علی عبدالمحمدی| یک هفته معاملاتی دیگر در بازار سهام به پایان رسید و هفته گذشته نیز با کاهش ارتفاع نماگرهای تالار شیشهای توام بود. در هفتهای که گذشت، شاخصکل بورس تهران با افت ۲.۴۱درصدی همراه شد.
نماگر هموزن نیز که نشانی از اثرگذاری یکسان کلیه نمادهای معاملاتی است و چهره و رخسار بازار را به نحو مطلوبتری نمایش میدهد، با افت ۳.۵۶درصدی مواجه شد. شاخص فرابورس نیز بهعنوان نماینده سهام فرابورسی افت ۲.۶۱درصدی را در مقیاس هفتگی تجربه کرد.
هفتهای که گذشت برای بورس تهران در دو پرده متفاوت پیگیری شد. در دو روز ابتدایی هفته، شاخصکل بورس تهران با کاهش ارتفاع همراه شد و در روز یکشنبه؛ یکی از سنگینترین ریزشهای چند وقت اخیر بازار سهام ثبت شد. در این روز شاخصکل بورس تهران با نزول ۲.۵۱درصدی؛ همراه شد و در آستانه از دست دادن کانال دومیلیونواحدی قرارگرفت. بهنظر میرسید که در سایه ریسک منتج از جنگ میان نیروهای فلسطینی و رژیم صهیونیستی؛ بازار سهام کانال دومیلیونواحدی را نیز از دست خواهد داد، اما این مهم رنگ واقعیت به خود نگرفت و در سه روز بعدی، شاخصکل با رشد همراه شد تا اندکی از مرز روانی و مهم دومیلیونواحدی فاصله بگیرد.
سوالی که در این میان ممکن است به اذهان برخی از سرمایهگذاران متبادر شود، این است که دلیل وضعیت متفاوت بورس تهران در ابتدا و انتهای هفته گذشته چه بود؟ در پاسخ به این سوال، میتوان اینچنین استنباط کرد که بازار سهام همواره در معرض ریسکهای گوناگون در زمینههای مختلف قرار دارد.
درمیان انواع ریسکهای تاثیرگذار بر وضعیت قیمتهای سهام، ریسک سیاسی که منتج به کشمکش نظامی شود، یکی از مهمترین ریسکهایی است که بر صحنه معاملات سهام سایه میافکند. نمود عینی این قضیه در جریان معاملات هفته اخیر بورس تهران عیان شد که سهامداران دست به ماشه، اقدام به عرضه سهام خود در بورس تهران کردند و همین موضوع سبب شد تا نماگرهای سهامی با کاهش ارتفاع همراه شوند.
نمونه دیگری که سایه سنگین ریسک سیاسی و نظامی را در بورس تهران بازنمایی میکند، به معاملات بورس تهران در دی سال۹۸ بازمیگردد که بعد از ترور سردار سلیمانی در بغداد، سایه جنگ بیش از هر زمانی در حوالی کشور پدیدار شدهبود و همین موضوع سبب شد تا بورس تهران در هفته بعد از شهادت سردار سلیمانی با ریزش سنگین قیمتها همراه شود، اما پس از زدوده شدن سایه جنگ از سایه کشور، بورس تهران در آن مقطع مجددا به ریل صعودی بازگشت و شاخصکل توانست به سطوح قبلی بازگردد، بنابراین با توجه به موارد یادشده میتوان اینچنین استنباط کرد که در مواقع اینچنینی که بازار سهام گرفتار گرداب ریسکهای سیاسی و نظامی میشود، بازار تحتتاثیر هیجانات تزریقی سهامداران در مدار منفی قرار میگیرد و چند صباح بعد و با برداشته شدن سایه جنگ و درگیری نظامی از سر کشور، بازار مجددا به حالت تعادلی بازمیگردد.
در هفته گذشته نیز بعد از پیدایش ریسک منطقهای، دلار در مسیر صعودی قرارگرفت و برخلاف تصور همگان، بورس تهران که همواره به نوسانات قیمت اسکناس آمریکایی توجه ویژهای دارد، بهخاطر ریسک موجود در ابتدای هفته با کاهش ارتفاع قیمتها همراه شد، اما در ادامه هفته معاملات بازار وضعیت متعادل تری به خود گرفت.
از همان آغازین دقایق مخابره اخبار مربوط به کشمکشهای فلسطین و اسرائیل، بعضا تحلیلهایی مشاهده میشد که به احتمال سرایت آتش جنگ به ایران اشاره داشت. فارغ از درستی یا نادرستی طرح چنین تحلیلها و سناریوسازی هایی، میتوان گفت که یکی از روندهای سنتی در بازارهای دارایی کشور ما اینگونه است که در مواقعی که سایه ریسکها و کشمکشهای سیاسی و نظامی در منطقه پدیدار میشود؛ بازارهایی مانند بازار ارز و طلا و سکه با رشد افسارگسیخته قیمتها همراه میشوند و در مقابل بازاری مثل بورس تهران با کاهش قیمتها و سرخپوشی یکدست کلیه نمادهای معاملاتی همراه میشود.
در روزهای اخیر نیز چنین موضوعی رنگ واقعیت به خود گرفت و بهرغم افزایش قیمتها در بازار ارز و طلا و سکه، بورس تهران بی توجه به سمت وسوی حرکت این بازارها به حرکت در مسیر نزولی ادامه داد. دلیل این امر نیز به وزن سنگین ریسکهای مذکور در محاسبات ذهنی سرمایهگذاران بازمیگردد. به کرات در گزارشهای قبلی اشاره شد که بورس تهران در مقطع فعلی از داشتن محرکی که قطار قیمتها را به سمت ایستگاه جلوتر هدایت کند، محروم است.
بهعلاوه گفته شد که مهمترین محرک بازار سهام در مقطع فعلی روند حرکت دلار است که در ماههای اخیر از ثبات و آرامش برخوردار بود. برخی از اهالی بازار سهام در مقطع کنونی انتظار داشتند که با افزایش قیمت اسکناس آمریکایی از کانال ۴۹ هزار تومان به کانال ۵۲ هزارتومان؛ بازار سهام نیز با افزایش قیمتها همراه شود، اما همانطور که گفته شد ریسکهای اینچنینی اجازه نمیدهد تا موضوعی مثل افزایش قیمت دلار در محاسبات ذهنی سرمایهگذاران از اهمیت برخوردار شود.
جامعه سهامداری کشور یکی از مهمترین گذرگاههایی است که با توجه به تعارض منافعی که ممکن است میان سهامداران و مدیران یا حتی بازیگران عمده حقوقی بازار و دولت بهوجود بیاید، لازم است تلاش مقامهای نظارتی در راستای ایجاد اعتماد در این بازار حرکت کند.
متاسفانه در ماههای اخیر، اعتماد به حلقه مفقوده بورس تهران تبدیل شدهاست و همین موضوع باعثشده تا سهامداران بعد از گذشت بیش از ۳ سالکه از ریزش شدید قیمتها در تالار شیشهای میگذرد، همچنان به روند آتی این بازار و مکانیزمهای آن اعتماد کمیداشته باشند، بهگونهای که هر روند صعودی که در بازار سهام شروع میشود، سهامداران در انتظار فرارسیدن فرجام زودهنگام آن و سقوط قیمتها هستند و در مقطع کنونی کمتر کسی پیدا میشود که افق سرمایهگذاری خود را بلندمدت قرار دهد.