روزنامه هممیهن در سرمقاله امروز خود نوشت: اگر به سیاق آیات انذاردهنده قرآن که از «القارعه» سخن گفته بخواهیم سخن بگوییم باید گفت؛ «تورم؟ و تو چه میدانی که تورم چیست؟ تورم عامل اضمحلال اخلاق و جامعه است.» اگر یک دولت پیدا شود که فقط وعده کنترل تورم را بدهد و در این راه موفق شود، آنگاه خواهید دید که کل ساختار تصمیمگیری و مدیریت کشور تغییر خواهد کرد و مردم هم از آن حمایت کرده و با دنیای جدیدی مواجه خواهیم شد.
نتیجه نحوه مدیریت کنونی امور در ایران، رشد تورم است. تورم چیست؟ خیلی روشن تورم مالیات غیرقانونی و اعلامنشدهای است که دولتها از جیب مردم بهویژه فقیرترینها برمیدارند. مالیاتی که بهشدت ناعادلانه و ظالمانه است. برای اینکه متناسب با درآمد نیست، بلکه معکوس است. به این معنا که بخش اصلی آن از جیب طبقات کمدرآمد برداشته میشود و موجب افزایش شکاف طبقاتی میگردد. در جریان انتخابات ۱۴۰۰ مهمترین وعده آقای رئیسی به مردم که برای همه ملموس بود، کنترل تورم بود، به این معنی که در مرحله اول نصف شدن تورم و سپس تکرقمی شدن آن وعده داده شده بود.
طبیعی است که بخش وعده نیمشدن تورم باید در سال اول محقق میشد و تکرقمی شدن هم در ادامه میآمد. اگر با محافظهکارانهترین محاسبات ارزیابی کنیم، تورم در آخر دوره روحانی حداقل ۴۰ درصد بود و باید امسال و در پایان مرداد ۲۰ درصد میشد، ولی نهتنها کم نشده که بیشتر هم شده و ۴۴درصد شده است. این یعنی حکومت حدود ۴۴ درصد درآمد مردم را به شیوه تورم مالیاتی گرفته تا به زخم مخارج خود بزند. ولی این فقط ظاهر ماجرا است. در لایههای زیرین مسئله بدتر است. مطابق یک قاعده کلی مردم فرودست بخش بیشتری از درآمد خود را صرف موارد خوراکی میکنند.
پایینترین دهک اقتصادی کشور حدود ۴۳ درصد درآمد خود را صرف غذا میکند، درحالیکه دهک ثروتمند فقط ۱۷درآمد خود را صرف غذا میکند. فرض کنید که قیمت مواد غذایی دو برابر شود. در این صورت به هزینههای خوراکیهای ثروتمندان ۱۷ درصد اضافه میشود، ولی این نسبت برای طبقه فقیر ۴۳ درصد است، یعنی عملا آنان را نابود میکند. این هم آن اتفاقی است که طبق گزارش رسمی مرکز آمار در ایران رخ داده.
تورم مواد غذایی نه ۴۴ درصد که تا ۶۵ درصد برای طبقات پایین اضافه شده است. در نتیجه نرخ ملی تورم را برای فقرا خیلی بیشتر کرده. درحالیکه تورم کلی برای ثروتمندان ۴۲درصد است، برای فقرا ۵۰ درصد و بیشتر است، بهعبارت دیگر میزان مالیات دریافتی پنهان و غیرقانونی از فقرا به نسبت بیش از مالیات دریافتی از ثروتمندان است.
با این ملاحظات آقای رئیسی و دولت باید باید صریح پاسخ دهند که چرا این وعده انجام نشد؟ سهل است که مسیر معکوس هم طی شده است. شاید بگویند علت حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی است. این درست نیست. چون دریافت آن مابهالتفاوت باید کسری بودجه دولت را کاهش داده باشد که به نسبت موجب کاهش تورم خواهد شد. ولی چنین نشده است. در هر صورت هیچ توجیهی جز ناتوانی یا ناآشنایی با اقتصاد و فقدان برنامه و اراده برای حل مشکلات از جمله تورم پذیرفتنی نیست.
مردم به تورم ۱۵درصدی تا حدی عادت کرده بودند. البته این عادت هم با عوارض و هزینههای سنگین اخلاقی و اجتماعی همراه بود. ولی هزینه تورم ۴۵درصدی بهویژه در طولانیمدت چندین برابر تورم ۱۵ درصدی است.
در این زمینه لازم است دولت علت شکست و عدم موفقیت خود در زمینه کنترل تورم را شرح دهد و مهمتر اینکه وعده روشنی برای ماهها و سال آینده دهد. سکوت پذیرفتنی نیست.