خودکشی، سیزدهمین علت مرگومیر در جهان است و طبق تخمین سازمان جهانی بهداشت، سالانه حدود ۸۰۰ هزار نفر به این دلیل جان خود را از دست میدهند. البته برآوردها نشان میدهد که موارد اقدام به خودکشی، ۲۰ برابر بالاتر از آمار موارد منتهی به مرگ است اما همه آنها به مرگ فرد منجر نمیشوند. این یعنی سالانه ۱۶ میلیون نفر در سراسر جهان «فکر خودکشی» به سرشان میزند.
به گزارش همشهریآنلاین، در ایران نیز هر سال نزدیک به ۵ هزار مورد خودکشی در کشور ثبت میشود و بررسیها نشان میدهد که سالانه بین ۸ تا ۱۰ درصد به میزان خودکشیها اضافه میشود. این آخرین آماری است که پژوهشگران حوزه جامعهشناسی اعلام کردهاند.
افکار مربوط به خودکشی دلایل مختلفی دارد اما جالب است بدانید خیلی از خودکشیها دلایل ژنتیکی دارند. یعنی در بسیاری از افرادی که خود را میکشند یا افکار خودکشی دارند، سابقه خودکشی خانوادگی دیده میشود. اما همه خودکشیها هم در این دستهبندی نمیگنجند و غیر از ژنتیک، دلایل دیگری نیز برای آن وجود دارد. دلایلی مثل اختلالات روانی ازجمله افسردگی، شکست خوردن پیاپی در روابط عاطفی، از دست دادن عزیز، فقر و فشارهای اقتصادی، خشونتهای جسمی و جنسی، درد یا بیماری جسمی طولانیمدت، ناتوانی در سازگاری با تغییرات بزرگ مثل اخراج، مهاجرت و ...، تنهایی، تجربه موقعیتهای استرسزا مثل خدمت سربازی یا کنکور، افسردگیهای بعد از زایمان، فشارهای فرهنگی مثل ازدواج اجباری، شکستهای پیاپی در رسیدن به اهداف و صدها دلیل دیگر.
خیلی از افراد پس از مرگ فردی براثر خودکشی، از خود میپرسند چرا ما متوجه نشانههای آن نشدیم؟ یا چرا ناگهان تصمیم به خودکشی گرفت؟ باید بدانیم افرادی که افکار خودکشی دارند، همیشه افکار خود را پیش شما بلند بلند مطرح نمیکنند و اتفاقا ممکن است تصمیمشان ناگهانی هم نبوده باشد و در طول یک بازه زمانی به آن رسیده باشند. یک سری علائم پنهانی وجود دارد که اگر هوشیار باشید، همین علائم پنهان به چشم میآیند و کمک میکنند تا زودتر مداخله کنید و احتمالا بتوانید جلوی یک مرگ خودخواسته را بگیرید.
برخی افراد نیز علائم آشکاری دارند که اطرافیان از روی آنها میتوانند حدس بزنند که فرد حتما افکارخودکشی را با خود دارد و احتمالا روزی دست به خودکشی خواهد زد. در این گزارش برخی از علائم پنهان و آشکار که میتوانند نشانهای از نزدیک بودن فرد به خودکشی باشد و مورد تایید روانشناسان و روانپزشکان است، مطرح میشود. البته خیلی از اوقات نیز فرد هیچ رد پایی از خود به جا نمیگذارد و افکار خودکشی خود را هرگز بروز نمیدهد و زمانی متوجه آن میشویم که کار از کار گذشته است.
بیان مستقیم افکار یا برنامههای خودکشی مثل «دوست دارم خودکشی کنم» یا «دیگر نمیتوانم ادامه دهم» یا کاش میشد این زندگی تمام شود» و ... .
نوشتن نامههای خداحافظی یا خداحافظی کردن با دوستان و خانواده به نحوی که گویی فرد قرار است برای همیشه برود، میتواند نشانهای از قصد خودکشی باشد.
تغییرات ناگهانی در رفتار میتواند یکی از علائم تصمیم به خودکشی باشد. مثلا فرد بعد از یک دوره اضطراب و افسردگی شدید به فردی آرام تبدیل میشود.
مثلا بعضیها قرصهای جوراجور در خانه نگه میدارند و ممکن است شما آنها را در کشوی کابینت یا یخچالشان دیده باشید. هرچند شاید آن زمان به ذهنتان نرسد که ممکن است این قرصها ابزاری برای خودکشی باشند.
بیان احساس بیارزشی و ناامیدی از آینده مثل «دیگر هیچ چیز مهم نیست» یا «هیچ راهی برای بهتر شدن وجود ندارد»، میتواند از نشانههای وجود افکار خودکشی در فرد باشد.
