یک کارشناس مسائل بینالملل گفت: «اگر ترامپ بتواند به خواستههایش برسد، ما شاهد خواهیم بود افراد اقتدارگرای دیگری که در رأس حکومتها قرار دارند، برای گسترش تفکر خود انگیزه بیشتری پیدا کرده و با سرعت بیشتری بهدنبال اجرای تفکرات خود بروند؛ لذا نباید حرفهای ترامپ را شوخی گرفت. او گرینلند را سرزمینی استراتژیک میان آمریکا و اروپا میداند که منابع گستردهای دارد. در آنجا امریکا به روسیه نزدیک میشود و میتواند بر اروپا سلطه داشته باشد.»
دونالد ترامپ در دور دوم ریاستجمهوری خود که تا چند روز دیگر آغاز میشود، بلندپروازتر و جاهطلبتر از گذشته بهنظر میرسد. او که تنها دو سال دیگر با ۸۰ سالگی فاصله دارد، در مارالاگو اقامتگاه پرزرق و برقش دوستداران خود را دورش جمع میکند و از ایدههایی در مورد الحاق کانادا و جزیره گرینلند به آمریکا و تصرف کانال پاناما حرف میزند.
به گزارش خبرآنلاین، مقامات اروپایی و کانادایی که روزهای اول انتخاب ترامپ؛ خودشان را برای برقراری روابط دوستانه و نزدیک با او آماده میکردند، حالا دندان به هم میسایند و نمیدانند با ایدههای جدید مردی که قرار است وارد کاخ سفید شود و چهار سال آنجا جا خوش کند، چکار کنند. اما چرا ترامپ ناگهان تصمیم گرفته برخلاف ایده دیگر روسایجمهور ایالات متحده ادعاهایی در مورد سرزمینهای دیگر مطرح کند؟
در مورد احتمال الحاق گرینلند، کانادا و کانال پاناما به آمریکا با عبدالرضا فرجیراد کارشناس ژئوپلیتیک به گفتوگو نشستهایم:
دونالد ترامپ، از دوران قبل بلندپروازتر شده است. او اول از همه دست روی کانادا، کشور همسایه ایالات متحده گذاشت و بعد از الحاق گرینلند تحت کنترل دانمارک و کانال پاناما حرف زد. حرفهای ترامپ اروپاییها را خشمگین کرده و کاناداییها را آزردهخاطر کرده است. اما چرا او سیاست خود را به سمت تهاجمیتر شدن برده و ادعایی جهت الحاق نقاط دیگر جهان به آمریکا را مطرح میکند؟
ترامپ روحیهای خاص دارد که با روحیه دیگر روسای جمهور آمریکا متفاوت بوده و دنبال این است که قدرت بیشتری به آمریکا بدهد. قبل از جنگجهانی هم کشورهایی در دنیا بودند که دنبال توسعه سرزمینی میگشتند. مثلا قبل از جنگ جهانی دوم، تئوریسینهای آلمانی موضوعی به نام ژئوپلتیک را مطرح کردند که مقامات کشورشان را تشویق میکرد تا سرزمینهای بیشتری را به آلمان اضافه کنند. این نوع ژئوپلتیک که ما الان به آن سنتی میگوییم بر اساس کشورگشایی و به دست آوردن منابع دیگر نقاط جهان؛ طراحی شده است. بعد از جنگ که نازیها شکست خوردند، تقویت ژئوپلتیک از طریق کشورگشایی ضعیف شد. اما الان شاهدیم در دنیا کشورها و افرادی پیدا میشوند که با نوعی از ضمیمه کردن کشورهای دیگر یا احاطه و تصرف آنها، قدرت کشور خود را افزایش میدهند.
علت اینکه چنین سیاستی بعد از هشتاد سالی که از پایان جنگ جهانی میگذرد، بار دیگر تقویت شده و محبوبیت پیدا کرده است چیست؟ ما روزبهروز شاهد گسترش راستگرایی و همچنین حضور اقتدارگرایان بیشتر در قدرت هستیم.
مساله تنها مربوط به آمریکا و اروپا نیست. ما در منطقه هم همین مشکل را داریم؛ مثلا اسرائیل به دنبال تصرف سرزمینهای بیشتر است. آنها در پی گرفتن بخشهایی از سوریه و مصر و ... هستند یا ترکیه خیلی علاقهمند است تا قبرس شمالی را بگیرد و یا در سوریه که زمان عثمانی تحت کنترل امپراتوری بود، اعمال نفوذ کند و....
بعد از جنگ جهانی که نازیها شکست خوردند، تقویت ژئوپلتیک از طریق کشورگشایی ضعیف شد. اما الان شاهدیم در دنیا کشورها و افرادی پیدا میشوند که با نوعی از ضمیمه کردن کشورهای دیگر یا احاطه و تصرف آنها، قدرت کشور خود را افزایش میدهند.
در آمریکا هم ترامپ این تفکر را ترویج میکند. او میگوید گرینلند سرزمین بزرگی است که منابع زیادی دارد و به آلاسکای آمریکا هم چسبیده و ما برای اینکه منابع خود را گسترش بدهیم، بهتر است به گرینلند دسترسی داشته باشیم. بهویژه اینکه منابعی در گرینلند وجود دارد که برای برخی صنایع ضروری است و الان ایالات متحده مجبور است آنها را از چین وارد کند.
