استاد علی ظریفی اصفهانی، هنرمند برجسته رشته قلمزنی، شب گذشته بعد از یک دوره بیماری در سن ۸۶ سالگی درگذشت.
به گزارش ایسنا، محمد ظریفی اصفهانی، فرزند استاد مرحوم علی ظریفی اصفهانی ضمن تأیید این خبر گفت: مرحوم پدرم که از اساتید و هنرمندان پیشکسوت قلمزنی اصفهان بهشمار میروند، ساعت ۳ نیمهشب گذشته ۲۲ مهر ۱۴۰۱ به رحمت خدا رفتند.
به گفته فرزند این هنرمند فقید، مراسم تشییع این هنرمند فقید هنر قلمزنی اصفهان، امروز ۲۳ مهرماه ۱۴۰۱ از ساعت ۱۰ و ۳۰ صبح از درب منزل وی واقع در اصفهان، خیابان عسگریه، نرسیده به خیابان پروین، بنبست ۳۴ برگزار خواهدشد و در قطعه نامآوران باغ رضوان اصفهان بهخاک سپرده میشوند.
استاد علی ظریفی اصفهانی، دوم اردیبهشتماه ۱۳۱۵ خورشیدی در محلّه مسجد جامع عتیق اصفهان متولد شد. این هنرمند فقید درباره ورود خود به هنر قلمزنی گفته است: «من از سن چهار سالگی وارد حرفه قلمزنی شدم که آنموقع جنگ دوم جهانی بود، اما وقتی هفت ساله شدم کار قلمزنی و کلاً کار هنر تعطیل شد. من از چهار تا هفت سالگی در چند مغازه قلمزنی ازجمله نزد استاد محمدتقی پشوتن به کار کردن در زمینه هنر قلمزنی مشغول بودم تا اینکه ۱۰ ساله شدم و دیگر برای خودم کار کردم.»
این هنرمند برجسته اصفهانی ابداعات و نوآوریهای قابل توجهی در این هنر انجام داد و با دستان پرتوان و هنرمند خود فلز سرد و سخت را با نقوش گل و گیاه و انگور جان بخشید. او علاقه زیادی به درخت تاک داشت و و این درخت را به هنرمندان تشبیه میکرد و معتقد بود یک هنرمند واقعی هم باید همینطور باشد. ظریفی اعتقاد داشت: «درخت تاک مصداق یک هنرمند است و پُربارترین و افتادهترین درختها است و من اکثراً تاک کار میکنم. کنار کارگاه من در پشت موزه خط هم درخت تاکی روی زمین افتاده بود و بعضیها پاهایشان را روی شاخههایش میگذارند و خردش میکنند و بعضیها با آن داربست درست میکنند؛ هنرمند هم درست مثل درخت تاک پربارترین و افتادهترین درختها است.»
ابداع روش جدیدی در قلمزنی (حرکت فلز روی فلز) که در هیچ کجای جهان سابقه نداشته است، هنر مختص استاد علی ظریفی اصفهانی بود. آثاری مانند «دختران تاک»، «از کودکی تا پیری» و بسیاری دیگر، این هنرمند فقید قلمزنی اصفهان که در یادها ماندگار است. او در دانشکده پردیس اصفهان نیز مدت چند سال به آموزش هنر قلمزنی پرداخته است.
استاد علی ظریفی اصفهانی هنرمند را اینگونه تعریف کرده است: «هنرمند مثل میوه میمانَد، چون میوه تا روی درخت رسید، میافتد، اما هنرمند وقتی افتاد، میرسد. وقتی هنرمند آفرینشی انجام میدهد به او خیلی سخت میگذرد، چون تا وقتی که زنده است زبان هنرمند را نمیفهمند. هنرمند از جامعۀ خودش جلو است و وقتی مُرد و سالها گذشت بعد درباره او صحبت میکنند و تازه میفهمند این هنرمند چه کسی بوده و چه کارهایی انجام داده است و بعد برایش بزرگداشت و سالگرد میگیرند!»