کارگاه «اقتباس در سینما، از مسیح کردستان تا غریب» با حضور محمدحسین لطیفی،کارگردان در پنجمین روز از چهاردهمین جشنواره عمار در سینما فلسطین برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری دانشجو، محمدحسین لطیفی در ابتدای نشست سخنانش را از شروع کارش در تلویزیون و سینمای جمهوری اسلامی آغاز کرد و بعد به به فیلم سینمایی «غریب» رسید که برگرفته شده از کتاب «مسیح کردستان» بود.
لطیفی با بیان اینکه ابتدا قصد ساخت سریال مربوط به شهید بروجردی را داشتند، اظهار کرد: ما قرار بود یک سریال درباره شهید بروجردی بسازیم، ولی نشد و در نهایت رسید به فیلم سینمایی «غریب». رُک بگویم که در ذهن هیچ کدام از ما عوامل اصلی فیلم نمیگنجید که با توجه به هزینهها و شرایطی که وجود داشت، بشود سریال درستی ساخته شود. اقتباس شیوه بسیار خوبی برای سریال است؛ خیلیها خواستند از اقتباس برای فیلم سینمایی پیش بروند، ولی نتوانستند، چون حجم اطلاعاتی که اقتباس در اختیار سازندگان فیلم قرار میدهد بالاست و نمیشود با آن به یک فیلم سینمایی اکتفا کرد و باید برای اینکه حق مطلب ادا شود یک سریال ساخته شود.
وی در ادامه افزود: در فیلم غریب عنصر «کشف» کم است. در واقع چیزی که باعث شود مخاطب خودش آن را کشف کند و خودش حدس بزند، وجود نداشت و در یک ریتم نسبتا تندی اطلاعات در اختیار مخاطب قرار میگرفت.
لطیفی درباره بهترین دوره زمانی که بتوان شخصیت شهید را شناخت، گفت: آن محدوده زمانی جنگ ۲۲ روزه بهترین بستر را فراهم میکرد که شخصیت اصلی فیلم را به چالش بکشند و بهتر به مخاطب نشان دهند. در نهایت با تمام کش و قوسهایی که وجود داشت، نوشته ما آماده و ساخته شد، اما حقیقتا خیلی کار سختی بود، چون ما اجازه حتی شلیک یه فشنگ مشقی در پادگان صفر شیش را هم نداشتیم، چون اگر صدای تیراندازی به بیرون پادگان میرفت، مردم تصور میکردند که در خیابانها درگیری ایجاد شده و با توجه به التهابات جامعه به صلاح نبود. در هر صورت، تکرار میکنم که کار سختی بود مخصوصا که ما به خاطر همین شرایط ملتهب جامعه ۲۳ روز کار نکردیم و باید هر چه زودتر کار را به جشنواره میرساندیم.
کارگردان فیلم «غریب» درمورد واقعی بودن این اثر گفت: این کار خیلی به واقعیت نزدیک است، چون خیلی برای آن مطالعه و تحقیق بسیاری در مورد شخصیت اصلی فیلم شده و در حد دو یا سه سکانس بود که برای بار دراماتیک، به آن ماجرا اضافه کردیم و تماما واقعیت داشت؛ حتی دختر شهید بروجردی، «سمیه خانم» هم در جریان روند فیلم بود.
لطیفی درمورد ارادت به حضرت مسیح گفت: در مورد عبارت «مسیح کردستان» باید بگم که من به شخصه همیشه ارادت خاصی به حضرت عیسی مسیح (ع) به دلیل شخصیت بارزی که در زمینه صلح، دوستی و آرامش از ایشان یاد میشود، داشتم.ای موضوع حتی در قرآن هم آمده و شخصیتی که در فیلم، شهید بروجردی از خود نشان میدهد و سیلیای که در مسجد میخورد، ولی خشمش برای انتقام را کنترل میکند، مجذوب کننده به نظر میرسد. همیشه این شهید بزرگوار را قهرمان میدیدم. قهرمان زمانی به وجود میآید که خودت را از او خیلی کوچکتر ببینی. برای من ایشان قهرمان بودند، برای همین میخواستم فیلمش را بسازم. بگذارید خودم را لوس کنم؛ وقتی با شناخت توانستم با این شهید ارتباط بگیرم، خواستم که سهمی داشته باشم، چون ۱۵ و ۱۶ سال بود که پرونده شهید بروجردی باز بود و کسی نتوانسته بود فیلم را تمام کند، ولی من توانستم موفق بشوم و خداراشکر فیلم را بسازم.
وی بیان اینکه گاهی وقفه و صبوری برای موفقیت لازم است، اظهار کرد: من سال ۶۲ کارگردانی را رها کردم تا سال ۷۴ دوباره با فیلم با سرعت شروع کردم و در این ۱۲ سال بسیار آموختم و کار کردم تا توانستم فیلمساز شوم. فیلمساز باید باور کند که آمدهاست تا کار فرهنگی کند. اگر به هر دلیل دیگری وارد این عرصه شود، نمیتواند موفق و ادامهدار شود.
لطیفی یک توصیه دوستانه به فیلمسازان جوان کرد و گفت: تا جایی که میتوانید سیاسی و سیاستزده نشوید. ببینید هنر آمده تا انسان بسازد، ولی سیاست برای تخریب آمده است. شما باید برای فیلمهایتان هدف داشته باشید. من حتی فیلمهای مفرحی هم که ساختهام حرفی برای گفتن داشته است. پس یادتان باشد سیاسی و سیاستزده نشوید. کارگردانهایی که سیاسی بودند، اکنون دیگر ارتباطی با مردم ندارند و شاید خیلیها حتی اسمشان را هم به یاد نداشته باشند.
لطیفی درمورد فیلم سفارشی گفت: کار سفارشی یعنی چه؟ وقتی میگویند لطیفی سفارشی میسازد آن چیزی که ساخته شده را میبینند، حتی اگر پیشنهاد شده باشد هم خودم خواستم و به آن اعتقاد داشتم که آن را ساختم و خیلی از آنهایی که سفارشداده شده را هم قبول نکردم که از آن خبر ندارید. من برای ساخت فیلم باید در آن فضا باشم ببینم و بشنوم تا بتوانم کارگردانی کنم؛ اگر نباشم، نمیتوانم.
لطیفی صحبت هایش را با چند انتقاد کلی از مجموعه صدا و سیما به پایان برد و گفت: واقعیت این است که در بحث مدیریت فرهنگی ضعف شدیدی داریم. چند کارگاه تخصصی سنگین در حوزههای مختلف مربوط به سینما برگزار شدهاست؟ چرا چنین هزینهای نمیشود؟ اگر من رئیس صداوسیما بودم، اول ملک صداوسیما را میفروختم و تا صد سال با آن برنامه میساختم. آن سازمان عریض و طویل چه سودی دارد؟ کل آن با یک ساختمان ۱۲ طبقه جمع میشود. اینها همهاش به جز هزینههای بازرگانی است که نوش جانشان. البته اشتباه نکنید؛ این حرفهای من گلایه نیست، انتقاد است.