«بنیامین نتانیاهو» پس از بحران حملات ۷ اکتبر، در بازسازی موقعیت سیاسی خود موفق بوده، اما بازگشت احتمالی ترامپ چالشهای جدیدی ایجاد میکند. ترامپ، با تمرکز بر گسترش «توافقنامههای ابراهیم» و فشار بر اسرائیل برای امتیازات به فلسطینیها، میتواند ائتلاف نتانیاهو را تضعیف کند. اختلاف بر سر سیاستهای ایران و خطر تنشهای نظامی نیز روابط این دو را پیچیدهتر کرده و دوره دوم ترامپ را برای نتانیاهو غیرقابل پیشبینی میسازد.
فرارو- «دانیل آر دپتریس» تحلیلگر ارشد حوزه سیاست خارجی و پژوهشگر نشریه نیوزویک.
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه هاآرتص، «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسرائیل، در ماههای اخیر تحولات مثبتی را در عرصه سیاست داخلی و منطقهای تجربه کرده است. او که پس از حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ توسط حماس با بحرانی جدی در موقعیت سیاسی خود روبهرو شده بود، اکنون بهنظر میرسد در مسیر بازسازی قدرت قرار گرفته است. آینده نیز میتواند برای نتانیاهو امیدوارکنندهتر باشد. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید از ژانویه آینده، فضای بیشتری را برای پیشبرد اهداف منطقهای نتانیاهو فراهم خواهد کرد و امکان تحقق برنامههای گستردهتری را در خاورمیانه برای او مهیا خواهد ساخت.
این دیدگاه بیاساس نیست؛ دوره نخست ریاستجمهوری ترامپ برای نتانیاهو دستاوردهای بزرگی به همراه داشت. در سال ۲۰۱۷، ترامپ اورشلیم را بهعنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت؛ اقدامی که از مدتها پیش در دستور کار دولتهای مختلف اسرائیل بود. در سال ۲۰۱۹ نیز او حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان را به رسمیت شناخت. علاوه بر این، دولت ترامپ با قطع کمکهای مالی به فلسطینیها و بستن دفاتر سازمان آزادیبخش فلسطین (PLO) در واشنگتن دیسی، به مواضع اسرائیل نزدیکتر شد.
اما باید توجه داشت که گذشته همیشه تضمینکننده آینده نیست؛ بهویژه وقتی پای دونالد ترامپ در میان باشد. رئیسجمهوری پیشین آمریکا که به اتخاذ تصمیمات غیرقابل پیشبینی مشهور است، همواره در جستجوی توافقهای بزرگ بینالمللی بوده و به کوچکترین نشانههای بیاحترامی واکنش نشان میدهد. در همین حال، نتانیاهو نیز نشان داده که در مواقع لازم حاضر است حتی نزدیکترین متحدانش را به حاشیه براند تا منافع سیاسی یا اهداف راهبردی خود را تأمین کند. چه در تأخیر انداختن اجرای طرح سهمرحلهای آتشبس غزه که واشنگتن پیشنهاد داده بود و چه در به شکست کشاندن اولین تلاش آمریکا برای دستیابی به یک آتشبس کوتاهمدت در لبنان، نتانیاهو بارها بایدن را در موقعیتهای دشواری قرار داده است. این اقدامات روابط میان او و بایدن را تیره کرده است.
فراتر از گزارشهای منتشرشده از سوی منابع ناشناس در دولت بایدن درباره نارضایتی رئیسجمهور از استراتژی جنگی اسرائیل در غزه و تغییرات مکرر شروط آتشبس توسط نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل توانسته است بدون مواجهه با پیامدهای جدی به سیاستهای خود ادامه دهد. کمکهای نظامی آمریکا همچنان بیوقفه جریان داشت، دیپلماتهای آمریکایی به مسدود کردن قطعنامههای پیشنهادی آتشبس در شورای امنیت سازمان ملل ادامه دادند و فلسطینیان غزه همچنان زیر آتش اسرائیل قربانی میشدند.
با این حال، بعید است که ترامپ چنین مسیری را دنبال کند. شخصیت ترامپ به او اجازه نمیدهد که رویکردی مشابه بایدن را اتخاذ کند. در حالی که بایدن معمولاً از تقابل علنی با رهبران خارجی پرهیز میکند، ترامپ از این گونه تقابلها استقبال میکند و آن را ابزاری مؤثر در عرصه سیاست میداند. رهبران کشورهایی مانند «جاستین ترودو»، «امانوئل مکرون»، «آنگلا مرکل» و «ترزا می» – با وجود آنکه همگی از متحدان نزدیک آمریکا بودند – در دوره ترامپ هدف انتقادهای تند او قرار گرفتند.
برخی ممکن است تصور کنند که اسرائیل در دوره ترامپ از چنین رویکردی مستثنی خواهد بود، اما این تصور چندان قطعی نیست. بازگشت ترامپ به کاخ سفید با برنامههای بزرگ و جاهطلبانهای برای خاورمیانه همراه خواهد بود.
