bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۸۱۴۲۲۵
تطبیق یا تقابل!

آیا جهان آماده مواجهه با سیاست‌های ترامپ است؟

آیا جهان آماده مواجهه با سیاست‌های ترامپ است؟

بازگشت ترامپ به کاخ سفید نظم بین‌المللی را با چالش مواجه کرده است. او با زیر سؤال بردن تجارت، اتحاد‌ها و چندجانبه‌گرایی، موجب بازنگری کشور‌های جهان در سیاست‌های خود شده است. اروپا به دنبال استقلال دفاعی، چین در حال تقویت جایگاه جهانی، و خاورمیانه درگیر تنش‌های جدید است.

تاریخ انتشار: ۰۷:۴۳ - ۱۰ دی ۱۴۰۳

آیا جهان آماده مواجهه با سیاست‌های ترامپ است؟فرارو– پاتریک وینتور، دبیر بخش دیپلماتیک روزنامه گاردین

به گزارش فرارو به نقل از روزنامه گاردین، قدرتی تجدیدنظرطلب به میدان آمده است تا نظم بین‌المللی لیبرال را به چالش بکشد؛ اما این قدرت نه روسیه است و نه چین، بلکه ایالات متحده. دونالد ترامپ در دفتر بیضی‌شکل کاخ سفید، قلب تپنده جهان آزاد، حضور دارد. دولت جدید تمامی اجزای نظم بین‌المللی لیبرال را زیر سؤال می‌برد: تجارت، اتحادها، مهاجرت، چندجانبه‌گرایی، همبستگی دموکراتیک و حقوق بشر.

«اکنون روایت غالب در داخل و خارج این است که آمریکا آن چیزی نیست که تصور می‌کردیم. ترامپ نه یک انحراف، بلکه یک ویژگی اساسی در سیاست آمریکا است.» این ارزیابی صریح از پیامد‌های بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید در ژانویه، توسط «جان آیکنبری»، استاد علوم سیاسی دانشگاه پرینستون، او را به طرح پرسشی می‌رساند: «آیا نظم جهانی جدید کمتر تحت تأثیر ایالات متحده و بیشتر تحت هدایت شرکای قدیمی آن تعیین خواهد شد؟ آیا این شرکا به دنبال چارچوب‌های جایگزین در سطح جهانی و منطقه‌ای خواهند بود یا ترجیح می‌دهند این دوره را سپری کنند و به سیاست‌های معامله‌گرایانه‌ای که دونالد ترامپ مطالبه خواهد کرد، تن دهند؟»

از آنکارا تا بروکسل، از تهران تا مسکو، جهان در حال تغییر و حرکت است؛ کشور‌ها به دنبال پاسخ‌هایی برای نسخه‌های مختلف این پرسش هستند. بدون آنکه ترامپ حتی یک تصمیم اجرایی اتخاذ کند، آنها در حال موقعیت‌گیری، واکنش و تنظیم راهبرد‌های خود در برابر سایه طولانی حضور او هستند. حتی خود ترامپ نیز به نظر می‌رسد از آنچه بازگشتش به راه انداخته، کمی مضطرب است. او اخیراً در پاریس اعتراف کرد: «به نظر می‌رسد جهان کمی دیوانه شده است.»

اروپا و ترامپ؛ تلاش برای رام کردن یک طوفان سیاسی؟

در میان این آشفتگی، سه نوع واکنش مشخص به بازگشت ترامپ در حال شکل‌گیری است:

گروه اول، «همسو از نظر ایدئولوژیک» که شامل پوپولیست‌های اروپا، آمریکای لاتین و اسرائیل می‌شود، با جسارت بیشتری فعالیت می‌کنند. این گروه معتقدند که ملی‌گرایی مبتنی بر اصول خودشان – که اغلب با روسیه روابط دوستانه‌ای دارد – از همسویی با سیاست «اول آمریکا» سود خواهد برد. فروپاشی اتحادیه اروپا، اقداماتی افراطی برای کاهش مقررات اقتصادی مشابه الگوی آرژانتین، ایجاد ساختار جدید امنیتی با روسیه و تغییر نظام در تهران: همه اینها به‌عنوان احتمالات مطرح می‌شوند.

