bato-adv
bato-adv
زلنسکی زیر ضرب دیپلماسی معامله‌گرایانه ترامپ

پنج درس کلیدی از مشاجره ترامپ و زلنسکی

پنج درس کلیدی از مشاجره ترامپ و زلنسکی

دیدار دونالد ترامپ و ولودیمیر زلنسکی در کاخ سفید، بیش از آنکه فرصتی برای تقویت جایگاه عمومی ترامپ باشد، شیوه مدیریت سیاست خارجی او را آشکار کرد. از توهم برتری شخصی و تأکید بر معامله‌گری به‌جای اصول اخلاقی، تا استفاده از قدرت نظامی و مالی به‌عنوان اهرم فشار و بی‌توجهی به ارزش‌های تاریخی و اخلاقی، این دیدار نشان داد که ترامپ روابط بین‌المللی را به بازاری برای چانه‌زنی مالی و قدرت‌طلبی تبدیل کرده است.

تاریخ انتشار: ۰۱:۰۱ - ۱۵ اسفند ۱۴۰۳

پنج درس کلیدی از مشاجره ترامپ و زلنسکی

فرارو– سامر خیر، احمد نویسنده و پژوهشگر اردن تحولات خاورمیانه روزنامه العربی الجدید

به گزارش فرارو به نقل از روزنامه العربی الجدید، دونالد ترامپ، در گفتگویی که با ولودیمیر زلنسکی رئیس‌جمهور اوکراین در اتاق بیضی کاخ سفید داشت، احتمالاً بر این باور بود که این نشست، فرصتی مناسب برای جلب توجه رسانه‌ها و تقویت جایگاه عمومی او خواهد بود. با این حال، آنچه رخ داد، نه‌تنها این تصور را به چالش کشید، بلکه به طور واضحی نشان داد که روش‌ها و دیدگاه‌های او در سیاست خارجی تا چه اندازه با معیار‌های مرسوم دیپلماتیک سازگار است.

غلبه قدرت بر اصول؛ معامله‌گری به‌جای اخلاق

تحلیل این رخداد علنی که در حضور جی دی ونس معاون رئیس جمهور انجام شد، دست‌کم هفت نتیجه‌گیری را در خصوص نگاه ترامپ و شیوه مدیریت او در سیاست خارجی ایالات متحده به همراه داشت:

الف - توهم برتری شخصی؛ این رخداد به‌خوبی نشان داد که دونالد ترامپ خود را بالاتر از هر رئیس‌جمهور دیگری در تاریخ ایالات متحده می‌بیند. او نه تنها بار‌ها رقبای دموکرات خود از جمله جو بایدن بلکه حتی رؤسای جمهور پیشین جمهوری‌خواه مانند جورج بوش را نیز به باد انتقاد گرفت. در سخنانش، ترامپ مرز‌های حزبی را کم‌رنگ جلوه داد و به صراحت خود را فراتر از تمامی این رهبران قرار داد. به باور او، ریاست‌جمهوری‌اش در تمامی جنبه‌ها چه داخلی و چه بین‌المللی برتر و بی‌همتاست.

ب – غلبه قدرت بر اصول؛ محور اصلی اظهارات دونالد ترامپ خطاب به زلنسکی این بود که رئیس‌جمهور اوکراین ناچار است پیشنهاد‌های وی برای آتش‌بس یا مذاکره با روسیه را بپذیرد. او به وضوح وابستگی اوکراین به کمک‌های نظامی و مالی ایالات متحده را برجسته کرد و بر گفته‌های معاونش نیز صحه گذاشت؛ سخنانی که از مشکلات جدی اوکراین در جذب نیرو و اتکای کامل توان دفاعی این کشور به تسلیحات آمریکایی حکایت داشت. ترامپ هشدار داد که بدون این حمایت‌ها، روسیه می‌تواند ظرف دو هفته جنگ را به سود خود پایان دهد. این رویکرد به روشنی نشان می‌داد که اصولی مانند عدالت و حق در محاسبات ترامپ جایگاه چندانی نداشتند و آنچه بیش از همه اهمیت داشت، بازی قدرت و اهرم‌های فشار بود.

ج- خودبرتری پنداری؛ در برهه‌هایی به نظر می‌رسید که کاهش تنش‌ها ممکن است، به شرط آنکه زلنسکی از ترامپ به شکلی ستایش‌آمیز قدردانی کند. جی دی ونس، معاون رئیس‌جمهور، پس از طرح چندین پرسش، خطاب به زلنسکی گفت: «آیا از تلاش‌های رئیس‌جمهور ترامپ برای جلوگیری از آتش‌بس قدردانی می‌کنید؟»، اما زلنسکی به‌جای پاسخ سریع و قدردانی، تصمیم گرفت به همان ترتیبی که سؤالات مطرح شده بودند پاسخ دهد. این تصمیم با انتظار ترامپ و معاونش همخوانی نداشت؛ چراکه آنها امیدوار بودند زلنسکی صحبت‌هایش را با ستایش ترامپ آغاز کند. همین باعث شد ترامپ عصبانی شود و صحبت‌های زلنسکی را قطع کند. اگر زلنسکی ابتدا سخنی متملقانه می‌گفت تا عطش ترامپ برای تمجید را فرونشاند، احتمالاً می‌توانست به‌طور کامل به پرسش‌ها پاسخ دهد. این رویداد نشان می‌دهد که در نگاه ترامپ، جهان از دریچه‌ی خودبرتربینی شدید و خواسته‌های شخصی دیده می‌شود.

