فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
معاشران گره از زلفِ یار باز کنید
شبی خوش است بدین قصهاش دراز کنید
حضورِ خلوتِ اُنس است و دوستان جمعند
وَ اِنْ یَکاد بخوانید و در فَراز کنید
رَباب و چنگ به بانگِ بلند میگویند
که گوشِ هوش به پیغامِ اهلِ راز کنید
به جانِ دوست که غم پرده بر شما نَدَرَد
گر اعتماد بر الطافِ کارساز کنید
میانِ عاشق و معشوق فَرق بسیار است
چو یار ناز نماید، شما نیاز کنید
نَخست موعظهٔ پیرِ صحبت این حرف است
که از مُصاحبِ ناجِنس اِحتِراز کنید
هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
بر او نَمُرده به فتوایِ من نماز کنید
وگر طلب کند اِنعامی از شما حافظ
حَوالَتَش به لبِ یارِ دلنواز کنید
شرح لغت: معاشران: همنشینان جمع معاشر اسم فاعل از معاشرت /ناز نماید:، چون معشوق استغناء و بی نیازی نشان دهد /نیاز کنید: آرزومندی و میل و خواهش نمایید و عرض حاجت کنید.
ای هم صحبتان! گره از زلف یار باز کنید. مقصود او از این شعر این است که عاشقان درگاه دوست باید با حضور دل در پیشگاه معشوق حاضر شوند و به لطف بیکران او تکیه کنند. در این صورت غم عشق به او پرده حرمت شان را نمیدرد و آنها را رسوا نمیسازد.
کسی منتظر شماست و تا به وصال شما نرسد، آرام و قرار نمیگیرد. بسیار دعا کرده است، ولی چه سود که هیچ کدام تاثیری نداشته، اما همچنان به وصال امیدوار است.