bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۸۳۰۳۲۵

بازی مرد دیوانه با رولت روسی؛ آیا ترامپ و پوتین معامله می‌کنند؟

بازی مرد دیوانه با رولت روسی؛ آیا ترامپ و پوتین معامله می‌کنند؟

گروهی معتقدند بازگشت «مرد دیوانه» یک تهدید برای پوتین است و گروهی دیگر این اتفاق را فرصتی ویژه برای کرملین قلمداد می‌کنند. فارغ از تحولات واشنگتن و مسائل درونی بلوک غرب، منظومه فکری رئیس‌جمهوری روسیه در تقابل با آمریکا دارای اهمیت است. شخص پوتین مبتنی‌بر هویت فرهنگ سیاسی روسیه توانسته یک ساختار منسجم قدرت بدون رقیب در کرملین ایجاد کند. پوتین با توجه به تفکر «الکاسندر دوگین» و مشخصا دکترین «روسیه بزرگ» مبتنی‌بر تاریخ این کشور، به سطح تخاصم با غرب نگاه ویژه‌ای دارد.

تاریخ انتشار: ۱۰:۲۸ - ۲۰ بهمن ۱۴۰۳

بازگشت «مرد دیوانه» به کاخ سفید یک اتفاق ویژه در سیاست خارجی ایالات متحده محسوب می‌شود؛ مسئله‌ای که مشخصا روی سطح تخاصم واشنگتن با مسکو و جنگ اوکراین تأثیر خواهد گذاشت. تعارض منافع ایالات متحده و روسیه اتفاقی مربوط به امروز نیست؛ آنها دشمنان قدیمی هستند که چند دهه درگیر جنگ سرد بودند.

به گزارش شرق، از منظر سطح تحلیل سازه‌انگاری، روابط بین‌الملل براساس هویت‌ها، هنجار‌ها و تعاملات اجتماعی شکل می‌گیرد. بازگشت ترامپ می‌تواند به تغییر در گفتمان و تعریف منافع ملی آمریکا منجر شود، اما اساس تخاصم پیچیده مبتنی‌بر الگوریتم موازنه قدرت (رئالیسم) پابرجا می‌ماند. جنگ اوکراین به سومین سالگرد تهاجم بزرگ روسیه نزدیک می‌شود؛ نبرد برای بقا ادامه دارد. تقابل ژئوپلیتیکی روسیه و آمریکا محدود به «هارتلند» نیست، آنها به شکلی ناملموس در «نیوهارتلند» در شمالگان مشغول تغییر صف‌آرایی هستند. فارغ از تغییرات در کاخ سفید و بنا به تجربه تاریخی، چه مسکو و چه واشنگتن در شدیدترین وضعیت تخاصم به سمت کنترل تنش حرکت کرده‌اند.

اقتدار شوروی با پرستیژ تزاری

فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، رؤیایی‌ترین وضعیت برای بلوک غرب را رقم زد. در دهه ۹۰ میلادی آمریکا تلاش کرد یک‌جانبه‌گرایی را در معادلات روابط بین‌الملل نهادینه کند. در روز‌های خوش یکه‌تازی ایالات متحده، وضعیت در قلب مسکو متفاوت بود. میراث‌داران شوروی با سرخوردگی به دنبال روزنه امید برای احیای قدرت بودند.

در سال ۱۹۹۹ بوریس یلتسین، رئیس‌جمهور روسیه، در بیانیه‌ای قدرت را به نخست‌وزیر «ولادیمیر پوتین» واگذار کرد و او را رهبری قدرتمند معرفی کرد که می‌تواند همه مردم کشورش را بعد از اتحاد جماهیر شوروی امیدوار نگه دارد. یک ربع‌قرن از آن زمان می‌گذرد و پوتین هنوز به عنوان مرد شماره اول روسیه قدرت را دست دارد. سلطه پوتین با اقتدار شوروی و پرستیژ تزاری با وجود درگیری جنگ اوکراین همچنان حفظ شده است.

تحلیلگران سیاسی دو دیدگاه کاملا متناقض دارند: گروهی معتقدند بازگشت «مرد دیوانه» یک تهدید برای پوتین است و گروهی دیگر این اتفاق را فرصتی ویژه برای کرملین قلمداد می‌کنند. فارغ از تحولات واشنگتن و مسائل درونی بلوک غرب، منظومه فکری رئیس‌جمهوری روسیه در تقابل با آمریکا دارای اهمیت است. شخص پوتین مبتنی‌بر هویت فرهنگ سیاسی روسیه توانسته یک ساختار منسجم قدرت بدون رقیب در کرملین ایجاد کند. پوتین با توجه به تفکر «الکاسندر دوگین» و مشخصا دکترین «روسیه بزرگ» مبتنی‌بر تاریخ این کشور، به سطح تخاصم با غرب نگاه ویژه‌ای دارد.