د - افشای رسوایی ها؛ تاریخ مملو از اختلافات سیاسی، جدال‌های لفظی و مباحث داغ میان رهبران است، اما معمولاً این تنش‌ها در پس پرده و به دور از چشم عموم رخ می‌دهند. در این میان، دونالد ترامپ بار‌ها این مشاجرات را از فضای خصوصی به عرصه عمومی کشاند و از آنها به‌عنوان ابزاری برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی استفاده کرد. نمونه‌ای آشکار از این رویکرد، اظهارات علنی او در خصوص طرح انتقال جمعیت غزه به اردن و مصر بود. بسیاری از رؤسای جمهور ممکن بود این‌گونه طرح‌ها را ابتدا محرمانه بررسی کرده و سپس با بهره‌گیری از نظرات کارشناسان و متخصصان تصمیم‌گیری کنند. اما ترامپ چنین مسائلی را به‌گونه‌ای مطرح می‌کرد که گویا از همان ابتدا رسانه‌ها و افکار عمومی باید در جریان قرار گیرند، حتی اگر این شیوه، پیامد‌هایی منفی به همراه داشته باشد.

خود دونالد ترامپ اذعان داشت که عمداً اجازه داده این مباحث در مقابل دوربین‌ها ادامه پیدا کند تا مردم آمریکا مستقیم شاهد پیشرفت تعاملات او با رئیس‌جمهور اوکراین باشند. چنین رویکردی برای او تازگی ندارد؛ ترامپ سال‌ها از شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های عمومی برای جلب توجه و حمایت عمومی استفاده کرده است. او این شیوه را همچنان کارآمد می‌داند و آن را ابزاری برای تقویت موقعیت خود و بازگشت احتمالی به کاخ سفید تلقی می‌کند.

از اخلاق تا امنیت؛ در ذهن ترامپ همه‌چیز معامله است

ه - پول؛ در این بخش، منظور از «اقتصاد» صرفاً تولید ناخالص داخلی یا رشد اقتصادی نیست؛ بلکه دیدگاهی است که تمام روابط بین‌المللی را از منظر سود و زیان مالی می‌بیند. ترامپ به نظر می‌رسد معتقد است که حتی ارزش‌های غیرملموس نظیر حیثیت ملی، اعتبار اخلاقی یا حمایت از مظلومان، در نهایت به نوعی قابل خرید و فروش هستند. برای مثال، در نگاه او، ارسال تسلیحات به اوکراین نه ابزاری برای تقویت قدرت نرم یا ارتقای موقعیت جهانی آمریکا، بلکه تنها از منظر ارزش اقتصادی مثلاً ۳۵۰ میلیارد دلار بررسی می‌شود. این رویکرد پول‌محور به‌خوبی توسط قدرت‌هایی مانند چین درک شده است.

پکن احتمالاً به بازگشت ترامپ به قدرت خوش‌بین‌تر بود، زیرا استراتژی‌های ترامپ عمدتاً بر معاملات و منافع مالی متمرکز است. در مقابل، دولت بایدن سیاست‌های گسترده‌ای را برای مهار چین دنبال کرده است از جمله می‌توان به تقویت اتحاد‌های منطقه‌ای و اتخاذ تدابیر بازدارنده حتی با وجود هزینه‌های مالی سنگین اشاره کرد. اما ترامپ تمایل چندانی به این گونه رویکرد‌ها ندارد. دیدگاه معامله‌محور و اولویت‌بخشی او به محاسبات اقتصادی، باعث می‌شود چین بتواند با زبان پول و منافع مالی راحت‌تر با او وارد تعامل شود.

چرا از نگاه ترامپ، مردم غزه هیچ «کارت بازی» ندارند؟

این رویکرد ترامپ می‌تواند برای کشور‌های عربی درس‌های قابل تأملی داشته باشد. او طرح‌ها و سیاست‌های خود در منطقه، از جمله برنامه‌های مربوط به غزه را نه بر اساس اصول یا حقوق تاریخی، بلکه بر پایه ارزیابی «کارت‌های بازی» موجود برای هر طرف شکل می‌دهد. از دیدگاه ترامپ، مردم غزه فاقد اهرم‌هایی هستند که بتوانند سرنوشت خود را تعیین کنند، زیرا کارت‌های بازی قدرتمندی در دست ندارند. در مقابل، گروه‌هایی نظیر هیئت تحریر الشام که در فهرست سازمان‌های تروریستی آمریکا قرار دارند، به عقیده ترامپ، توانسته‌اند کارت‌های بازی مؤثری به دست آورند. او این گروه‌ها را به عنوان نمونه‌ای از بازیگرانی می‌بیند که از دل انقلاب سوریه قدرت و نفوذ قابل توجهی کسب کرده‌اند.

سیاست‌های ترامپ انعطاف‌پذیر و تغییرپذیرند، اما فقط تا زمانی که انگیزه‌های مالی قانع‌کننده‌ای در کار باشد. او پول و منافع اقتصادی را همواره عاملی تعیین‌کننده می‌داند. به همین دلیل، مفاهیمی نظیر «حقوق تاریخی ملت فلسطین» یا اصول پایداری از این دست، از نگاه او کمترین وزن یا اعتبار را دارند. حتی در سیاست داخلی ایالات متحده، ترامپ چنین زبانی را نمی‌پذیرد، بنابراین طبیعی است که زبان و مفاهیم مرتبط با حقوق تاریخی و مطالبات حقوقی ملت‌های دیگر برای او بیگانه باشند. همین مسئله موجب شده که او گاه از مخالفت کشور‌های عربی که از کمک‌های مالی آمریکا بهره‌مند می‌شوند با سیاست‌ها و پیشنهاد‌های خود شگفت‌زده شود. از دید ترامپ، دریافت کمک مالی باید به‌طور خودکار به تبعیت از سیاست‌های آمریکا منجر شود و مخالفت با آن را به‌سختی می‌توانست درک کند.

bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین