
با این استراتژیهای مؤثر، اجازه ندهید اضطراب افکارتان را تحت تأثیر قرار دهد.
فرارو- اگر بتوانیم الگوهای رایج تفکر اضطرابی را شناسایی و اصلاح کنیم، تغییرات مؤثری در زندگی خود ایجاد خواهیم کرد.
به گزارش فرارو به نقل از سایکولوژی تودی، گاهی اینکه چطور میتوانیم سلامت روانی بهتری داشته باشیم به موضوعی پیچیده و سخت برای ما تبدیل میشود، اما با امتحان کردن این سه تغییر طرز تفکر، میتوانید استرس روزانه را کاهش دهید و ذهنی متعادلتر داشته باشید.
اضطراب اغلب باعث میشود که فکر کنیم دیگران ما را قضاوت میکنند. مثلاً در باشگاه ورزشی روی تردمیل آهسته میدوید و متوجه میشوید کسی به شما نگاه میکند. ذهن شما فوراً نتیجهگیری میکند: «حتماً پیش خودش فکر میکند چرا بعد از این همه مدت هنوز اینقدر کند هستم!»، اما اگر این شخص در حال تحسین پشتکار شما باشد؟ یا شاید فقط از کفشهای ورزشیتان خوشش آمده باشد؟ نکته اصلی این تمرین این نیست که بدانید واقعاً آن فرد چه فکری میکند، بلکه هدف این است که درک کنید شما نمیتوانید ذهن دیگران را بخوانید. مجبور کردن مغزتان به تصور یک فکر مثبت، قویتر از این است که صرفاً بگویید «شاید موضوع چیز دیگری باشد.» با تمرین این روش، یاد میگیرید که احتمال فکرهای مثبت و خنثی نیز به همان اندازه افکار منفی وجود دارد.
خیلی وقتها، وقتی با موقعیتهای ناخوشایند کوچک مواجه میشویم، ذهنمان آنها را بزرگتر از آنچه هستند، جلوه میدهد. مثلاً وقتی رئیس یا مشتری از شما میخواهد تغییری در کارتان ایجاد کنید، ممکن است فکر کنید: «حتماً فکر میکنند من بیدقت هستم و این موضوع همیشه در ذهنشان خواهد ماند!»، اما لحظهای مکث کنید و از خود بپرسید: «اگر این مسئله در نهایت هیچ اهمیتی نداشته باشد، چطور واکنش نشان میدادم؟ چقدر نگران میشدم اگر از قبل میدانستم که همهچیز بهخوبی پیش خواهد رفت؟» واقعیت این است که بسیاری از این موقعیتها، فرصتهایی برای نشان دادن انعطافپذیری، مهارت حل مسئله و حتی ایجاد اعتماد بیشتر هستند. پس چرا به جای وحشت، از آنها به عنوان فرصتی برای رشد استفاده نکنیم؟
یکی از تلههای رایج ذهنی، این است که رفتار دیگران را نوعی قضاوت نسبت به خودمان بدانیم. مثلا در مدرسه، والدین کودک دیگری به فرزند شما کمک میکند تا تکالیف ریاضیاش را انجام دهد. اولین فکری که به ذهن شما میرسد این است: «حتماً فکر میکنند من پدر/مادر بیمسئولیتی هستم!»، اما اگر آن والدین صرفاً از روی علاقه به ریاضی کمک کرده باشند، چه؟ یا شاید حوصلهشان سر رفته و دنبال سرگرمی میگردند؟ برای غلبه بر این تله ذهنی، به جای یک توضیح مبهم مثل «شاید برداشت من اشتباه باشد»، سعی کنید یک سناریوی مشخص و جایگزین برای رفتار دیگران پیدا کنید. مثلاً آنها عاشق ریاضی هستند، یا صرفاً دنبال تعامل اجتماعی میگردند. حتی اگر کسی واقعاً شما را قضاوت کند، به این فکر کنید که چه تجربهای باعث شده چنین دیدگاهی داشته باشد؟ شاید کسی را میشناسند که فرزندش را بدون توجه به نیازهای تغذیهای، گیاهخوار کرده و حالا فکر میکنند شما هم همین کار را میکنید، در حالی که شما کاملاً مراقب رژیم غذایی فرزندتان هستید. قضاوت دیگران اغلب از تجربیات شخصیشان نشأت میگیرد، نه از حقیقت دربارهی شما.
هر بار که در مواجهه با شرایط مبهم یا کمی منفی، تفکر متعادلتری را انتخاب کنید، مغزتان را برای ایجاد عادتهای ذهنی سالمتر تربیت میکنید. این تغییرات ذهنی ساده، اما عمیق، رایجترین الگوهای فکری اضطرابی را هدف میگیرند و میتوانند تأثیر قابلتوجهی در کاهش استرس روزمره داشته باشند. اگر فرزند یا نوجوانی مضطرب در اطرافتان دارید، این روشها را به او آموزش دهید. با این کار نهتنها به او کمک میکنید، بلکه خودتان نیز در درک بهتر این الگوها مهارت بیشتری پیدا خواهید کرد. این تغییرات کوچک، نهتنها اضطراب را در لحظه کاهش میدهند، بلکه ذهن شما را بازآموزی میکنند تا در مواجهه با عدمقطعیت، متعادلتر و مقاومتر باشد.