فرارو- هال برندز؛ استاد برجسته امور جهانی در مدرسه مطالعات پیشرفته بین المللی دانشگاه جانز هاپکینز است. برندز از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۶ میلادی به عنوان دستیار ویژه وزیر دفاع ایالات متحده در امور برنامه ریزی استراتژیک فعالیت کرده بود. او برای کمیسیون استراتژی دفاع ملی ایالات متحده نیز کار کرده و با سازمانهای دولتی، جوامع اطلاعاتی و امنیت ملی امریکا در زمینه مشاوره همکاری داشته است. کتابهای متعددی از او از جمله «استراتژی بزرگ امریکایی در عصر ترامپ» (۲۰۱۸)، «ساختن لحظه تک قطبی: سیاست خارجی ایالات متحده و ظهور نظم پس از جنگ سرد» (۲۰۱۶)، «قدرت و هدف در دولتسازی آمریکایی از هری اس. ترومن تا جورج دابلیو بوش» (۲۰۱۴)، «جنگ سرد آمریکای لاتین» (۲۰۱۰)، «از برلین تا بغداد: جستجوی آمریکا برای هدف در جهان پس از جنگ سرد» (۲۰۰۸) چاپ شدهاند. جدیدترین کتابهای او «درسهای تراژدی: حکومتداری و نظم جهانی» با همکاری «چارلز ادل» و «کووید-۱۹ و نظم جهانی» با ویرایش مشترک «فرانسیس گاوین» هستند.
به گزارش فرارو به نقل از بلومبرگ؛ اگر چین به تایوان حمله کند مجبور نخواهد بود تنها با یک بر قدرت متخاصم مواجه شود. علاوه بر آن، او احتمالا باید با ژاپن رقیب دیرینه منطقهای خود مقابله کند. برای قرنهای متمادی، ژاپن و چین برای هژمونی در شرق آسیا با یکدیگر رقابت میکنند. در مواقعی، آن دو کشور بقای یکدیگر را تهدید کرده اند. امروز همان گونه که از سه روز ملاقات با مقامها و تحلیلگران ژاپنی در توکیو دریافتم تهدید چین انقلابی آرام را در دولت ژاپن ایجاد کرده و مردم آن کشور برای مقابله با تهدید چین وادار به آماده سازی خود شده اند.
برای ایالات متحده، چین یک چالش خطرناک، اما دور است. برای ژاپن، چین خطر وجودی از سوی یک کشور همسایه است. سالها پیش از آن که رهبران آمریکایی بازگشت رقابت قدرتهای بزرگ را اعلام کنند مقامهای ژاپنی هشدار میدادند و میگفتند که رابطه با پکن هیچ سودی ندارد. از آنجایی که تواناییهای چین هولناکتر میشود و رفتار آن کشور در تنگه تایوان خطرناکتر شده نگرانیهای توکیو نیز افزایش یافته است.
زمانی که از توکیو پایتخت ژاپن بازدید کردم هوا بسیار خوب و فضا زیبا بود، اما این حس به شکل فزایندهای در میان ژاپنیها وجود دارد که طوفان در راه است. "فومیو کیشیدا" نخست وزیر ژاپن در ماه ژوئن هشدار داد: "اوکراین امروز ممکن است فردای شرق آسیا شود". در همان ماه، حدود ۹۰ درصد از مردم ژاپن معتقد بودند که این کشور باید برای تهاجم چین به تایوان آماده شود. این پیش از آن بود که "شی جین پینگ" رهبر چین پس از سفر "نانسی پلوسی" رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان با شلیک موشکهای بالستیک به منطقه اقتصادی انحصاری ژاپن تنشها را تشدید کرد.
در توکیو، همانند واشنگتن نظرات در مورد این که چه زمانی خطر جنگ بیشتر خواهد بود و حتی این که آیا "شی جین پینگ" همه چیز را در یک قمار نظامی پرمخاطره به خطر می اندازد یا خیر متفاوت است. برخی از مقامها به من گفتند که اصلاحات پرسنلی اخیر شی که انتصاب یک کهنه سرباز در آخرین درگیری خارجی چین علیه ویتنام در سال ۱۹۷۹ میلادی و یک فرمانده سابق نیروهای نظامی چین در مقابل تایوان در دو مقام بالای کمیسیون نظامی مرکزی را شامل میشود به نوعی ایجاد یک "شورای جنگ" از سوی شی میباشد. برخی دیگر از مقامهای ژاپنی مخالف چنین برداشتی هستند و معتقدند ارتش آزادیبخش خلق چین برای سالیان آینده فاقد قابلیتهای کلیدی لازم مانند کشتیهای آبی خاکی کافی به منظور حمله به تایوان خواهد بود.
با این وجود، کمتر بحث و اختلاف نظری بر سر این موضوع وجود دارد که ژاپن باید برای مشکلات آماده شود، زیرا استفاده از قوه قهریه از سوی ژاپن علیه تایوان فاجعه بار خواهد بود. اگر تایوان سقوط کند جزایر واقع شده در انتهای جنوب غربی مجمع الجزایر ژاپن ممکن است غیرقابل دفاع شوند. چین میتواند مسیرهای تجاری حیاتی ژاپن را محدود کند، فشار را در اطراف جزایر مورد مناقشه سنکاکو افزایش دهد و رقیب تاریخی خود را مجبور به پذیرش خواسته هایش نماید.
به همین دلیل است که دولت ژاپن با توجه به بیزاری ژاپنیها از توسل به زور و قوه قهریه از سال ۱۹۴۵ میلادی به این سو اعلام کرده تا جایی که بتواند علیرغم آن که که تایوان تحت انقیاد است تمایلی به رویارویی نظامی با چین ندارد. ژاپن که در حال حاضر یک قدرت نظامی جدی منطقهای است به سرعت در حال حرکت برای تقویت قابلیتهای بازدارندگی و دفاعی خود میباشد.
