
نشریه فارنپالیسی گزارش داده است که سیاستهای ترامپ، با وجود ظاهر رقابتطلبانه، فرصتی برای تقویت موقعیت چین فراهم کرده است. تغییر تمرکز آمریکا به رقابت با چین، در کنار تنشها با متحدان و سیاستهای ضدائتلافی، زمینهساز بهرهبرداری چین شده است. در عین حال، احتمال توافق اقتصادی یا بیانیه مشترک جدید میان واشنگتن و پکن نیز مطرح است که میتواند موجب بازتعریف مواضع و تنظیم روابط دو کشور شود.
فرارو– جیمز کرابتری، ستون نویس نشریه فارن پالیسی و مدیر اجرایی موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک آسیا
به گزارش فرارو به نقل از نشریه فارن پالیسی، گروهی از تحلیلگران چینی مقیم ایالات متحده، در تلاش برای پیشگیری از برتری چین بر آمریکا، به نوعی توافق غیررسمی با دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت رسیدند. این افراد که از عملکرد ضعیف دموکراتهایی مانند جو بایدن در تقابل با پکن ناامید شده بودند، ترامپ را بهعنوان گزینهای مناسب برای اتخاذ مواضعی قاطعتر علیه چین در نظر گرفتند. اما با آغاز دوره دوم ترامپ، این توافق غیررسمی بهنظر میرسد که در حال فروپاشی است. این سوال به میان میآید که آیا سیاستهای سختگیرانهتر ترامپ در نهایت به سود چین تمام خواهد شد یا خیر.
رویکرد ترامپ نسبت به چین پیچیده و دوگانه به نظر میرسد. از یک سو، او چهرههای سرسخت ضدچینی را در مناصب کلیدی همچون شورای امنیت ملی، وزارت خارجه، و وزارت دفاع منصوب کرده است. این تیم اکنون در حال طراحی سیاستی رقابتیتر علیه چین است که بهنوعی شباهتهایی با رویکرد بایدن دارد. از سوی دیگر، رویکرد استراتژیک ترامپ نه تنها رادیکالتر از دور اول ریاستجمهوری او است، بلکه ویژگیهای معاملهگری او میتواند بهگونهای پیش برود که در نهایت به نفع شی جینپینگ، رئیسجمهور چین تمام شود. واقعیت این است که با شروع دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ، پکن فرصتی غیرمنتظره برای بهرهبرداری از تغییرات در سیاستهای آمریکا پیدا کرده است.
حامیان سیاستهای رقابتیتر ترامپ همچنان به برخی دستاوردهای اولیه اشاره میکنند. اگرچه رئیسجمهور با انتقادات صریح خود، رابطه با متحدان اروپایی را تیره کرده است، اما در شرق آسیا رویکردی متعادلتر اتخاذ کرده است. شینزو آبه، نخستوزیر ژاپن، در اوایل فوریه سفری موفق به واشنگتن داشت و هفته گذشته نیز دیدار نارندرا مودی، نخستوزیر هند، نشاندهنده تقویت روابط میان هند و ایالات متحده بود. تیم ترامپ همچنین بر حمایت از توافق امنیتی میان استرالیا، بریتانیا و آمریکا (AUKUS) تأکید کرد و بهمنظور حمایت از فیلیپین، جنگندههای آمریکایی گشتهای مشترکی در دریای چین جنوبی انجام دادند. علاوه بر این، ایالات متحده توانست با اعمال فشار بر پاناما، این کشور را به کنارهگیری از پروژه «کمربند و جاده» چین وادار کند.
در همین حال، سیاست ترامپ در قبال اوکراین، از جمله درخواست او از کشورهای اروپایی برای تضمین امنیت هرگونه توافق صلح و اظهارات پیت هگست وزیر دفاع، مبنی بر اینکه واشنگتن دیگر امنیت اروپا را اولویت اصلی خود نمیداند، نشاندهنده دولتی است که منطقه ایندو-پاسیفیک را به سایر مناطق جهان ترجیح میدهد. هگست در ۱۲ فوریه طی سفری به آلمان اظهار داشت: «آمریکا، بهعنوان رهبر جهان آزاد، باید اطمینان حاصل کند که تمرکزش به درستی بر چین کمونیست معطوف است.»
با این حال، این تأکید آشکار بر رقابت با چین در تناقضی آشکار با سیاستهای کلان ژئوپلیتیکی ترامپ است؛ سیاستهایی که در موارد متعددی به سود پکن تعبیر میشوند. بخشی از این تناقض، به نحوه برخورد ترامپ با متحدان ایالات متحده و همچنین امید دیرینه چین به تضعیف نظام ائتلافی واشنگتن بازمیگردد. اما شاید به همان اندازه مهم باشد که ترامپ اکنون آشکارا رویکردی مبتنی بر سیاست قدرتهای بزرگ را در پیش گرفته است.
در سخنرانی آغازین دونالد ترامپ، تنها اشارهای گذرا به چین وجود داشت که آن هم در ارتباط با برنامه پیشنهادی او برای بازپسگیری کانال پاناما بود. دیگر موضوعات مطرحشده در این سخنرانی، از جمله جاهطلبیهای امپریالیستی در خصوص گرینلند، از نگاه چین مثبت تلقی میشد. این اهداف نهتنها با تمایلات پکن برای تسلط بر تایوان همراستا بود، بلکه نشاندهنده کاهش تمرکز ایالات متحده بر حفظ نظم جهانی مبتنی بر قانون بود؛ نظمی که چین سالها به دنبال تضعیف آن بوده است.
