فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
خوش کرد یاوری فلکت روز داوری
تا شکر، چون کنی و چه شکرانه آوری
آن کس که اوفتاد خدایش گرفت دست
گو بر تو باد تا غم افتادگان خوری
در کوی عشق شوکت شاهی نمیخرند
اقرار بندگی کن و اظهار چاکری
ساقی به مژدگانی عیش از درم درآی
تا یک دم از دلم غم دنیا به دربری
در شاهراه جاه و بزرگی خطر بسیست
آن به کز این گریوه سبکبار بگذری
سلطان و فکر لشکر و سودای تاج و گنج
درویش و امن خاطر و کنج قلندری
یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است
ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری
نیل مراد بر حسب فکر و همت است
از شاه نذر خیر و ز توفیق یاوری
حافظ غبار فقر و قناعت ز رخ مشوی
کاین خاک بهتر از عمل کیمیاگری
شرح لغت: نیل مراد: به فتح اول و سکون دوم ناول شدن و رسیدن به مقصود / غبار فقر: گرد فقر
به هنگام پیکار، روزگار خوب یاوزی ات نمود. برای شکر از او چه با خود میآوری؟ در مفهوم این شعر میتوان گفت، در وادی عشق آن کس به مقام میرسد و به بالاترین درجات نزد معشوق نایل میشود که سبکبارتر و بی تعلقتر باشد؛ چرا که هر کس به چرخ گردون دلبسته باشد، راه به جایی نخواهد برد. از این رو باید نزد معشوق بندگی خود را نشان دهد تا بر حسب همت درونی اش به مرادش که دیدار دوست است نایل گردد.
تمام سختیها و مشکلات راه را با صبر و تحمل از سر بگذران و بدان که این روزهای سیاه ناامیدی به پایان میرسد و روزهای خوشبختی خود را به تو مینمایاند.