او به بینش‌های تاریخی مبنی‌بر «تجربه‌های تلخ» روسیه در دوران جنگ سرد و تلاش‌های غرب برای تضعیف روسیه پس از فروپاشی شوروی ارجاع می‌دهد. بسیاری از حرکات سیاسی پوتین ناشی از تمایل به احیای هویت ملی و تحت تأثیر قرار‌دادن احساس غرور ملی روس‌ها‌ست. او به دنبال بالا‌بردن جایگاه روسیه به عنوان یک قدرت جهانی است.

استفاده از تعابیری نظیر «جنگ‌های میهنی»، «نبرد با فاشیسم» یا «دفاع از سرزمین مادری» در خلال جنگ اوکراین نشان‌دهنده ریشه تاریخی هویت و امنیت در نگاه کرملین به غرب است. پوتین به غرب به عنوان یک رقیب استراتژیک نگاه می‌کند و سیاست‌هایی را اتخاذ کرده است که به نظر می‌رسد به منظور بازدارندگی و تقویت قدرت نظامی روسیه طراحی شده‌اند.

رئیس‌جمهوری روسیه، غرب را به‌ویژه در زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی، شامل ارزش‌های لیبرالی و دموکراتیک، به چالش می‌کشد و خود را نماینده‌ای از «اخلاق‌های سنتی» روسیه معرفی می‌کند. روسیه در فضایی که ترسیم شد، بازی با رولت روسی را به عنوان یک رویکرد خاص در تعارض با بلوک غرب و مشخصا آمریکا حفظ کرده است که اوج آن را در بازنویسی دکترین اتمی و بازی با ماشه هسته‌ای مشاهده می‌کنیم.

همزیستی گذشته ترامپ با پوتین

واکنش کرملین از زمان اعلام پیروزی ترامپ، رویکرد محتاطانه توأم با خونسردی بوده است. برخی معتقدند مسکو جمهوری‌خواهان را به دموکرات‌ها ترجیح می‌دهد. «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهوری آمریکا، یک رفت‌و‌برگشت به کاخ سفید را تجربه کرده است. ترامپ در دور اول همواره از رئیس‌جمهوری روسیه تمجید می‌کرد. ترامپ در زمان ریاست‌جمهوری پیشین رویکردی دوستانه به پوتین داشت و همواره او را «رهبری قوی و هوشمند» توصیف می‌کرد. این رفتار به چشم‌انداز ترامپ از سیاست خارجی مربوط می‌شود که بر‌اساس «تعاملات ساختاری و مذاکره مستقیم با رقبای جهانی» بنا شده بود.

نکته جالب توجه در روابط روسیه بین سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ این بود که ساختار قدرت به‌شدت نگران تعاملات حلقه اطراف رئیس‌جمهوری آمریکا با اولیگارش‌های محبوب کرملین بود. حین ریاست‌جمهوری ترامپ، مسائلی مانند بحران سوریه، الحاق کریمه و دخالت روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا مطرح شد. ترامپ به برخی از این موضوعات به طور مستقیم پرداخته و در برخی مواقع از محکوم‌کردن رفتار‌های روسیه امتناع ورزید که این امر انتقادات شدیدی از سوی مخالفانش ایجاد کرد.

دیدار جنجالی هلسینکی در سال ۲۰۱۸ که ترامپ اظهارات پوتین را بر گزارش‌های سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا ترجیح داد، هنوز برای دشمنان سرسخت کرملین در واشنگتن فراموش نشده است. حداقل ۱۶ مکالمه خصوصی بین ترامپ و پوتین ثبت شده که جزئیات بسیاری از آنها هنوز مخفی نگه داشته شده است. ترامپ گاهی اوقات انتقاد‌های شدید و تندی درباره نهاد‌های امنیتی و اطلاعاتی ایالات متحده داشت که درباره تهدیدات روسیه و دخالت این کشور در انتخابات آمریکا هشدار می‌دادند.