گروه دوم، به رهبری «چین»، یک تغییر و تحول دیپلماتیک را پیش‌بینی می‌کند که در آن آمریکا به عامل بی‌ثباتی تبدیل شده و به نوعی تجدید آرایش جهانی منجر خواهد شد. برای پکن – که با تهدید تعرفه‌های ۵۰ درصدی مواجه است – جنبه مثبت این وضعیت آن است که آمادگی ترامپ برای برخورد با دوستان به‌عنوان دشمن، ممکن است خلأیی در رهبری جهانی ایجاد کند که چین بتواند به‌عنوان مدافع به‌اصطلاح «اکثریت جهانی» از آن بهره‌برداری کند.

این همان نسخه‌ای از «چارچوب جایگزین» است که آیکنبری از آن سخن می‌گوید. ترامپ به نظر می‌رسد از این خطر آگاه است و پیشاپیش تهدید کرده که اگر کشور‌های عضو بریکس – شامل برزیل، روسیه، هند، چین، آفریقای جنوبی، ایران، مصر، اتیوپی و امارات متحده عربی – تلاش کنند دلار آمریکا را با ارز دیگری جایگزین کنند، تعرفه‌های ۱۰۰ درصدی بر آنها اعمال خواهد کرد.

گروه سوم، که «شرکای سنتی» آمریکا در اروپا و جی ۷ دموکراسی‌های لیبرال را شامل می‌شود، رویکردی محتاطانه‌تر در پیش گرفته‌اند. آنها همچنان امیدوارند که با ترکیبی از استدلال، چاپلوسی و خودگذشتگی بتوانند به نحوی منطقی منافع ترامپ را برای او توضیح دهند و او را متقاعد کنند. رهبران این متحدان اسمی، با وجود انتقاد از روش‌های ترامپ، به قدرت آمریکا نگاه می‌کنند و احساس می‌کنند چاره‌ای جز تعامل با او ندارند. مارک روتا، رئیس جدید ناتو، در فوریه گفت: «ما مجبوریم با هر کسی که روی صحنه رقص است، همراه شویم.» بنابراین، نبرد به تلاش برای تأثیرگذاری بر ذهن ترامپ تبدیل می‌شود و اینکه به او ثابت کنند منافع آمریکا تنها به مرزهایش محدود نمی‌شود.

اروپا باید قدرت خود را به آمریکا نشان دهد

اما اگر این استراتژی موفق نباشد، کشور‌های اروپایی در حال تقویت چارچوب‌های جایگزین به‌عنوان تضمینی برای آینده هستند. به‌عنوان نمونه، نظرسنجی منتشرشده این ماه توسط شورای روابط خارجی اروپا نشان می‌دهد که در سراسر اروپا، رأی‌دهندگان ترجیح می‌دهند «اروپایی قوی‌تر» داشته باشند تا اینکه بیشتر به ترامپ وابسته شوند.

این مسئله نباید چندان تعجب‌آور باشد. باید به یاد داشت که ترامپ اتحادیه اروپا را به‌عنوان «یک چین نه‌چندان کوچک» توصیف کرده است. تهدید او برای اعمال تعرفه‌ها قبلاً یک بحث داخلی را در اروپا برانگیخته است که چگونه باید به این موضوع پاسخ داد. «کریستین لاگارد»، رئیس بانک مرکزی اروپا، متهم شده است که با پیشنهاد خرید تسلیحات آمریکایی و گاز طبیعی مایع برای جلوگیری از تعرفه‌ها، «پرچم سفید تسلیم» را برافراشته است.

پاسکال لامی، مدیرکل پیشین سازمان تجارت جهانی، این استراتژی برای «آرام کردن این سگ پارس‌کننده» را «کاملاً اشتباه» توصیف کرده است. او گفت: «هرگز نباید با آمریکا، صرف‌نظر از رئیس‌جمهورش، از موضع ضعف مذاکره کرد. باید با نمایش اهمیت بازار خود برای صادرکنندگان آمریکایی، قدرت خود را به رخ کشید.»، اما حتی لامی نیز اذعان می‌کند که این رویکرد چالش‌برانگیز خواهد بود، زیرا کشور‌های اروپایی از نظر سطح وابستگی به آمریکا، شرایط متفاوتی دارند. او افزود: «قدرت ما در اندازه بازار و اتحاد ماست. ضعف ما در نبود انسجام ژئواستراتژیک و تفرقه داخلی‌مان است.»

اروپا در دو راهی دفاع مستقل یا وابستگی به واشنگتن؟

اما تهدید واقعی و موجودیتی ترامپ برای اروپا در «اوکراین» نهفته است. ترامپ، بدون آنکه برنامه صلح دقیقی ارائه کند، به نظر می‌رسد قصد دارد با تهدید هر دو طرف – ولادیمیر پوتین با تسلیح مجدد اوکراین و ولودیمیر زلنسکی با قطع حمایت – جنگ را به پایان برساند.

در پاسخ به پرسشی درباره نگرانی از نیت‌های ترامپ، جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که دوره وی رو به اتمام است، گفت: «چطور ممکن است نگران نباشم؟ قطعاً هستم. این همان فیل بزرگی است که در اتاق حضور دارد*؛ این پرسش کلیدی است. اگر دولت جدید آمریکا دیگر از اوکراین حمایت نکند، اروپایی‌ها چه خواهند کرد؟ این همان سؤالی است که اوکراینی‌ها از من در سفر به کی‌یف می‌پرسیدند؛ از آخرین سرباز تا رئیس‌جمهور اوکراین. فکر نمی‌کنم کسی پاسخ این سؤال را بداند.»

دونالد ترامپ گلایه کرد: «ما ۳۵۰ میلیارد دلار هزینه کرده‌ایم. اروپا ۱۵۰ میلیارد دلار. این باید برابر شود. جنگ با روسیه برای همه مهم است، اما برای اروپا از ما مهم‌تر است. ما یک چیز کوچک به نام اقیانوس بین خودمان و اروپا داریم.»

با خطر احتمالی اینکه ترامپ توافقی با پوتین انجام دهد که اوکراین را نادیده بگیرد، ولودیمیر زلنسکی در اواخر نوامبر اقدامی پیشگیرانه انجام داد. او پیشنهاد آتش‌بسی داد که طی آن اوکراین تنها از طریق دیپلماسی – و نه جنگ مسلحانه – برای بازپس‌گیری سرزمین‌هایی که از سال ۲۰۱۴ در شرق به روسیه واگذار شده‌اند، تلاش کند. در مقابل، اوکراین عضویت در ناتو را به‌طور قطعی دریافت کند.

اما مارک روتا این طرح را رد کرد و استدلال کرد که هیچ‌یک از بازیگران اصلی، از جمله روسیه یا آمریکا، عضویت اوکراین در ناتو را در حال حاضر نمی‌پذیرند. عضویت در ناتو مستلزم تعهد کلیدی است که حمله به یک عضو، حمله به تمامی اعضاست. این وضعیت اروپا را در برابر تصمیماتی سرنوشت‌ساز و زمانی محدود برای اتخاذ آنها قرار داده است. نوربرت روتگن، کارشناس سیاست خارجی حزب دموکرات مسیحی آلمان، گفت: «اروپا زمان ارزشمندی را که باید صرف سرمایه‌گذاری بیشتر در روابط [با آمریکا]می‌کرد، هدر داد – از جمله با تقویت دفاعی خود. رهبران اروپایی نمی‌توانند به‌سادگی واشنگتن را مقصر این وضعیت بدانند.»