همین رویکرد در سیاست ترامپ نسبت به اوکراین نیز مشهود است. بر اساس گزارشها، طرح توافق پیشنهادی او شامل امتیازاتی به روسیه و ولادیمیر پوتین است، در حالی که نقش اروپا را کمرنگ میکند. این سیاستها، بهطور کلی، به سود چین تمام میشود، چراکه با همپیمانی ضمنی چین و روسیه هماهنگی دارد و به پکن فرصت میدهد تا با کاهش مداخله غرب در آسیا، نفوذ خود را گسترش دهد. این تحولات در نهایت به ایجاد شکاف میان اروپا و ایالات متحده و تضعیف ناتو میانجامد؛ اهدافی که چین مدتها در پی تحقق آن بوده است.
تصمیم ترامپ برای تعطیلی آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده، گرچه اثر مستقیم چندانی بر قدرت واشنگتن در رقابتهای بزرگ ندارد، اما به تقویت روایت چین مبنی بر غیرقابل اعتماد بودن آمریکا کمک میکند. اختلالات بیشتری نیز به سود پکن رخ میدهند که میتوان به تضعیف نهادهای اطلاعاتی آمریکا تا احتمال تغییرات گسترده در سطوح بالای ارتش اشاره کرد.
اگرچه چین ممکن است نتواند از تمامی این فرصتها بهرهبرداری کند، اما بدون شک از آنها بهره خواهد برد. جین یینان، استاد استراتژی نظامی دانشگاه دفاع ملی چین، در سال ۲۰۱۸ طی مصاحبهای با نیویورکر تصریح کرد که پکن ممکن است در ظاهر سیاستهای ترامپ را زیانبار بداند، اما در واقع بهخوبی متوجه فرصتهای ناشی از آن است. او گفت: «وقتی ایالات متحده در عرصه جهانی عقبنشینی میکند، چین به صحنه میآید.»
این نتیجه بههیچوجه تعجببرانگیز نیست. ضعفهای سیاست معاملهمحور ترامپ در قبال چین از همان نخستین دوره ریاستجمهوریاش نمایان بود. گرچه ترامپ رویکرد سختگیرانهای را برای مقابله با نفوذ چین و روسیه اتخاذ کرد، اما در موارد متعددی از این سختگیریها عقبنشینی کرد. نمونه بارز آن، تلاش او برای نجات شرکت چینی ZTE پس از مواجهه با تحریمهای آمریکا بود. این رویکرد معاملهمحور همچنان در سیاستهای ترامپ دیده میشود؛ از دعوت رئیسجمهور چین، شی جینپینگ، برای شرکت در مراسم تحلیفش تا تغییر نظرش در مورد کنترل چین بر تیکتاک.
چین امیدوار است که بتواند ترامپ را به سمت توافقی جامع درباره وضعیت تایوان سوق دهد. تاکنون، ترامپ علاقه چندانی به حمایت جدی از تایوان نشان نداده و نگاه بدبینانهای به توانایی آمریکا در جلوگیری از تحقق هدف دیرینه چین برای اتحاد مجدد با این جزیره دارد. ترامپ با سبک سیاستورزی غیرقابل پیشبینیاش، که از تبعیت از اصول ایدئولوژیک ثابت فاصله میگیرد، همچنان بهعنوان یک رهبر معاملهگر شناخته میشود. جلسات آینده او با شی جینپینگ، سفرهای احتمالی به پکن و چشمانداز یک توافق اقتصادی بزرگ همگی عواملی هستند که میتوانند ترامپ را به تغییر رویکردش در قبال تایوان ترغیب کنند.
هرچند دستیابی به یک توافق فراگیر درباره آینده تایوان همچنان به نظر دستنیافتنی میآید، اما نمیتوان از احتمال صدور یک بیانیه مشترک جدید میان ایالات متحده و چین غافل شد.
ماهیت غیرقابل پیشبینی سیاست ترامپ، که گاهی از تهدیدهای تعرفهای به دیپلماسی گرم و شخصی تغییر میکند، شرایط را برای مخالفان داخلی و متحدان آمریکا پیچیده کرده است. اگرچه متحدان آمریکا در ظاهر از ترامپ استقبال کردهاند، اما در پشت صحنه نگرانیهای قابل توجهی وجود دارد. برای مثال، شینزو آبه، نخستوزیر ژاپن، در دیدار خود با ترامپ توانست او را متقاعد کند که به اهمیت حفظ ثبات در تنگه تایوان اذعان کند. با این حال، اطمینان به تعهدات ترامپ دشوار است، چرا که اظهارات او به سرعت تغییر میکنند. در همین حال، لی هسین لونگ، نخستوزیر پیشین سنگاپور، در سخنرانی خود در ۸ فوریه هشدار داد که ایالات متحده دیگر تمایلی به حفظ نظم جهانی ندارد. این تغییر در رویکرد واشنگتن باعث شده کشورهایی مانند سنگاپور به دنبال تطبیق با شرایط جدید باشند.
در همین حال، رهبران چین آشکارا درباره فرصتهای ژئوپلیتیکی سخن نمیگویند. در عوض، آنها بر ضرورت احترام متقابل به «منافع اساسی و نگرانیهای عمده» یکدیگر تأکید میکنند؛ موضعی که شی جینپینگ در تماس تلفنی خود با ترامپ در ژانویه به آن اشاره کرده بود. اما همانگونه که متحدان آمریکا در خلوت نگران تعهد ترامپ به اصول نظم بینالمللی هستند، پکن نیز در حال بررسی این احتمال است که دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ میتواند تغییراتی را سرعت ببخشد که چین مدتهاست به دنبال تحقق آن بوده است.