محمد قوچانی بر این باور است که مطالبهی بخش بزرگی از جامعهی ناراضی احترام به کرامت انسان است، «تا آنها بتوانند احساس غرور و افتخار کنند و از ایرانی بودن خود شرمنده نباشند»
به گزارش انصاف نیوز، آقای قوچانی در پاسخ به برخی نقدهای مطرحشده به ایدهی ملیگرایی که اخیراً از سوی او مطرح شده گفت: میتوانیم به شکلهای مختلفی به مفهوم ملیگرایی نگاه کنیم. با این شبهه خیلی مواجه شدم که میگویند منظورتان از ملیگرایی «فارسگرایی» است. این شبهه در ابتدای انقلاب هم مطرح میشد و از «خلقهای ایران» صحبت میکردند و گفتند ما یک کشور «کثیر المله» هستیم. این نگاه را مارکسیستها وارد ادبیات سیاسی ایران کردند و متاسفانه مذهبیون هم پیرو آن شدند.
این ایده اساسا از روسیه میآمد که با زور و فشار و استعمار چه در دورهی تزاری و چه پس از آن بسیاری از کشورها را به روسیه ضمیمه کردند و پس از آن اتحاد جماهیر شوروی را ساختند. آنجا مسئلهی ملیتها را مطرح کردند و راجع به این موضوع تحقیقات و رسالههای بسیاری نوشتند و به عنوان نمادی از آزاداندیشی کمونیستها تبلیغ شد.
با این روشها و مانند آن همچون تاسیس فرهنگستان زبان فلان، خواسته و میخواهند که همان مدل مارکسیستها را در ایران ادامه پیاده کنند. در حالی که اساسا ما بر خلاف کشورهایی مثل روسیه یا هر نوع امپراطوری دیگر اساسا در این چارچوب قرار نمیگیریم.
مدیرمسئول و سردبیر نشریهی «آگاهی نو» دربارهی نسبت میان «ملیگرایی» و «زبانهای بومی» گفت: اگر به تعریف درست ملیگرایی توجه شود مشخص است که در چنین تعریفی اصلا نمیخواهیم زبانهای بومی از بین برود. ایران کشوری است که در آن کثرت در وحدت و وحدت در کثرت وجود دارد. ما کشوری داریم که در آن شهریار که به زبان ترکی شعر میگوید و یکی از بهترین منظومهها (حیدربابا) را سروده شعرهای بسیار زیبا به زبان فارسی هم دارد.
در حقیقت زبان فارسی و ملت ایران مثل شیر و شکر در هم ادغام شدهاند و قابل تفکیک نیستند. ترکزبانهای ایران نقش مهمی در فرهنگ و تاریخ تمدن ایران دارند. مگر میشود نقش تبریز در مشروطه را از یاد برد؟! مگر میشود درباره مراجع بزرگی که از تبریز برخاستند صحبت نکنیم؟! مگر میشود شعرای ترک زبان را از خاطر برد؟!
او با اشاره به سابقهی چنین درگیریهایی به بهانهی اقوام مختلف گفت: قبل از اینکه دعوای ترک و فارس را بخواهند به وجود بیاورند زرتشت را داشتهایم که بنا بر آنچه در تاریخ میخوانیم در منطقهای که امروز به نام آذربایجان شناخته میشود بود. مشابه این مورد دربارهی بقیه فرهنگ و اقوام ایرانی هم صدق میکند. عربهای ما عرب شیعه هستند که بال دوم فرهنگ ایرانی است و برای خودشان هویت قائل بودند، بلوچهای ما خودشان را ایرانی میدانستند.
قوچانی با تاکید بر مفهوم ایران فرهنگی گفت: در طول تاریخ کشوری به اسم جمهوری اذربایجان وجود نداشته است و نام این منطقه آران بوده و بعد هم نسبتی که بین آن و تبریزیها وجود دارد اساسا نسبت دو کشور نیست. من هیچ ادعای ارضی را نمیخواهم مطرح کنم، اما با پذیرش همهی این مرزها یک ایران فرهنگی وجود دارد که تا جیجون تداوم دارد و تا بین النهرین و تا رود سند میرود.
برای مثال در سرود ملی پاکستان از زبان فارسی استفاده میشود یا در هندوستان پیش از استعمار انگلستان زبان غالب زبان فارسی بوده است. در دربار عثمانی فارسی از زبانهای مهم مورد استفاده بوده است؛ بنابراین زبان فارسی مسئلهی مربوط به «قوم فارس» نیست. اصلا قوم فارس به آن معنا وجود ندارد؛ زبان فارسی میراث مشترک ما است. زبان فارسی زبان مدرن ترکیبی است که برای گفتگوی اقوامی که در این جغرافیای فرهنگی زیست میکنند به وجود آمده است.