این انتقادات به‌شدت مورد توجه قرار گرفت و باعث شد برخی از نهاد‌های سیاسی و اجتماعی درباره وابستگی او به روسیه و نگرش او درباره مسکو نگرانی‌هایی داشته باشند. ترامپ در بسیاری از موارد تمایل به مذاکره و ایجاد توافق با روسیه داشت. او بر این باور بود همکاری با روسیه در مسائل جهانی می‌تواند به‌نفع امنیت و ثبات جهان باشد. ترامپ و پوتین در مجموع در دور اول ریاست‌جمهوری ترامپ رابطه‌ای غیرمعمول و پیچیده داشتند که شامل نوعی نزدیکی، اما با چالش‌ها و تنش‌های سیاسی همراه بود.

مخمصه اوکراین

جنگ اوکراین بدون چشم‌انداز مشخصی به سومین سالگرد تهاجم روسیه نزدیک می‌شود. کرملین و کاخ سفید روی این مسئله اتفاق نظر دارند که هیچ‌کدام حاضر به عقب‌نشینی نیستند، اما این وضعیت هم قابل ادامه نیست. در یک طرف روسیه ایستاده است که در پاسخ به معماواره امنیتی از هیچ رویکردی حتی استفاده از بمب اتم واهمه ندارد.

مسکو نمی‌خواهد پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در مرز‌های غربی روسیه حضور داشته باشد. در طرف دیگر آمریکا و اروپایی قرار دارد که لاجرم به دنبال مهار ارتش سرخ هستند. در‌این‌میان کی‌یف می‌خواهد زیر چتر حمایتی مستقیم ناتو باشد، اما هیچ‌کس تبعات این اتفاق را قبول نمی‌کند. به لحاظ چارچوب فکری و تحلیلی، جنگ اوکراین در حقیقت غلبه رئالیسم بر لیبرالیسم بود.

اروپایی‌ها معتقد بودند که مبتنی‌بر صلح کانتی و منافع سرشار اقتصادی گازپروم قادر به تمکین کرملین می‌شوند، اما کرملین در پاسخ به معماواره امنیتی، نه‌تنها فرمان آتش صادر نکرد، بلکه بی‌نظمی جدید مبتنی‌بر چندجانبه‌گرایی را در تقابل با غرب در دستور کار قرار داد. این وضعیت منجر به تغییر وزن‌کشی سنتی در روابط بین‌الملل خواهد شد. چینی‌ها به عنوان رفیق دوران جنگ سرد که اتفاقا آنها هم درگیر مسئله تایوان هستند یا مسئله جنگ تجاری برای مسکو یک فرصت متفاوت است. اوضاع میدان نبرد با روایت‌های رسانه‌ای فاصله‌ای طولانی دارد.

در ابتدای جنگ اوکراین، ارتش سرخ گمان می‌کرد خیلی سریع به کی‌یف می‌رسد، اما هرگز این اتفاق رخ ندارد. ارتش روسیه با وضعیت ایدئال فاصله زیادی داشت، اما در سه سال به سطح متفاوتی از تجربه نبرد تن‌به‌تن دست یافت و البته در این راه هزینه سنگینی هم پرداخت.

امروز پوتین احساس می‌کند اوضاع به نفع روسیه پیش می‌رود. نیرو‌های روسیه در شرق اوکراین به‌تدریج در حال پیشروی هستند و در طرف مقابل چالش‌های جدی چه به‌لحاظ نیرو و چه تأمین تسلیحاتی یا مالی وجود دارد.

«تاتیانا استانووایا»، بنیان‌گذار مؤسسه تحلیل سیاسی «R.Politik» می‌گوید پوتین به این باور رسیده که در آستانه وادارکردن کی‌یف به تسلیم قرار دارد. او مخالف مذاکره با ترامپ نیست، اما تنها درصورتی‌که این مذاکرات به نتیجه دلخواهش منجر شود. وی تأکید می‌کند: «اگر این مذاکرات با ترامپ به نتیجه مورد نظر نرسد، پوتین آن را کنار خواهد گذاشت و از طریق نظامی به اهدافش خواهد رسید».

برگردیم به تغییرات در واشنگتن! ترامپ رسما اعلام کرده که دولتش مذاکرات «بسیار جدی» با روسیه درباره جنگ اوکراین داشته و ممکن است او و پوتین به‌زودی اقدامی «مهم» برای پایان‌دادن به این درگیری انجام دهند. او همیشه تأکید کرده که اگر رئیس‌جمهوری آمریکا بود، این جنگ اصلا شروع نمی‌شد و از زلنسکی انتقاد کرده که باید با پوتین معامله می‌کرد.

