چطور چنین چیزی ممکن است؟! این سوال مشترک همه آنهایی است که درباره قوم مایا تحقیق کردهاند و با رازو رمزهای بیجواب زندگی این قوم عجیب که سرآمد همه تمدنهای زمان خود بودهاند آشنا شدهاند.
به گزارش همشهری آنلاین، همه محققان وقتی به محاسبات دقیق کیهانی مایاها پی میبرند و از این موضوع باخبر میشوند که مایاها در ۴۵۰ سال قبل از میلاد تقویمهای بسیار دقیقی را بر مبنای سال ۳۶۵ روزه خورشیدی و ۵۸۴ روزه سیاره زهره تدوین کرده بودند از این همه دقتنظر آنها تعجب زده میشوند.
مایاها اقوامی از تمدن مزوآمریکاییها هستند که در قرن دهم پیش از میلاد مسیح زندگی میکردند. آنها به دلیل داشتن زبان نوشتاری؛ آن هم در دوره ماقبل کلاسیک - یعنی از ۲هزار سال پیش از میلاد مسیح تا ۲۵۰سال پس از آن - بسیار مورد توجه باستانشناسان قرار دارند.
بنابر اسناد به دست آمده درباره این قوم بسیاری از مایاها در عصرکلاسیک- ۲۵۰ سال پس از میلاد مسیح تا ۹۰۰ سال پس از میلاد مسیح- به پیشرفتهای بسیار چشمگیری در تمام زمینههای علمی و فنی دست یافتند و این شکوفایی تا زمان ورود اسپانیاییها به سرزمین آنها همچنان ادامه داشت. اگرچه امروز دیگر جمعیت مایاها به گستردگی گذشته نیست، اما آنها هیچگاه به طور کامل از بین نرفتند و همچنان در گوشه و کنار این کره خاکی به خصوص در قسمتهای شمالی آمریکای مرکزی و نواحی جنوبی مکزیک از جمله چیپاس، تاباسکو، ایالات کینتانارو، کامپچ و یوکاتان به زندگی و برگزاری آیینهای مذهبی خود مشغولند.
اداره سرزمین مایاها در آن زمان سلسله مراتبی داشت؛ به این صورت که از ایالت یا بهتر است بگوییم مناطق کوچک به نامهای آجاویل و آجاولیل تشکیل شده بود که این دو منطقه تحت کنترل و نظارت آجاو بودند. البته منابع اسپانیایی از وجود مناطق بسیار بزرگتر که محل زندگی مایاها بوده، خبر دادهاند. نکته بسیار جالب در مورد مایاها این است که باوجود داشتن امکانات بسیار کم، بناهای بسیار عظیمی را ساختهاند و تمدنی فراموشنشدنی از خود برجای نهادهاند. به نظر کارشناسان تمامی سنگهای به کار رفته در بناهای آنها سنگ آهک است که از معادن سنگیای که در حوالی محل زندگیشان وجود داشت تهیه شده است.
امروزه طول دقیق یک سال خورشیدی بعد از محاسبات طولانی در ۲۴۲۲/ ۳۶۵روز تثبیت شده است؛ در صورتی که مایاها همین تقویم را ۲۴۲۰/۳۶۵ برآورد کرده بودند. مایاها این محاسبه دقیق را در این رصدخانه انجام دادهبودند
اولین نقش کودک در جامعه مایاها کمکرسانی به بزرگترها بود. هنگامی که بچهها به سن پنج یا شش سالگی میرسیدند، از آنها انتظار میرفت که به خانواده خود به هر شکل ممکن یاری برسانند. با کودک پنج ساله همچون مرد جوانی رفتار میشد و هر چه طفل بزرگتر میشد مسؤولیتهای بیشتری را هم بر دوشش میگذاشتند. دخترهای جوان قبیله هم باید به مادرهایشان کمک میکردند. در این بین پسرها هم پابهپای پدرانشان در مزرعه کار میکردند یا به کشتزار میرفتند. هنگامی که بچهها به سن نوجوانی و ۱۵سالگی میرسیدند مستقل میشدند و تشکیل خانواده میدادند.
مایاها بسیار علاقهمند بودند که کودکان خود را به شکل و شمایلهای خاصی در آورند؛ مثلا هنگامی که فرزندانشان به سن نوجوانی میرسیدند تختههایی به پیشانی بچهها چسبانده میشد تا پیشانیشان سطح صاف تری داشته باشد. یکی دیگر از کارهای عجیب آنها این بود که شیئی را جلوی چشمان نوزاد آویزان میکردند و معتقد بودند که با این کار چشم کودکشان چپ میشود دلیل اینکه چرا چنین کاری میکردند هنوز به طور کامل مشخص نیست.
