
«روسیه درحالیکه پایبندی خود به برجام را اعلام میکند، میداند که در صورت دستیابی به یک "توافق هستهای" بین آمریکا و ایران و بهدنبال آن لغو تحریمهای ایران و کاهش همکاری کلی بین تهران و مسکو، مواضع ایران در قبال اوکراین تغییر خواهد کرد؛ بنابراین، ممکن است از نظر تاکتیکی برای روسیه سودمند به نظر برسد که ایران تحت تحریم باقی بماند. تحریم ایران نهتنها رقابت در بازار نفت را کاهش میدهد، بلکه علاقه ایران به همکاری با روسیه علیه کشورهای غربی را حفظ میکند.»
روزنامه هممیهن در یادداشتی با عنوان «مراقب روسها باشید» به بررسی اعلام میانجیگری مقامات بلندپایه روسیه بین ایران و آمریکا پرداخته است.
این روزنامه در این زمینه نوشت: اخیراً روسیه اعلام کرده که حاضر است درباره اختلاف ایران و آمریکا بر سر برنامه هستهای ایران، میانجیگری کند. روسها به طور رسمی اعلام کردهاند که در مذاکرهای که اخیراً میان سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه و مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا در عربستان بر سر صلح در اوکراین برگزار شده، درباره برنامه هستهای ایران نیز مذاکره شده است.
از همان ابتدا مشخص بود که مذاکره آمریکا و روسیه در عربستان سعودی، نهتنها بر سر مسئله اوکراین که درباره نظم جدید در خاورمیانه نیز خواهد بود. اساساً انتخاب ریاض برای برگزاری این نشست، به همین دلیل بود. ریاض یکی از اجزای اساسی نظم جدید منطقهای است. آمریکا برای ایجاد نظم جدید در منطقه نیاز دارد تا به نوعی مسئله فلسطین را حلوفصل کند.
دو کشوری که هنوز در این مسیر گامی برنداشتهاند، عربستان و ایران هستند. آمریکا میداند که نمیتواند ایران را به انجام خواستههایش در قبال اسرائیل راضی کند، اما فشار بر عربستان برای پیوستن به توافقات آبراهام، از سیاستهای اصلی دولت ترامپ است. اگر عربستان به این توافقات بپیوندد، ساختارهای سیاسی منطقه تغییر خواهد کرد.
از این جهت است که نشست آمریکا و روسیه برای تعیین نظم جدید در اروپا در عربستان برگزار میشود و سه کشور تولیدکننده انرژی در جهان، درباره نظم جدید خاورمیانه نیز گفتوگو میکنند. در چنین شرایطی، طبیعی است که روسیه سخن از میانجیگری میان ایران و آمریکا به میان بیاورد. روسها بار دیگر کارت بازی ایران را در دست گرفتهاند.
براساس شنیدهها، سرگئی لاوروف در سفر اخیرش به ایران پیامی را منتقل کرده مبنی بر اینکه ایران باید مسائلش را با آمریکا حل و فصل کند و حالا که روسیه در حال مذاکره با آمریکا است، ایران هم زیر چتر میانجیگری روسیه، مذاکره با آمریکا را آغاز کند. مشکل، اما این است که ایران در حال حاضر، و بهخصوص بعد از امضای یادداشت فشار حداکثری درباره ایران، به مذاکره با اروپا روی آورده است. مهمترین مشکل ایران و اروپا نیز ظاهراً بر سر همکاریهای نظامی ایران و روسیه است.
در چنین شرایطی به نظر میرسد که روسیه در حال استفاده از فرصت است تا با توجه به تمایل ترامپ به برقراری صلح در اوکراین و اعمال فشار غیرمعمول بر اوکراین برای پذیرش صلح، در شکاف میان اروپا و آمریکا از یک طرف و شکاف میان ایران و اروپا از سوی دیگر شنا کند. آنطور که شنیدهها حکم میکنند، ظاهراً روسیه به ایران پیشنهاد کرده تا از مذاکره با اروپاییها دست بشوید چراکه اروپاییها در نهایت بدون آمریکاییها کاری از پیش نخواهند برد.
در چنین شرایطی اگر ایران به توصیه روسیه عمل کند، این امکان وجود دارد که به کارتی تمامعیار در دستان روسیه تبدیل شود و کیست که نداند که سیاست بینالملل از نظر روسها عرصه منافع صرف است نه دوستیهای راهبردی دائم. واقعیت این است که در عرصه معامله و بدهبستان قدرتهای بزرگ، قدرتهای کوچکتر در صورت اتخاذ تصمیم اشتباه، متحمل ضررهای بزرگی خواهند شد؛ ضررهایی که به راحتی قابل جبران نیستند.
البته به نظر میرسد که پیشنهاد روسیه در تهران با استقبال گرمی مواجه نشده است. در هر صورت ایران تجربیاتی از عملکرد مسکو در مذاکرات هستهای اندوخته است. هرچند دست رد زدن به سینه مسکو نیز میتواند عواقبی برای ایران داشته باشد. در سال ۲۰۰۶، بحران برنامه هستهای ایران به یک نزاع بین تهران و غرب تبدیل شد. تهران رویکرد چندان سازندهای به تلاشهای دیپلماتیک روسیه نشان نداد و در عوض بر توسعه فعال برنامه هستهای خود متمرکز شد.
در واکنش، مسکو از انتقال پرونده ایران از آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شورای امنیت سازمان ملل و تحریمهای بعدی حمایت کرد. روسیه اقدامات شورای امنیت سازمان ملل متحد را با هماهنگی چین اندکی کاهش داد، اما به حمایت از قطعنامههای تحریمی علیه ایران ادامه داد. دمیتری مدودف، رئیسجمهوری وقت روسیه در آن زمان در توضیح این رویکرد مسکو گفت که تحریمها روند مذاکرات را تحریک میکنند.
در سال ۲۰۱۳، زمانی که چشمانداز دستیابی به توافق با ایران در جریان مذاکرات آشکار شد، مسکو خود را بر سر دوراهی دید. اگر تحریمها از تهران برداشته میشد، موقعیت این کشور در بازار جهانی نفت تقویت میشد. در عین حال، فرصتهایی برای سرمایهگذاری در اقتصاد ایران، توسعه همکاری در زمینه انرژی هستهای صلحآمیز، انجام پروژههای بزرگ در سایر زمینهها و عرضه سلاحهای متعارف بدون خطرات تحریم به ایران وجود میداشت، اما اگر ایران درهای اقتصاد خود را به روی سرمایهگذاران غربی باز میکرد و نیروهایی در ایران که حامی نزدیکی بیشتر به غرب و ایالات متحده بودند، قدرت مییافتند، آنوقت ممکن بود ایران به سختی همکاریهای گذشته روسیه را به یاد آورد و روسیه منافع اقتصادی مورد انتظار از توافق هستهای با ایران را به دست نمیآورد.
ممکن است متناقض به نظر برسد، اما روسیه درحالیکه پایبندی خود به برجام را اعلام میکند، میداند که در صورت دستیابی به یک «توافق هستهای» بین آمریکا و ایران و به دنبال آن لغو تحریمهای ایران و کاهش همکاری کلی بین تهران و مسکو، مواضع ایران در قبال اوکراین تغییر خواهد کرد.» بنابراین ممکن است از نظر تاکتیکی برای روسیه سودمند به نظر برسد که ایران تحت تحریم باقی بماند. تحریم ایران نهتنها رقابت در بازار نفت را کاهش میدهد، بلکه علاقه ایران به همکاری با روسیه علیه کشورهای غربی را حفظ میکند.
معنای آنچه نوشته شد لزوماً این نیست که روسیه با احیای توافق هستهای و رفع تحریمهای ایران به کلی مخالف است؛ دو سناریو با منافع روسیه همخوانی دارد؛ مذاکره برای توافق جدید و تشدید تحریمهای ایران. اگر مذاکرات واقعاً آغاز شود و صرفاً پوششی برای اهداف پنهانی یا خرید زمان نباشد، انگیزه مخالفان ایران برای استفاده از زور را از بین میبرد و به ایران دلیلی برای ایجاد یک ابزار دفاعی قابل اعتماد در برابر تجاوز میدهد.
از سوی دیگر تحریمهای معتدل علیه ایران انگیزه این کشور را برای همکاری با مسکو تقویت میکند، اما محدودیتهای بیش از حد بر ایران، میتواند سه سناریوی دیگر از جمله، خروج ایران از انپیتی، درگیری نظامی و حرکت ایران به سمت ساخت سلاح هستهای را کلید بزند و هیچکدام از سه سناریوی آخر با منافع روسیه همخوان نیست؛ بنابراین روسیه در خصوص برنامه هستهای ایران به دنبال راهی میانه است که در چارچوب آن نه بحران بهطور کامل حل و فصل شود و نه چرخه بحران از گردونه خارج شود.
نویسنده: آرمین منتظری، دبیر گروه دیپلماسی و بینالملل