جذابیت گرینلند و پاناما و البته کانادا برای ترامپ چیست؟ او بر سر چهچیزی با مالکان و صاحبان فعلی این نقاط از جهان رقابت میکند؟
گرینلند خودمختار است و زیرنظر دانمارک اداره میشود و اگر به آمریکا ضمیمه شود، باعث افزایش قدرت واشینگتن خواهد شد. همچنین اگر ایالات متحده بتواند کانال پاناما را به دست بگیرد، طبیعتا بر قدرت این کشور افزوده میشود. کانال پاناما بسیار مهم است و مثل تنگه هرمز یا بابالمندب میماند؛ بنابراین در صورت تسلط بر کانال پاناما، ایالات متحده میتواند کشتیهای رقیب را بیشتر کنترل کند و در زمان تنش یا جنگ و... به آنها اجازه رفتوآمد ندهد و قدرت و اقتصاد رقیب ضعیف شود. اینها مسائلی است که دوباره در تفکرات اقتدارگرایان در دنیا رواج پیدا کرده است.
چقدر احتمالش وجود دارد که ترامپ بتواند به این رویاهایش جامعه عمل بپوشاند؟ به نظر میرسد حداقل اروپا ادعای او بر سر گرینلند را دستدرازی به خاک این قاره ارزیابی کرده و کاناداییها هم گفتهاند که با آمریکا بر سر سرزمینشان شوخی ندارند و از اینکه کشورشان بخشی از ایالات متحده نیست، خوشحالاند. در چنین شرایطی شانس ترامپ برای موفقیت چقدر است؟
اگر ترامپ بتواند به خواستههایش برسد، ما شاهد خواهیم بود افراد اقتدارگرای دیگری که در راس حکومتها قرار دارند، برای گسترش تفکر خود انگیزه بیشتری پیدا کرده و با سرعت بیشتری بهدنبال اجرای تفکرات خود بروند؛ لذا نباید حرفهای ترامپ را شوخی گرفت. او گرینلند را سرزمینی استراتژیک میان آمریکا و اروپا میداند که منابع گستردهای دارد. در آنجا امریکا به روسیه نزدیک میشود و میتواند بر اروپا سلطه داشته باشد. از سوی دیگر آمریکا و ترامپ روی چین هم حساس هستند و کارهایی میکنند تا فاصله آنها با پکن بیشتر شده و قدرتشان افزایش پیدا کند و آن چیزی که ترامپ میگوید اول آمریکا، مادامالعمر باشد و زمانی نرسد که مقام اول بودن را در آمریکا اول بودنش را از دست بدهد.
مسالهای که وجود دارد این است که رابطه ترامپ با متحدان اروپایی و کانادا شکننده است. آنها تلاش کردند تا قبل از رفتن ترامپ به کاخ سفید با او در اقامتگاه مجللش دیدار کرده و بهنوعی اعلام کنند که اختلافات گذشته را کنار گذاشتهاند. اما رفتار ترامپ دستکم با ترودو کانادایی تحقیرآمیز بود و با مطرح کردن الحاق گرینلند؛ اروپاییها را هم به سخره گرفت. آیا چنین ادعاهایی از سوی رئیسجمهور منتخب آمریکا میتواند به تلخشدن روابط میان اروپا و آمریکا بینجامد؟
بهنظر من شدنی است. گرینلند یک منطقه خودمختار است که زیرنظر دانمارک اداره میشود و فاصله زیادی با خود کشور دانمارک دارد. مطمئن باشید که آمریکا و ترامپ از طریق حمله نظامی گرینلند را نمیگیرد. ایالات متحده همین حالا هم در این جزیره پایگاه دارد. آمریکا فشار میآورد تا در درجه اول این سرزمین را بخرد و با دانمارک و حتی با اروپا وارد مذاکره خواهد شد تا اگر آن را نفروختند بتواند به مدت طولانی گرینلند را اجاره کند.
مثلا اگر ۹۹ سال گرینلند را اجاره کنند، فرقی با خریدنش ندارد. آنچه ترامپ روی آن دست گذاشته، مسالهای مهم است و اگر بخواهد روی آن پافشاری کند، ممکن است به اروپا فشار بیاورد و مثلا بگوید اگر بخواهید ناتو قوی بماند ما باید به گرینلند دسترسی کامل داشته باشیم و یا آن را بخریم و یا اجاره کنیم. ترامپ ابزاری دارد که به دانمارک و اروپا فشار بیاورد. ابزارش هم این است که ناتو را ضعیف کند. او میتواند مثل دفعه قبل که به ناتو بیتوجه بود، آن را نادیده گرفته یا بگوید پول به ناتو نمیدهیم یا شما اروپاییها باید پول بیشتری بدهید. این ابزار وقتی جنگ اوکراین هم در جریان است، مهمتر شده. پاناما هم همینطور و فشار آوردن به کشور کوچک ذرهبینی، توسط ترامپ سخت نیست. امریکا برای کانال پاناما هزینه کرده است و میخواهد آن را به خود الحاق کرده و از مواهبش بهرهمند شود. البته مساله کانادا دور از واقعیت است و شاید ترامپ هدفش این است که فشارهایی به کانادا بیاورد. بهویژه اینکه میداند وضعیت اقتصادی کنادا بد شده و نخستوزیر هم استعفا داده و ممکن است این فشارها را با هدف گرفتن امتیازات اقتصادی به این کشور وارد کند.