آنها معمولا کودکشان را به نام روزی که در آن به دنیا آمده بودند صدا میزدند، زیرا در فرهنگ مایاها هر روز نام مخصوص به خود را داشت. هنگامی که کودک به سن ازدواج میرسید مراسمی به نام پوبرتی برای او ترتیب میدادند. در این مراسم، تشریفات مذهبی از اهمیت خاصی برخوردار بود و پیش از شرکت در مراسم همه باید به مدت طولانی از خوردن امساک میکردند و سپس در روز مشخصی اجازه ورود به مراسم را داشتند.
یکی از مجسمههای معروف مایاها در چیچن ایتزا
اگرچه از آثار باستانی به دست آمده هیچ چیزی که وسیله نوشتاری مایاها باشد کشف نشده، اما از روی آثار هنری برجای مانده از این قوم به راحتی میتوان تشخیص داد که ابزار نوشتن مایاها قلمموهایی بودند که از موی حیوانات درست میکردند. آنها معمولا با جوهر سیاه مینوشتند و قسمتهایی از نوشته را با رنگ قرمز علامتگذاری میکردند و به همین دلیل سرزمین مایاها، سرزمین قرمز و سیاه لقب گرفته است.
مایاها استاد نجوم و اختر شناسی بودند و تقویمهای مختلفی داشتند و محاسبات متناسب ۲۶۰روزه و ۳۶۵روزه این قوم تقریبا با سال خورشیدی کنونی در مدار راسالسرطان تنها ۱۹دقیقه تفاوت دارد. یکی از تقویمهایی که مایاها به کار میبردند تقویم چرخشی یا تزولکین نام داشت.
در این تقویم نام افراد، پیشگویی آینده، روزهای فرخنده برای جنگ، ازدواج و... به ثبت رسیده است چراکه به عقیده مایاها هر روز طالع نحس و سعد مخصوص به خود را داشت. مایاهای قدیم یک دوره زمانی ۵۲ساله مشخص با نام باندل داشتند که همان قرن امروزی ما محسوب میشد و از دو دوره با تعداد روزهای نامساوی تشکیل شده بود. از نظر قوم مایا سال۲۶۰روز داشت که آن را به چهار قسمت ۶۵روزه تقسیم کرده بودند.
این دوره ۲۶۰روزه اولین نشانه در تقویم چرخشی است که با واحدهایی به شکل نقطه و خطوط نشان داده شده است. از آنجاکه این تقویم هنوز به خوبی گذر زمان را نشان میدهد و هیچگونه اشتباهی در محاسبه روزها در آن دیده نمیشود، همچنان موردتوجه تاریخشناسان قرار دارد و حتی به نام تقویم مقدس و روز شمار زمین هم معروف شده است.
۷ میلیون نفر از نوادگان مایاها امروز در جهان زندگی میکنند
یکی دیگر از روزشمارهای مورد استفاده مایاها تقویم «هب» نام دارد. این تقویم خورشیدی از ۱۸ماه و ۲۰روز تشکیل شده که روز بیستم در نظر مایاها صفر نام داشت. در پایان ماه هیجدهم یک دوره پنج روزه نحس در تقویم جا داده شده است؛ البته روزها طبق دو تقویم تزولکین و هب نامگذاری شدهاند.
این دو تقویم در مقایسه با روزشمار مایاهاست که تا بیشتر از سال ۵۱۲۵ را در آن پیشگویی نکردهاند و این یعنی زمان برای آنها در این سال که طبق محاسبه متخصصان معادل سال ۲۰۱۲ میلادی است، به انتها میرسد.
مایاها آداب و رسوم خاصی داشتند و از ترس اینکه مبادا خدای آنها طبیعت را با خاک یکسان کند بهشدت به آیینشان پایبند بودند. در میان این سنتها مرگ رسم و رسوم بسیار خاصی داشت که مایاها برای آن ارزش و احترام خاصی قائل بودند. به نظر میرسد که آنها از این موضوع بسیار وحشت داشتند و از ته قلب برای مرگ عزاداری میکردند. آنها اعتقاد داشتند که بعضی از مرگها از ارزش بیشتری برخوردار هستند. به عنوان مثال به عقیده آنها کسانی که در جنگ کشته میشدند یا برای خدایانشان قربانی میشدند به طور مستقیم به آسمانها میرفتند و گناهکاران مستقیم به ایکزیلبانا دنیای زیر زمین کشیده میشدند. مایاها بر این باور بودند که افراد خاص پس از مرگشان به ربالنوعهایی میشوند و برای خانواده و نسلهای پس از خودشان راهنما خواهند شد.
در دوران مایاها هنگامی که فردی از دنیا میرفت، دهانش را با ذرت پر میکردند، زیرا در فرهنگ آنها ذرت نماد تولد دوباره بود و همچنین توشه راه برای مردگان در سفر به دنیایی دیگر. معمولا آنها شیپوری را با مرده دفن میکردند تا در یافتن دنیای مردگان آنها را راهنمایی کند. رنگ قرمز از نظر مایاها ارتباط خاصی با مرگ و تولد دوباره داشت و معمولا جنازه را در پارچهای از جنس کتان میپیچیدند و سپس آن را دفن میکردند. آنها قبر مردگانشان را تزئین میکردند تا سفر آنها زیباتر شود و قبرها به سمت شمال یا غرب حفر میشد؛ یعنی به سمت بهشت مایاها.
عکس ماهوارهای از آثار باستانی مایاها در مکزیک
یکی از سازههای معروف مایاها که هنوز هم در دنیای امروز مورد استفاده است و طرفداران فراوانی دارد «حمام عرق کردن» یا همان سونای امروزی است. این مکانها از دیوارهای سنگیای ساخته شده بودند که روی سقفهایشان سوراخی تعبیه شده بود. آبی که وارد این اتاقها میشد بسیار داغ بود و باعث میشد شخصی که در اتاق است به شدت عرق کند. «حمام عرق» استفادههای مختلفی داشت و طبیبان مایایی حمام را برای خانمهایی که به تازگی فارغ شده بودند یا بیماران، بسیارتجویز میکردند. پادشاه مایاها هم از سونا بسیار استفاده میکرد، زیرا به عقیده آنها نه تنها موجب سرزندگی میشد بلکه باعث پاکی هم بود.
طبیب نزد قوم مایا از شخصیت و اهمیت بسیار والایی برخوردار بود و معمولا هر طبیب مایایی در یکی از زمینههای پزشکی استاد بود. جالب اینجاست که شکل تولد نوزاد در زمان مایاها بسیار شبیه به روشهای کاربردی امروزی بود. آنها در طبابت خود از گیاهان دارویی بسیار استفاده میکردند و هنگام ضرورت این گیاهان را خوب میساییدند تا به شکل خمیر درآید و در مواقع حساسیت، زخم، سوختگی و سردرد، گیاهان دارویی تازه را به طور مستقیم روی پوست بیمار میگذاشتند. البته با توجه به نوع گیاه، علاوه بر درست کردن خمیر بهعنوان ضماد، از جوشاندههای گیاهی در ساختن شربت، همچنین برای استفاده در حمام، دوددادن که به نوعی بخور گیاهی بود استفاده میکردند.
علاوه بر گیاهان دارویی از جمله کاکائو و تنباکو، مایاها از قسمتهایی از بدن جانورانی مانند تمساح، حشرات، ماهیها و پرندگان هم برای شفا بخشی استفاده میکردند و حتی با گیاهان دارویی مخلوط و سپس برای درمان استفاده میشد.
در تاریخ و باستانشناسی، مایاها نه به خاطر سازههای عجیبوغریبشان بلکه به خاطر پیشگوییهای اسرارآمیزشان معروف شدهاند. اولین پیشگویی آنها «زمان بدون زمان» نام دارد و گفته شده که از سال ۱۹۹۹ شرایط برای به حقیقت پیوستن آن مهیا میشود.
در این زمان انسانها فرصت دارند تا رفتار و درکشان را از جهان پیرامون به نوعی تغییردهند. طبق گفته مایاها این دگرگونیها دورهای ۲۰ساله خواهد داشت که در آن بشریت وارد مرحله جدیدی از یادگیری و تغییر و تحول میشود. آنها حتی هفت سال آخر دوره ۲۰ساله را «دوران سیاهی» نام نهادهاند، زیرا بر این باور بودند که در این زمان هر کسی تحت تاثیر عواقب کارها و رفتار خود قرار میگیرد. مادیگرایی پشت سرگذاشته میشود و راه به سمت رهایی گشوده خواهد شد.
دومین پیشگویی این قوم قدیمی این است که پاسخ هر چیزی در درون خود شخص است و رفتار شخص صحت آن را تایید میکند. مایاها تاکید داشتند که این پیشگویی با آغاز خورشید گرفتگی ۱۱آگوست سال ۱۹۹۹ به حقیقت میپیوندد و رفتار تمام انسانها به سرعت تغییر خواهد کرد.
پیشگویی سوم آنها در مورد تغییر آبوهوایی بوده است. آنها گفتهاند که با تغیردما، تغییرات زمینشناسی و حتی اجتماعی هم رخ خواهد داد و دلیل آن کمبود اطلاعات بشر در حفاظت از محیطزیست و منابع طبیعی خواهد بود.
چهارمین غیبگویی مایاها به ذوب شدن یخها در قطبهای شمال و جنوب اشاره دارد. به عقیده آنها چنین پدیدهای به زمین اجازه میدهد تا دوباره پاک و از نو سبز شود. به عقیده مایاها در هر ۱۱۷ گردش ونوس، خورشید دچار دگرگونی عظیمی خواهد شد که موجب ظهور لکهها و بادهای خورشیدی میشود.
حلقهای شبیه سبد بسکتبال امروزی که در استادیوم بزرگ مایاها قرار دارد
آنها در پنجمین پیشگویی خود ادعا میکنند هر سیستمی که بر پایه ترس بنا شده (البته تمدن بشری را هم شامل میشود)، سقوط خواهد کرد و تنها یک جاده معنوی باقی خواهد ماند که محدودیتها را از بین میبرد و انسانها را به خدا نزدیک میسازد.
ششمین پیشگویی آنها در مورد ستاره دنبالهداری است که متاسفانه جان انسانها را در معرض خطر قرار میدهد. در فرهنگ مایاها ستاره دنبالهدار مامور ایجاد تغییر است تا تعادل موجود را به حرکت وادارد.
هفتمین پیشگویی این قوم مبنی بر این است که از سال ۱۹۹۹ تا سال ۲۰۰۲ نوری از مرکز کهکشان ساطع میشود که تمامی موجودات زنده را از نظر زمانی با هم منطبق میکند، محدودیتها از بین میرود، عصر جدیدی از شفافیت و نور آغاز میشود و دروغ برای همیشه از بین خواهد رفت.
نکته جالب اینجاست که در میان پیشگوییهای قوم مایا تعدادی از آنها به حقیقت پیوسته که به طور رسمی هم تایید شده است؛ مثلا مایاها از وجود حفره سیاه در مرکز کهکشان خبر داده بودند. حال اینکه چگونه توانستهاند به چنین مساله مهمی پی ببرند، رازی سربه مهر است که با خود به دنیای دیگر بردهاند.
آنها نام این حفره سیاه را هونابکو نهادند؛ به معنی خورشید مرکزی مایاها و تمامی مخلوقات اطراف آن. در سالهای اخیر علم نوین وجود این حفره سیاه رنگ را در مرکز کهکشان راه شیری تایید کرده است. در روزشمار مایاها به ترتیب خورشیدگرفتگیهایی در سال ۱۹۹۹ به ثبت رسیده که طبق همان ترتیب در این سال خورشیدگرفتگیهایی به وقوع پیوست.
مایاها انفجار انرژیهای کیهانی از حفره سیاه را که در سال ۱۹۹۲ رخ داد از قبل پیشبینی کرده بودند. آنها حتی گفتهاند که اوج این انفجار در سال ۲۰۱۲ خواهد بود. به گفته خود آنها، این انرژی لکههای خورشیدی عظیمی را موجب میشود که نتیجه آن چندین برابر گرم شدن کره زمین است.
بسیاری بر این باورند که ما اکنون شاهد اثرات این پدیده هستیم و آلوده کردن محیط زیست هم همه چیز را بدتر میکند. وجود اشعههای کیهانی توسط دانشمندان به اثبات رسیده ودر سال ۲۰۰۴ هم تایید شده است. پیشگویان مایایی در آینده میدیدند که انسانها برای تفکر دیگر از نیمکره چپ مغزشان استفاده نمیکنند بلکه نیمکره راست مرکز تفکرخواهد شده؛ یعنی به جای منطقی اندیشیدن، احساسات را هم در تصمیمگیریهایشان شریک میکنند.
مجسمههای به جا مانده از دوران مایاها این روزها به جاذبههای گردشگری کشور مکزیک تبدیل شدهاند
علاو ه بر این، آنها گفته بودند که بنابر پارهای از دلایل پولهای رایج جهان در فاصله زمانی بین نوامبر ۲۰۰۷ و اکتبر ۲۰۰۸ از بین خواهند رفت، زیرا انسانها اطمینان خود را به این پولها که از نظر آنها انتزاعی است، از دست میدهند و به چیزهای ملموستری مانند طلا و فلزات قیمتی رو میآورند. به نظر بسیاری از کارشناسان چنین روندی در حال به واقعیت پیوستن است.
با این حال خیلی از پیشبینیهای آنها هم به حقیقت نپیوسته و همین مساله قضاوت درباره آنها را مشکل میکند.