فرد از دوستان، خانواده و فعالیتهای اجتماعی که قبلاً از آنها لذت میبرده است، کناره و فاصله میگیرد.
تغییرات ناگهانی در عادات خواب یا خوراک مانند بیخوابی یا خواب بیش از حد، کاهش شدید یا افزایش شدید وزن ممکن است از تبعات افکار خودکشی در یک فرد باشد اما چون آشکار نیست، شما متوجه آن نمیشوید.
اگر چنین رفتاری در دوست یا عزیزی دیدید، بیتفاوت از کنار آن نگذرید. چون میتواند نشانهای از قصد او برای اقدام به خودکشی باشد. حتی اگر خودش هنوز نداند.
گاهی برخی افراد از روی شوخی سوالاتی را در جمع مطرح میکنند که ممکن است شما هم فکر کنید فقط جنبه شوخی دارد. مثل: «برای خودکشی، خوردن این ماده بهتر است یا آن ماده؟» یا «خودکشی بدون درد سراغ ندارید؟» یا «فلان ماده خوراکی چطور عمل میکند و چقدر طول میکشد تا آدم بمیرد؟» بهتر است در چنین مواقعی، لحن شوخ دوست یا عزیزتان را جدی بگیرید و سرسری رد نشوید. با او صحبت کنید و برای کمک کردن به او تلاش خود را بکنید. حتی اگر از دستتان برمیآید، او را نزد متخصص روانشناس ببرید. در هر صورت او را به حال خود نگذارید.
بسیاری از افراد که اقدام به خودکشی میکنند یا درباره آن صحبت میکنند، توسط اطرافیانشان درک نمیشوند. دلیلش هم برخی باورهای غلط رایج درمورد خودکشی است که باعث کمتر دیدهشدن علائم خطر میشود. طهورا جربان، روانشناس و مشاور، به برخی از این باورهای غلط اشاره کرده است.
۱. افرادی که مدام در مورد خودکشی صحبت میکنند، واقعاً این کار را انجام نمیدهند. این باور غلط است. بسیاری از افراد درباره خودکشی خود حرف میزنند و از قبل، سرنخ را اطرافیان و عزیزان خود میدهند و این گونه نیست که همه افراد ناگهان دست به خودکشی بزنند.
۲. افرادی که خودکشی میکنند فقط دنبال جلب توجه هستند. این باور نه تنها غلط، بلکه خطرناک است. چراکه مانع کمک کردن به فردی میشود که مدام از خودکشی حرف میزند. خوب است بدانید بیشتر افرادی که اقدام به خودکشی میکنند، دچار یک اختلال روانی هستند. به خصوص افسردگی.
۳. هرکس خودکشی میکند، دیوانه است. این باور هم اشتباه است. خیلی از این افراد روانپریش یا دیوانه نیستند. بسیاری از آنها ناامید، افسرده و غمگین هستند. هرچند دلیل خودکشی برخی افراد به ژنتیک آنها مربوط است. مثلا میبینیم که امار خودکشی در افراد یک خانواده بالا است.
۴. افرادی که اقدام به خودکشی میکنند، افراد ضعیفی هستند. این طور نیست. خیلی از افرادی که خودکشی مینند، اتفاقا هم افراد موفقی هستند و هم ویژگیهای یک شخصیت مقتدر را دارند.
۵. اگر کسی در خودکشی مصمم باشد، هیچ چیز مانع او نمیشود. اینطور نیست. انگیزه پایان دادن به زندگی دائمی نیست. حتی یک فرد بسیار افسرده هم ممکن است احساسات متغیری نسبت به تمایل به زندگی و مرگ داشته باشد. گاهی یک دلگرمی میتواند آنها را از تصمیم خود منصرف کند.
۶. افرادی که مرگ را انتخاب میکنند، تصمیم خود را گرفتهاند و تمایلی به کمک گرفتن از دیگران ندارند. درصورتیکه این موضوع واقعیت ندارد. بسیاری از افراد قبل از خودکشی به دنبال کمک هستند. مطالعات نشان میدهد نیمی از قربانیان خودکشی، ۶ ماه قبل از مرگ به دنبال کمک گرفتن از روانشناس بودند.
۷. پرسیدن درباره خودکشی، فرد را به انجام آن ترغیب میکند. مطالعات نشان داده که سوال کردن از افراد در مورد افکار خودکشی باعث ایجاد چنین افکاری نمیشود. اتفاقا سوال کردن از شخص، بهترین راه برای شناسایی افراد در معرض خطر خودکشی و احتمال بالای جلوگیری از این کار است.