رئیس کمیتهی سیاسی حزب کارگزاران دربارهی موضوع فراکسیون ترکزبانهای مجلس و یا تاسیس فرهنگستان زبان ترکی گفت: تاسیس فراکسیون در مجلس و یا فرهنگستان زبان ترکی از عوامل تضعیفکنندهی وحدت ملی است. در باب تشکیل فراکسیون در مجلس باید توجه داشت که در همهی دنیا مجلس نهادی است که در آن اکثریت و اقلیت شکل میگیرد و از درون اکثریت و اقلیت دو سه حزب بر میآید. همانطور که دولتساخته بودن احزاب بد است، مجلسساخته بودن احزاب خوب است. چون ما احزاب را از بین بردیم و ضعیف کردیم و جایی برایشان در نظام سیاسی و حزبی نداریم نتیجهاش این میشود که فراکسیون ترکزبانها شکل میگیرد یا فراکسیون لرها شکل میدهند و بر سر اینکه چند وزیر ترک و لر داریم با هم درگیر هستند.
مرحوم دکتر سیدجواد طباطبایی جزو اولین کسانی بود که نسبت به این موضوع هشدار داد. این مجلس که الان داریم مجلس شورای ملی نیست؛ مجلس شورای ملی یعنی بنا بر آنچه قانون اساسی میگوید هر نمایندهی مجلس نمایندهی کل ملت ایران است. یعنی نمایندهی اردبیل میتواند نسبت به سیل در خوزستان هشدار دهد و دولت را زیر سوال ببرد و نباید فقط دربارهی منطقهی خودش حرف بزند.
در ابتدای انقلاب فکر میکردیم که نام مجلس شورای ملی نماد شاه است و به مجلس شورای اسلامی تغییر نام داد. در حالی که مجلس شورای اسلامی یعنی شورای نگهبان. ما نیازمند یک مجلس دومی هستیم که منتخب و مرکب از فقها و حقوقدانها و رجال سیاسی باشد که این مثل یک مجلس سنا بتواند از نظر مبانی شرع و قانون اساسی مجلس اول را کنترل کند. اسم آن را شورای نگهبان گذاشتیم و حالا اساسا چیزی به اسم مجلس شورای ملی در ایران وجود ندارد و یکی از اصلاحات اساسی که باید صورت بگیرد احیای مجلس شورای ملی است.
قوچانی دربارهی مباحث مطرحشده پیرامون فرهنگستان زبان ترکی گفت: اینکه موسسات پژوهشی در استانها راجع به زبان آذری و ترکی و لری و عربی تحقیق کنند ممانعتی ندارد و باید کارشان را انجام دهند، اما اگر فکر کنیم که امتداد این اقدامات میباید به مدارس کشیده شود بچههایمان را مخیر کنیم که خودشان انتخاب کنند به چه زبانی میخواهند آموزش ببینند این کاری گامی برای تجزیه ایران است.
او در پاسخ به سوالی پیرامون نسبت میان «ایران» و «اسلام» گفت: مرحوم مهندس بازرگان پرسشی تاریخی را در این ارتباط مطرح کردهاست که ما ایران را برای اسلام میخواهیم یا اسلام را برای ایران میخواهیم. نتایج این دو راهبرد کاملا متفاوت است. این جدال در شوروی هم وجود داشت که ما باید سیستم سوسیالیستی را در کشور روسیه بهسامان کنیم و از آنجا بقیه دنیا را مدیریت کنیم یا ابتدا باید انقلاب سوسیالیستی در همه جا پیروز شود و بعد روسیه هم سوسیالیستی شود.
جمهوری اسلامی هویتی دارد که بخشی از آن مذهب شیعه است، بخشی زبان فارسی، بخشی ایران باستان، بخشی ایران پس از اسلام؛ و همهی اینها با هم و در کنار هم معنابخش خواهد بود.
قوچانی در پاسخ به این سوال که «آیا در شرایط فعلی میتوان ملیگرا بود؟»، گفت: در شرایطی که در آن هستیم هیچ کاری نمیتوان کرد که با محدودیتها و برخوردهایی همراه نباشد. هر کاری کنید با شما کاری دارند. اما از منظر حکومت نباید به این موضوع نگاه کنیم. باید از زاویهی مردمی که در جامعهی امروز ایران هستند و بنا بر گزارشهای رسمی تا ۷۰ درصد ناراضیاند به موضوع نگاه کرد.
باید بررسی کنیم که مطالبات آنها چیست؟ به نظر میآید که جمعبندی مطالبات در این است که به کرامت انسان احترام گذاشته شود تا آنها بتوانند احساس غرور و افتخار کنند و از ایرانی بودن خود شرمنده نباشند. ملیگرایی میتواند پاسخی به این مطالبه باشد.