جوزف بورل تأکید کرد که تلاش کرده اروپا را به یادگیری «زبان قدرت» وادارد تا بتواند به‌طور مستقل‌تر از آمریکا عمل کند. این امر نه تنها نیازمند افزایش بودجه دفاعی اروپا بود، بلکه تغییر ذهنیتی را نیز می‌طلبید که او اذعان دارد تازه آغاز شده است. او به یاد می‌آورد که وقتی از او پرسیدند اروپا چگونه به حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ پاسخ خواهد داد، از مقاماتش خواست گزینه‌ای ارائه کنند و آنها طرحی برای هزینه‌کرد ۵۰ میلیون یورو پیشنهاد دادند. بورل پاسخ داد: «گفتم: عقلتان را از دست داده‌اید؟ سه صفر دیگر به این رقم اضافه کنید. ما درباره یک جنگ واقعی صحبت می‌کنیم که در آن بمب‌ها در داخل یک شهر اروپایی فرود می‌آیند.»

بیانیه‌ای که اوایل این ماه توسط وزرای خارجه آلمان، فرانسه، لهستان، ایتالیا و بریتانیا پس از نشستی در برلین منتشر شد، حاوی هشداری به ترامپ بود مبنی بر اینکه نباید پشت سر اروپا توافقی با پوتین انجام دهد:  هیچ مذاکره‌ای درباره صلح در اوکراین بدون حضور اوکراینی‌ها و اروپایی‌ها در کنار آنها ممکن نیست.»، اما پرسش این است: با توجه به کمبود‌هایی که بورل مطرح کرده، آیا اروپا واقعاً می‌تواند شکاف ناشی از قطع حمایت آمریکا را پر کند؟

پیروزی ترامپ، همان‌طور که رهبران اروپا را وادار کرده است تا درباره جنگ‌های خود تجدیدنظر کنند، رهبران خاورمیانه را نیز به این فکر انداخته که بازگشت او چگونه بر درگیری‌های در حال گسترش و درهم‌تنیده منطقه تأثیر خواهد گذاشت. آیا ترامپ از منطقه خارج خواهد شد و هرج‌ومرج را عمیق‌تر خواهد کرد و به بازیگرانی مانند ترکیه اجازه خواهد داد که نفوذ و تسلط خود را بازیابند؟

آمریکا دوست واقعی اسرائیل نیست!

حتی نزدیک‌ترین متحدان ترامپ نیز درباره واکنش او اختلاف نظر دارند. برخی دیپلمات‌های آمریکایی می‌گویند: «ترامپ شبیه بوش یا اوباما نخواهد بود. البته تماس‌های رهبران خلیج [فارس]را می‌گیرد، اما جواب خواهد داد: این مشکل شماست.» در مقابل، افرادی مانند مایک والتز، مشاور امنیت ملی منتخب ترامپ، ادعا می‌کنند که او آماده «معاملات بزرگ و تحول‌آفرین» است. والتز از هم‌اکنون ادعای اعتبار برای آتش‌بس لبنان که پیش از مراسم تحلیف به توافق رسید را مطرح کرده و می‌گوید: «همه به خاطر رئیس‌جمهور ترامپ پای میز مذاکره آمده‌اند.».

اما جیسون گرینبلات فرستاده پیشین ترامپ در خاورمیانه، در همایش دوحه برای گفت‌وگوی سیاسی گفت که ترامپ نیازی به حل مسئله فلسطین نمی‌بیند: «بسیاری از شما فکر می‌کنید مسئله فلسطین کلید همه چیز است. این درست نیست. آنچه دولت ترامپ انجام داد – و فکر می‌کنم دوباره سعی خواهد کرد انجام دهد – جدا کردن مسئله فلسطین از همه چیز دیگر بود. مسئله فلسطین آن‌قدر پیچیده و ریشه‌دار شده که حل آن اکنون دشوار است.»

این بدان معناست که توافق بین عربستان سعودی و اسرائیل  در حال حاضر غیرممکن به نظر می‌رسد. محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، اقدامات اسرائیل در غزه را «نسل‌کشی» توصیف کرده و دیپلمات‌های او اعلام کرده‌اند که «عادی‌سازی روابط با اسرائیل و گسترش توافق‌نامه‌های ابراهیم بدون مسیر روشنی به سمت تشکیل دولت فلسطین از دستور کار خارج است.»

مشابه اروپا، کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس نیز در حال کاهش وابستگی خود به ایالات متحده هستند. فواز جرجس، استاد خاورمیانه در مدرسه اقتصاد لندن، اشاره کرد که: «عربستان سعودی، یکی از مهم‌ترین قدرت‌های خاورمیانه که به آمریکا وابسته است، در حال آماده‌سازی خود برای دولت ترامپ با تنوع‌بخشی به سیاست خارجی، تعمیق روابط با چین و عادی‌سازی روابط با ایران است.» او استدلال کرد که دولت بایدن «با تحقیر متحدان عرب خود، آنها را ناامید کرده است، در حالی که همگی از او درخواست داشتند از نفوذ خود برای مدیریت نخست‌وزیر اسرائیل استفاده کند.» جرجس همچنین تاکید کرد: «آمریکا با تبدیل اسرائیل به یک دژ نظامی، مانع از این شده که اسرائیل بتواند با همسایگان خود کنار بیاید. آمریکا دوست واقعی اسرائیل نبوده است.»

در کمتر از یک هفته پس از انتخابات آمریکا، بزالل اسموتریچ، عضو افراطی کابینه اسرائیل، اعلام کرد که بازگشت ترامپ به معنای آن است که «سال ۲۰۲۵، به خواست خدا، سال حاکمیت [اسرائیل]در یهودا و سامره» – نام اسرائیلی کرانه باختری – خواهد بود. بحث الحاق، که در دولت اول ترامپ به‌شدت جنجالی بود، دوباره به دستور کار بازگشته است؛ چشم‌اندازی که کشور‌های عربی خلیج فارس را وحشت‌زده کرده است.

ترامپ و چین: تمرکز بر مازاد تجاری یا جنگ ایدئولوژیک؟

رفتار ترامپ با چین نیز ممکن است متفاوت از پیش‌بینی‌ها باشد. تمرکز او احتمالاً بیشتر بر مازاد تجاری چین خواهد بود تا یک جنگ ایدئولوژیک موجودیتی با حزب کمونیست چین، که انگیزه‌ای برای او ایجاد نمی‌کند. در همین حال، شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین، در حال مانور دادن در اروپا، جنوب جهانی و میان افکار عمومی تجاری است تا خود را به‌عنوان شریکی قابل اعتماد در تجارت آزاد و متعهد به انرژی سبز معرفی کند.

تفاوت میان تصمیم‌گیری غیرمعمول در کاخ سفید و روش عمل پیش‌بینی‌پذیر چین نیز در سطح جهانی تبلیغ می‌شود. این روایت ممکن است بیش از آنچه نشان می‌دهد، پنهان کند، اما در نهاد‌هایی مانند سازمان ملل متحد پذیرش گسترده‌ای یافته است. این روایت در تضاد کامل با توصیف تیره و تار جِی‌دی ونس، معاون رئیس‌جمهور منتخب ترامپ، از دیدگاه ترامپ قرار دارد: «مردم واقعاً می‌ترسند که اگر به او گوش ندهند، اتفاقات بدی بیفتد و نادیده گرفتن او پیامد‌هایی داشته باشد.»


*این اصطلاحی کنایی است به معنی آنکه مشکلاتی آشکار و وضعیتی دشوار وجود دارد.

پر بحث ترین
bato-adv
bato-adv