لازم نداشتند. این مسائل به خصوص در نیمه دوم این دیدارها، که بازیکنان ایرانی بهوضوح خسته و بیانگیزه به نظر میرسیدند، خود را بیشتر نمایان کرد.
ضعفهای تاکتیکی تیم در سه دیدار این رقابتها از سوی شاگردان چمنیان بسیار مشهود بودند. عدم وجود یک طرح تاکتیکی مشخص و کارآمد در بازیها، بهویژه در بخش حمله و دفاع، بهخوبی نمایان شده و نبود کار تیمی، ارسالهای ناکام و عدم جاگیری مناسب بازیکنان در هنگام ارسالها، نشاندهنده ضعف شدید در آمادگی تاکتیکی تیم ملی بود تا جایی که در دفاع نیز، نظم و انضباط لازم مشاهده نشد و تیم مرتباً دچار اشتباههای فردی و گروهی شد. در هر صورت تیمی که با توسل به نتایج سایر تیمهای دیگر در مرحله مقدماتی بهعنوان یکی از بهترین تیمهای دوم گروهی بهاصطلاح با آژانکشی، راهی این مرحله شده بود در مرحله نهایی نیز با شکستی مفتضحانه به کار خود پایان داد.
یکی از مسائل کلیدی این فاجعه، روند انتخاب بازیکنان در ردههای پایه است. طبق برخی شنیدهها از افراد موثق که سابقه کار در تیمهای پایه دارند، در فرایند انتخاب بازیکنان برای تیم نوجوانان، به جای توجه به معیارهای فنی و استعداد واقعی، در مواردی لابی و پارتیبازی دخالت داشتهاند. به خصوص در برخی از استانها، انتخاب بازیکنان براساس روابط شخصی و نفوذهای غیرورزشی انجام شده است. در حقیقت، سیستم استعدادیابی در فوتبال ایران با مشکلات جدی مواجه بوده و بسیاری از بازیکنان مستعد از چرخه اصلی تیمهای پایه کنار گذاشته میشوند. این روند باعث میشود که بازیکنان بااستعداد واقعی کمتر فرصت دیده شدن داشته باشند و در عوض کسانی که در پروسههای غیرکارشناسی انتخاب میشوند، به تیم ملی این ردهها راه پیدا کنند.
در واقع مشخص نیست بازیکنی که تیم باشگاهی ندارد و تنها در اردوهای تیم ملی شرکت میکند، چطور از آمادگی لازم برای رقابت در سطح آسیا برخوردار میشود؟ این مسئله نشاندهنده نبود پیوند مناسب میان تیمهای پایه و باشگاههاست. بازیکنانی که در باشگاه خود فعالیت نمیکنند، از مسابقات و تمرینات مستمر محروم میشوند و نمیتوانند در شرایط رقابتی و بازی واقعی قرار بگیرند؛ اما این دسته از بازیکنان به تیم ملی دعوت میشوند! این موضوع در کنار عدم آمادگی روانی و فنی برای رقابتهای بینالمللی، بهشدت بر کیفیت بازی تیم تأثیر گذاشته و در نهایت چنین خروجی را حاصل میشود.
نکته قابلتوجه دیگر اینکه در این رقابتها، برخی از بهترین بازیکنان لیگ تهران که ۳ نفر از آنها به عنوان آقای گل معرفی شدهاند، به تیم ملی دعوت نشدند. این مسئله نیز حاکی از ناکامی در شناسایی و دعوت از بازیکنان باکیفیت است که میتوانستند در تیم ملی نوجوانان تأثیرگذار باشند بهویژه وقتی که بازیکنان آماده از تیمهای باشگاهی در سطح لیگ، به تیم ملی دعوت نمیشوند بهوضوح حاکی از مشکلات سیستم انتخاب و استعدادیابی در فوتبال پایه است و عدم ارتباط مؤثر و منسجم میان باشگاهها و تیم ملی را نشان میدهد. در این ماهها بهدفعات بازیکنانی که از شرایط مسابقه دور بودهاند و تنها در اردوهای تیم ملی شرکت کردهاند، بهعنوان اعضای تیم ملی انتخاب شدهاند.
همین دسته از بازیکنان بیتجربه و فاقد آمادگی در تیم ملی نهتنها نتوانستند در رقابتهای آسیایی نتیجه بگیرند، بلکه روند رو به رشد فوتبال ایران را به خطر انداختهاند. عدم وجود برنامهریزی دقیق برای آینده، نبود پشتیبانی مناسب برای استعدادها و ضعف در نظارت بر روند استعدادیابی همین بلایی را بر سر تیم ملی نوجوانان آورد که قابل پیشبینی بود.