بزرگترین طرح در برنامه سیاست خارجی ترامپ، گسترش «توافقنامههای ابراهیم» است؛ توافقی که بهعنوان مهمترین دستاورد دیپلماتیک او در دوره نخست ریاستجمهوریاش شناخته میشود. این توافقنامه روابط دیپلماتیک میان اسرائیل و چهار کشور عربی یعنی امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش را عادیسازی کرد و بهعنوان پایهای برای گسترش همکاریهای آتی محسوب شد. هرچند موضوعی مانند توقف الحاق کرانه باختری بهطور مستقیم در متن توافقنامه ذکر نشده بود، اسرائیل عملاً تعهد داد که این روند را متوقف کند؛ امتیازی که ترامپ اخیراً در مصاحبهای با مجله تایم به آن افتخار کرد.
در آن زمان، نتانیاهو حاضر به پذیرش این تعلیق موقت بود؛ چراکه منافع حاصل از توافقهای عادیسازی روابط با کشورهای عربی، از هزینههای سیاسی ناشی از توقف الحاق بیشتر کرانه باختری فراتر میرفت؛ اما معادله هزینه و منفعت طی چهار سال گذشته دچار تغییرات اساسی شده بود. حتی پیش از حمله ۷ اکتبر، فضای سیاسی اسرائیل به سمت راست افراطی گرایش پیدا کرده بود. نتانیاهو که هیچگاه بهطور واقعی از راهحل دو دولتی حمایت نکرده و در دهه ۱۹۹۰ علیه آن فعالیت میکرد، اکنون با فشار روزافزون سیاستمداران راستگرای افراطی مانند «بزالل اسموتریچ» وزیر دارایی و «ایتامار بنگویر» وزیر امنیت ملی روبهرو است. این دو سیاستمدار با حمایت فزاینده مردمی، خواستار الحاق کامل کرانه باختری و اسکان مجدد غزه هستند.
در چنین شرایطی، پارادایم دو دولتی که برای دههها محور اصلی سیاست ایالات متحده در قبال اسرائیل و فلسطین بوده است، در داخل اسرائیل عملاً از میان رفته است. در عین حال، جنبش شهرکسازی که زمانی نیرویی حاشیهای در سیاست اسرائیل به شمار میرفت، اکنون به یکی از قدرتهای اصلی تصمیمگیری در دولت تبدیل شده است. این وضعیت برای ترامپ چالشی بزرگ ایجاد خواهد کرد؛ بهویژه که موفقیت او در گسترش توافقنامههای ابراهیم به عربستان سعودی وابسته به گامهای قاطع اسرائیل در جهت تأسیس یک دولت فلسطینی است؛ اقدامی که میتواند ائتلاف شکننده حاکم بر دولت نتانیاهو را فرو بپاشد و او را از قدرت کنار بزند.
محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، که پیشتر در قبال مسئله فلسطین موضعی ملایمتر داشت، اکنون خواهان امتیازهای روشن و غیرقابل بازگشت برای فلسطینیان است. در چنین شرایطی، تصور اینکه ترامپ از نتانیاهو بخواهد به خاطر موفقیت ابتکار دیپلماتیک خود کنار برود، چندان دور از ذهن نیست.
مسئله ایران نیز میتواند به نقطهای تنشآفرین در روابط ترامپ و نتانیاهو تبدیل شود. هرچند هردوی این افراد در اصول سیاست خود همسو هستند و معتقدند که تهران نباید تحت هیچ شرایطی به سلاح هستهای دست یابد، اما روشهای آنها در این زمینه ممکن است متفاوت باشد.
ترامپ در جریان کارزار انتخاباتی، اسرائیل را به اقدام علیه ایران تشویق کرد، اما او همواره نشان داده که تمایلی به کشاندن ارتش آمریکا به جنگی دیگر در خاورمیانه ندارد. هرگونه اقدام نظامی اسرائیل علیه تأسیسات هستهای ایران میتواند واکنش تهران را در پی داشته باشد. این واکنش نهتنها علیه اسرائیل، بلکه علیه حدود ۳۵،۰۰۰ نیروی نظامی آمریکایی مستقر در منطقه خواهد بود. چنین وضعیتی ترامپ را مجبور به واکنش خواهد کرد و خطرات تشدید تنشها را افزایش میدهد. این امر حتی ممکن است نظام ایران را به تسریع در ساخت سلاح هستهای ترغیب کند و عملاً همان بحرانی را که ترامپ قصد جلوگیری از آن را دارد، تشدید نماید.
ترامپ در اولین کارزار انتخاباتی خود گفته بود: «ما باید بهعنوان یک ملت غیرقابل پیشبینیتر باشیم و از همین حالا شروع کنیم.» برای نتانیاهو عاقلانه خواهد بود که این سخنان را به خاطر بسپارد. دوره دوم ترامپ ممکن است به اندازه دوره اول برای او سودمند نباشد و حتی چالشهای بیشتری به همراه داشته باشد.