نقش چارچوب فکری مرد دیوانه

الگوریتم رفتاری ترامپ به‌شدت متأثر از «مرد دیوانه» است. مفهوم «مرد دیوانه» (Madman Theory) که در سیاست خارجی به کار می‌رود، به استراتژی‌ای اشاره دارد که یک رئیس‌جمهور می‌تواند خود را به‌گونه‌ای نشان دهد که غیرقابل پیش‌بینی و فراتر از کنترل باشد. نیکسون از این مفهوم برای ترساندن، چانه‌زنی و تفاهم با دشمنان ایالات متحده استفاده می‌کرد.

تئوری مرد دیوانه بر این فرض استوار است که رئیس‌جمهوری که رفتاری غیرعادی و غیرقابل پیش‌بینی از خود نشان دهد، می‌تواند دیگر بازیگران جهانی را به دادن امتیازاتی وادار کند که در شرایط عادی حاضر به ارائه آنها نیستند.

در سال‌های نخست جنگ سرد، استراتژیست‌هایی مانند «دنیل السبرگ» و «توماس شلینگ» نیز به مزایای احتمالی ایجاد شهرت به «دیوانگی» در شرایط مذاکره اجباری اندیشیدند. شلینگ در کتاب استراتژی تعارض نوشت: «در شرایط تعارض، همیشه به نفع فرد نیست که کاملا و آشکارا منطقی به نظر برسد». منطق این استراتژی روشن است: اگر دیگران باور کنند که یک «مرد دیوانه» ممکن است در صورت عدم تحقق خواسته‌هایش دست به هر کاری بزند، تهدید به تشدید تنش‌ها باورپذیرتر خواهد شد. در چنین شرایطی، طرف مقابل ممکن است برای جلوگیری از افزایش تنش‌ها، حاضر به ارائه امتیازات بیشتری شود.

«ریچارد نیکسون» برای ارعاب شوروی در برهه زمانی ویژه با تشدید تقابل و پرواز بمب‌افکن‌های اتمی B۵۲ سطح تخاصم آمریکا و شوروی را تا برخورد اتمی پیش برد، اما در نهایت به یک معامله رسید. نکته جالب اینجاست که «هنری کیسینجر»، وزیر امور خارجه «ریچارد نیکسون»، نقش مهمی در عملیاتی‌شدن مرد دیوانه داشت و به شدت مورد توجه ترامپ بود.

داستان هم‌زیستی ترامپ با پوتین زمانی قابل فهم می‌شود که کلیات فلسفه فکری کیسینجر بر رویکرد‌های ترامپ را درک کنیم. چهل‌و‌پنجمین رئیس‌جمهوری آمریکا با وجود تمجید‌های نامتعارف از رئیس‌جمهوری روسیه تلاش می‌کرد با ایجاد ابهام و فشار به یک معامله با پوتین دسترسی پیدا کند.

تجربه جنگ اوکراین و فشار سخت تحریم‌های اقتصادی علیه روسیه نشان می‌دهد که پوتین نه‌تنها تسلیم نخواهد شد بلکه خطر یک جنگ هسته‌ای به شکل ویژه وجود دارد. رویکرد مرد دیوانه هم در بازی با رولت روسی ممکن است فاجعه‌آمیز شود. رویکرد «صلح از موضع قدرت» رویکردی است که در لابه‌لای ادبیات واشنگتن شنیده می‌شود. نشست ۱۹۸۸ مسکو نشستی بین «رونالد ریگان» رئیس‌جمهوری آمریکا و «میخائیل گورباچف» ​​دبیر کل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی، شاید یک الگوی موفق برای ترامپ باشد.

آمریکا در تقابل با روسیه گزینه‌های محدودی پیش‌رو دارد؛ یا باید مذاکرات به سمتی حرکت کند که بخشی از خواسته‌های روسیه تأمین شود یا وضعیت «فشار حداکثری» به موازات جنگ اوکراین اعمال شود. وضعیتی که در جنگ اوکراین وجود دارد، در حقیقت چشم‌انداز آینده این نبرد را تصویر می‌کند؛ هیچ‌کس پیروز نیست و یک وزن‌کشی بین شرق و غرب در اوکراین وجود دارد که قابل تعمیم به سایر حوزه‌هاست. کیسینجر پیش از مرگ معتقد بود که ضروری است به جنگ اوکراین پایان داده شود و برای این کار باید بر گفت‌و‌گو‌ها و مذاکرات متمرکز شود. کیسینجر همچنین به اهمیت مدیریت روابط بین غرب و روسیه اشاره کرده و می‌گوید تنش‌ها در این روابط می‌تواند به عواقب خطرناکی منجر شود. او بر ضرورت درک منافع و نگرانی‌های دو طرف تأکید دارد.

از طرف دیگر، «استفان والت» استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه هاروارد و یکی از پیشگامان رئالیسم به این نکته اشاره کرده که «ممکن است برخی سازش‌ها درمورد سرزمین‌های مورد مناقشه ضروری باشد». او هشدار می‌دهد که پیروزی نظامی کامل یکی از طرفین به احتمال زیاد غیرممکن است و بهتر است دو طرف به یک توافق واقعی برسند که شامل برخی سازش‌های ارضی باشد. والت بر این باور است که قدرت‌های بزرگ، به ویژه ایالات متحده و ناتو، باید به این حقیقت توجه کنند که منافع امنیتی روسیه نیز باید در نظر گرفته شود و این مسئله می‌تواند به ایجاد یک راه‌حل شامل دستاورد‌های امنیتی برای هر دو طرف کمک کند.

تمایل‌نداشتن ترامپ به مداخله‌گری آمریکا و آنچه «مارکو روبیو» درباره اعمال محدودیت کمک خارجی گفته، یک فرصت تنفس برای جنگ اوکراین است. ترامپ سال گذشته به رویترز گفت «اوکراین ممکن است برای دستیابی به توافق صلح مجبور به واگذاری قلمرو شود»، اتفاقی که اوکراینی‌ها آن را رد می‌کنند و بایدن هرگز پیشنهاد نداده بود. مشاوران ترامپ پیشنهاد‌هایی برای پایان‌دادن به جنگ مطرح کرده‌اند. در مقاله‌ای که در آوریل ۲۰۲۴ با همکاری فرد فلیتز منتشر شد، ژنرال بازنشسته کیت کلوگ- که ترامپ او را به‌عنوان فرستاده ویژه برای روسیه و اوکراین منصوب کرده است، به‌طورکلی طرحی را ارائه داد که براساس آن، اوکراین به‌طور موقت کنترل مناطق اشغالی توسط روسیه را از دست می‌دهد.

در مقابل، ایالات متحده نوعی تضمین امنیتی ارائه خواهد کرد و مسئله عضویت اوکراین در ناتو برای مدت نامعلومی از دستور کار خارج می‌شود. به نظر می‌رسد اوکراین نیز شرایط روسیه را در تسلط بر مناطقی از این کشور پذیرفته و ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین نیز در هفته‌های اخیر لفاظی‌های خود را تغییر داده و پذیرفته است که اوکراین قدرت بازپس‌گیری تمام سرزمین‌هایی را که از دست داده است، ندارد.

پوتین نیز در جلسه پرسش و پاسخ پایان سال، آمادگی خود را برای مذاکره نشان داد و گفت: «سیاست، هنر سازش است. ما همیشه گفته‌ایم که هم برای مذاکره و هم برای مصالحه آماده‌ایم». اینکه پوتین حاضر باشد تلاش‌های خود برای جلوگیری از عضویت اوکراین در ناتو را متوقف کند و به جای آن، توافقی دیپلماتیک را بپذیرد که این موضوع را به حالت تعلیق درآورد، به جزئیات چنین توافقی وابسته است.

از سوی دیگر، زلنسکی عضویت در ناتو را بخشی حیاتی از بقای اوکراین می‌داند و به‌سختی حاضر خواهد شد از آن صرف‌نظر کند. مسئله مهم دیگر این است که آیا پوتین واقعا به یک توافق صلح پایبند خواهد ماند یا نه. مایکل کارپنتر دراین‌باره هشدار می‌دهد: «باید این احتمال را در نظر گرفت که روسیه از هرگونه آتش‌بس موقت یا حتی یک توافق صلح برای تجدید قوا و بازسازی نظامی خود استفاده کند تا در زمانی که مناسب بداند، دوباره حمله کند». فارغ از تمام آنچه گفته شد؛ روابط ترامپ-پوتین همچنان پیچیده و غیرقابل پیش‌بینی باقی می‌ماند.

بازی مرد دیوانه با رولت روسی ممکن است به یک معامله بزرگ ختم شود، ممکن است به رویارویی مستقیم منتهی شود. نکته اینجاست که تقابل ژئوپلیتیکی جدیدی در شمالگان یا حتی فضا آغاز شده و تخاصم بلوک غرب با بلوک شرق با شمایلی متفاوت از دوران جنگ سرد ادامه خواهد داشت.

برچسب ها: ترامپ پوتین
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین