نخستین چرخ خیاطی شبیه چرخهای امروزی را سال ١٨٣٠ «بارتلمی تیمونیر» خیاط فرانسوی اختراع کرد. چرخی که فقط از یک منبع نخ و یک سوزن تشکیل شده بود و یک کوک پیوسته را ایجاد میکرد. اما متاسفانه این اختراع برای مخترع آن چندان نان و آبی نداشت.
به گزارش همشهری آنلاین، آن طور که در منابع تاریخی آمده یک گروه از خیاطان به دلیل کسادی کارشان شبانه بهکارگاه بارتلمی ریختند و چرخها را آتش زدند و این خیاط بخت برگشته هم درنهایت فقر و تنگدستی از غصه دق کرد و مرد. تا اینکه سال ۱۸۳۴ میلادی، والترهانت، نخستین چرخ خیاطی نیمهموفق را ساخت. ولی به دلیل حس دلسوزی از کسادی کسبوکار خیاطان اختراعش را به ثبت نرساند.
سال ١٨٤٦ بود که «الیاسهاو» آمریکایی اختراع یک چرخ خیاطی را به ثبت رساند. در این چرخ خیاطی از دو منبع نخ برای دوخت استفاده میشد، شامل یک سوزن سوراخدار بود. این سوزن از یک طرف به داخل پارچه فشار داده میشد و یک حلقه در طرف دیگر آن ایجاد میکرد و در نتیجه یک کوک قفل شده ایجاد میشد. ٩ سالی طول کشیدتا الیاسهاو بتواند محصول تولیدیاش را به نامش ثبت کند.
الیاسهاو هنوز از ثبت اختراعش سر خوش و شادمان بود که سر و کله «آیزاک سینگر» و اختراع جدیدش پیدا شد. سنگیر که مبدع چرخ خیاطیهای معروف سینگر هم است سال ١٨۵٠ میلادی چرخ خیاطی اختراع کرد که روش دوخت آن همزمان از پایین به بالا بود و از همه مهمتر بهجای دست با حرکات پا بهراحتی میشد این چرخ را به حرکت در آورد، سرعت و کیفیت بهتری هم داشت. همین باعث شد الیاسهاو علیه سینگر دست به یک اقدام حقوقی بزند که در سال ۱۸۵۴ میلادی نیز به پیروزی رسید. بعد از این موفقیت، درآمد الیاسهاو از ۳۰۰ دلار سالانه به ۱۰۰ هزار دلار در سال افزایش پیدا کرد.
اما قصه ورود چرخ خیاطی از فرنگستان به ایران چه بود؟ چرخی که در ابتدای ورود به مذاق اهالی پایتختنشین چندان خوش نیامد و بسیاری از آنها از سپردن سفارش لباس به خیاطی که چرخ خیاطی داشت واکنش منفی نشان میدادند. نخستین چرخ خیاطی توسط مظفرالدین شاه در یکی از سفرهایش به ینگه دنیا راهی ایران شد و این چرخ خیاطی همراه یک خیاط قفقازی آشنا بهکار برای دوخت لباس دربایان وارد کشور شد. در آن زمان بازار امیر پاتوق خیاطان زبردست و ماهری بود که با دست و نخ و سوزن لباس مورد نیاز مردم را در بهترین شکل ممکن میدوختند و بازارشان بهویژه شبعید سکه بود. به عقیده برخی پایتختنشین چرخ خیاطی، چرخ شیطان بود، چراکه این چرخ با جویدن پارچه به کیفیت تار پود و دوام پارچه آسیب میرساند و از طرفی هم باعث نجس شدن لباس میشد. به همین بهانه خرید و دوخت لباس با چرخ خیاطی ممنوع بود.
جدل میان سنت و مدرنیته حسابی بالا گرفت و مردم و حتی خیاطان سنتی نسبت به چرخ خیاطی و خرید و فروش این دستگاه صنعتی مقابله میکردند. محصولات کارخانه آقای آیزاک سینگر (از مخترعان چرخ خیاطی مدرن) نخستین ماشینهایدوزندگی بود که پایشان به ایران باز و یک نمایندگی رسمی در تهران دایر شد. این نمایندگی در خیابان بوذرجمهری (١۵خرداد) قرار داشت و کسانی که چرخ خیاطی میخریدند زیر نظر مربی آمریکایی دورههای آموزش خیاطی با چرخ را آموزش میدیدند. همین ماجرا باعث شد تا پای چرخ خیاطی بهعنوان یک کالای ارزشمند و نفیس گران به خانهها باز شود و مهمترین کالای سبد جهیزیه دختران بعد از آینه و شمعدان باشد.
سرعت در کار دوخت و دوز باعث شده بود تا مردم به چرخ خیاطی بهعنوان منبع در آمد نگاه کنند. بهویژه در سالهای جنگ و قحطی که به توان مالی مردم آسیب زیادی رسیده بود. شرکت سینگر هم از این فرصت استفاده کرده بود و چرخهای خیاطی را با قیمت گران به مردم میفروخت. بر اساس اسناد موجود در آن سالها قیمت چرخ خیاطی سینگر١۵٠ تومان بود در صورتی گندم خرواری ١٧ تومان بود. این میان حقوق یک کارگر روزی ٤ ریال بود درنهایت یک کارگر ماهر درنهایت روزی یک تومان حقوق داشت.
معمولا این چرخ خیاطیها بهصورت قسطی واگذار میشد. اما پرداخت اقساط در روزگار جنگ و کسادی بازار برای هرکسی امکانپذیر نبود. شرکت هم برای وصول طلبش از مشتریهای بدحساب دستبهدامن وزارت خارجه و پلیس میشد و فرستادن مامور به در خانه بدهکاران طلبش را وصول میکرد. جالبتر ماجرا اینجاست که با مرور زمان چرخ خیاطی بهعنوان یک کالای اساسی و مهم موردتوجه واقع شد و اغلب برای نمایش آن را در اتاق پذیرایی قرار میدادند، اما بیشتر مالکان آن و مشتریان آن از طبقه متوسط بودند.