ژاپن قصد دارد تا سال ۲۰۲۷ میلادی هزینههای دفاعی خود را تقریبا به میزان دو برابر افزایش دهد. بر اساس گزارشها آن کشور قصد دارد از ناوگان زیردریایی با کیفیت خود برای جلوگیری از تسلط نیروی دریایی چین بر منطقه استفاده کند. هم چنین، توکیو در حال دستیابی به موشکهای کروز آمریکایی تاماهاوک و سایر قابلیتهای "ضد حمله" است که میتوانند سرزمین اصلی چین را هدف قرار دهند.
برخی از این تحرکات به طور علنی به عنوان اقداماتی برای مقابله با یک تهدید بسیار واقعی از سوی کره شمالی توجیه میشوند. زمانی که من به توکیو سفر کرده بودم پرتاب موشکهای بالستیک از سوی کره شمالی باعث احیای حس وجود تهدید برای ساکنان شمال و مرکز ژاپن شد. مقامهای ژاپنی در دیدارهای خصوصی به من گفتند که هر بحرانی با پیونگ یانگ استدلال آنان را برای دستیابی به تسلیحاتی که میتواند تهاجم پکن را خنثی سازد تقویت میکند.
در همین حال، همکاری با ایالات متحده عمیقتر میشود و نیروهای آمریکایی و ژاپنی همراه با یکدیگر تمرینات و مانورهای شان را در مقیاس بزرگ در چندین جزیره جنوبی در ماه جاری انجام داده اند و در حال آماده سازی طرحهای عملیاتی مشترک در صورت وقوع درگیری بر سر تایوان هستند.
این اقدامات بخشی از یک تغییر بزرگتر هستند، زیرا توکیو که در دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ میلادی همسایگان خود را ویران کرد به رکنی اساسی از امنیت هند و اقیانوس آرام تبدیل شد. هنگامی که ایالات متحده از توافق تجاری شراکت ترانس پاسیفیک در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ خارج شد ژاپن نسخه تقلیل یافته این توافق را نجات داد تا به عنوان وزنهای در برابر نفوذ چین عمل کند.
مقامهای ژاپنی در حال ایجاد شبکهای از مشارکتهای امنیتی با کشورهایی از استرالیا تا هند هستند که هدف آن تقویت کنترلهای صورت گرفته در برابر گسترش چین است. توکیو حتی ایده حفظ "آزاد و باز هند و اقیانوس آرام" را مطرح کرد عبارتی که واشنگتن اکنون از آن استفاده کرده است.
مطمئنا این یک انقلاب در نیمه راه است. دو برابر شدن هزینههای دفاعی هزینههای نظامی ژاپن را تنها به ۲ درصد تولید ناخالص داخلی میرساند. قانون اساسی ژاپن کماکان محدودیتهای جدی بر سیاست خارجی و دفاعی اعمال میکند. با این وجود، روند کلی روشن و به احتمال زیاد بادوام است. کیشیدا که زمانی سیاستمداری صلح طلب قلمداد شده بود سیاستهایی را اجرا میکند که سلف جنگ طلب او یعنی "شینزو آبه" در پیش گرفته بود. البته کیشیدا به اندازه آبه باعث نشده تا فضا قطبی شود و از ایجاد فضایی که واکنش منفی به همراه داشته باشد خودداری ورزیده است.
این خبر خوبی برای واشنگتن است. دسترسی به پایگاههای ژاپنی و حضور فعالانهتر نیروهای ژاپنی در منطقه مزیتی برای ایالات متحده در مورد مسئله تایوان و احتمال جنگ بر سر ایجاد خواهد کرد. اتحادی که پس از جنگ جهانی دوم به عنوان یک تضمین امنیتی یک طرفه آغاز شد به طور پیوسته در حال تبدیل شدن به یک مشارکت معتبرتر است.
البته نوسانات سیاست ایالات متحده و میراث سالهای ترامپ منجر به نگرانیهای پایدار در مورد قابلیت اعتماد بلند مدت به آمریکا شده است.
آن گونه که من در توکیو متوجه شدم اندیشکدههای ژاپنی بی سر و صدا در حال مطالعه "طرح ب" ژئوپولیتیکی در مورد بازگشت احتمالی ترامپ به قدرت و تغییر وضعیت در آینده هستند. سرمایه گذاریهای نظامی و دیپلماتیک که ژاپن را به متحد بهتر ایالات متحده تبدیل میکند به مثابه بیمهای در برابر آیندهای عمل میکند که در آن آمریکا به سمت انزواگرایی یا یکجانبه گراییای خشمگینانه عقب نشینی میکند.
هم چنین، دیپلماتهای ژاپنی و آمریکایی که با آنان صحبت کردم نگران این موضوع بودند که واشنگتن گاهی جنبههای نمادین حمایت از تایوان مانند سفر "نانسی پلوسی" رئیس مجلس نمایندگان یا درخواست برای برسمیت شناختن آن جزیره به عنوان یک کشور مستقل را بیش از اقدام ملموس برای تقویت دفاعی خود در دستور کار قرار دهد. علیرغم آن که توکیو بازدارندگی بدون اقدام تحریک آمیز را ترجیح میدهد ایالات متحده به طور دورهای و مقطعی به اقدامات تحریک آمیز بدون بازدارندگی مبادرت ورزیده است. این راه خوبی به منظور مقابله با یک رقیب خطرناک و برای حفظ حیاتیترین متحد امریکا نیست.