این در حالی است که شواهد درست و اصولی از انتخاب سرمربی تیم ملی هم دیده نمیشود. چمنیان نیز در حالی بهعنوان سرمربی تیم ملی نوجوانان انتخاب میشود که سابقه مربیگری در تیمهای باشگاهی را نداشته است و این مورد نیز حاکی از عدم توجه به معیارهای کارشناسی در انتخاب کادرفنی است. چمنیان در سالهای اخیر تنها تجربه مدیریت آکادمی گلگهر را داشته و به نظر میرسد که این انتخاب اخیر هم بهطور اصولی براساس تجربه و دانش فنی کافی نبوده است.
عدم توجه فدراسیون فوتبال به نیازهای تیمهای پایه در شرایط بحرانی کاملاً مشهود است. از تیم نوجوانان گرفته تا تیم بزرگسالان، همه چیز تحت تأثیر درگیریهای داخلی و انتخابات مدیریت فدراسیون قرار دارد. کمیتههای آموزش و جوانان و آکادمی ملی فوتبال، که باید مسئول پرورش استعدادهای جدید باشند، در طول سالهای اخیر هیچگونه برنامه بلندمدت و نظارت مؤثری بر روند توسعه فوتبال پایه نداشتهاند. مقایسه ایران با کشورهایی مانند ژاپن، که بهشدت بر تیمهای پایه سرمایهگذاری کردهاند، نشان میدهد که ما در این زمینه بسیار عقبتر هستیم. ژاپنیها در سالهای اخیر با ارائه یک ساختار منظم و استفاده از بهترین تکنولوژیهای آموزش، بازیکنان مستعد را شناسایی کرده و آنها را به تیمهای ملی ردههای بالاتر معرفی کردهاند.
در هر صورت به نظر میرسد در این مقوله یعنی توجه به تیمهای ملی، فدراسیون فقط به تیم ملی بزرگسالان توجه داشته و سایر تیمها برای فدراسیون فوتبال حکم فرزند سرراهی را دارند تا جایی که به نظر میرسد کمترین میزان تلاش و توجه به این تیمها شده و همین ناکامیها نیز ثمره همین بیتوجهی به شمار میرود.
این شکست بهخصوص برای نسل آینده فوتبال ایران یک زنگ خطر جدی است. بسیاری از بازیکنانی که در این تیم حضور داشتند، در صورت عدم توجه به اصلاحات در ساختار فوتبال پایه، ممکن است هیچگاه فرصت حضور در ردههای بالاتر را پیدا نکنند. از سوی دیگر نیز اگر فرایند استعدادیابی و انتخاب بازیکنان اصلاح نشود، نسل آینده فوتبال ایران نیز با مشکلات مشابهی مواجه خواهد شد. این نکته ضروری است که برای جلوگیری از ناکامیهای بیشتر، باید در ساختار آموزش مربیان پایه و نظارت حرفهای بر تیمهای پایه تغییرات اساسی صورت گیرد.
شکست تیم نوجوانان ایران در رقابتهای قهرمانی آسیا در عربستان، فقط یک ناکامی ورزشی نبوده بلکه یک هشدار جدی برای کل ساختار فوتبال ایران به حساب میرود. اگر روند فعلی در انتخاب بازیکنان، آموزش مربیان و مدیریت فدراسیون اصلاح نشود، تیم بزرگسالان نیز در آینده عملکردی بهتر از این نخواهد داشت. این شکست باید بهعنوان یک نقطه عطف برای بازنگری در سیاستهای فنی و مدیریتی فوتبال کشور دیده شود. فوتبال ایران باید از این بحران عبور کرده و به سمت ساختاری حرفهایتر و بهروزتر حرکت کند تا تیمهای ملی در ردههای مختلف، به موفقیتهای واقعی دست یابند. همین حالا تیم ملی در فاز دفاعی بهخاطر نبود استعداد و عدم پشتیبانی در این بخش با مشکل جدی مواجه شده و بهطور مشخص اگر در زمینه تیمهای پایه کار اصولی و جدی صورت نگیرد این مشکل به سایر بخشها سرایت کرده و در آینده تیم ملی ایران در بخشهای دیگر هم خالیتر از همیشه خواهد شد.
منبع: فرهیختگان