«_... به نظر تو مهمترین علت [ترورهای دهۀ شصت]چی بوده؟ _بسم الله الرحمن الرحیم؛ مهمترین علتش تضادی بوده که تو حکومت پهلوی وجود داشته؛ و البته نارضایتی مردم؛ و همین هم باعث شده که تفکرات مختلف توی جامعه واسه خودشون جولان بدن. قبل انقلاب ایدئولوژیهای زیادی وجود داشت که خیلی هم جذاب بود و مردم به طرفشون جذب میشدن؛ نمونهش همین مجاهدین خلق. ولی انقلاب ما مال مردمه و توسط مردم رقم خورده. مجاهدین هم وقتی جای خودشون رو تنگ دیدن، دیدن مردم دارن حرف امام رو گوش میدن، بعد شروع کردن رفتن سراغ تاکتیک نفوذ و بعد خرابکاری، آشوب و ترور؛ اون هم تو اون اوضاع حساس. _منظورت از تضاد تو حکومت پهلوی چیه؟...»
به گزارش فرادید، اشتباه نکنید! این گفتگو که بخشی از آن را خواندید، نه مربوط به یک برنامۀ کارشناسی و تحلیل سیاسی است و نه مربوط به یک کلاس درس «انقلاب اسلامی» در دانشگاه. این قسمتی از دیالوگهای سریال «راز ناتمام» است که بین یک زن و شوهر در خانه اتفاق میافتد.
«راز ناتمام» سریال تازۀ شبکۀ یک سیماست که قرار است به ابعاد مختلف ماجرای ترور دو شخصیت برجستۀ انقلاب یعنی شهیدان رجایی و باهنر بپردازد. داستان سریال در دو خط زمانی پیش میرود: زمان حاضر و دوران انقلاب.
در زمان حاضر قرار است پروندۀ ترور دفتر نخستوزیری دوباره بازگشایی شود. ماموری که مسئولیت عملیات به عهدۀ او گذاشته میشود، همۀ پروندهها و اسناد و سخنرانیهای مربوط به شهیدان را جمع میکند تا در مورد ماجرا تحقیق کند؛ از اینجا به بعد ما در ضمن بازخوانی این پروندهها به گذشته میرویم و ماجرای مبارزات و فعالیتهای شهید باهنر و در کنار او شهید رجایی و سایر فعالان اصلی انقلاب را میبینیم.
شکل کلی سریال تقلیدی از سریالهای خارجی است که به پروندههای معروف سیاسی، امنیتی یا جنایی در گذشته میپردازند. اما این تقلید فقط در ظاهریترین سطح باقی مانده و از هیچ جهت نتوانسته به نمونههای خارجیاش حتی نزدیک بشود. منطق کلی سریال دچار ابهام و اشکال است.
از اول هدف بازگشایی پرونده چندان برای مخاطب روشن نمیشود. آیا قرار است کشمیری دستگیر شود؟ (در حالیکه در واقعیت هنوز این اتفاق نیافتاده).
آیا قرار است ابعاد مخفی پرونده آشکار شود؟ (سریال به ما نمیگوید که این بعد مخفی دقیقا چیست). آیا آنطور که یکی از شخصیتهای سریال میگوید، قرار است افتخار منافقین به این ماجرای ترور از بین برود؟ (اصلا چه افتخاری برای آنها وجود دارد که حالا بخواهد از بین برود؟)
قسمتهای مربوط به گذشته به خاطر بازیگران بهتر (خصوصا فرهاد جم و رامین راستاد) و داستان آشنایی که دارد تا حدی قابل تحمل است. گریمهای بازیگران هم که تا اندازهای آنها را به شخصیتهای برجستۀ انقلاب شبیه کرده جالبتوجه است. اما نهایتا ماجرای گیرا و مهیجی در کار نیست و همه چیز در تعدادی گفتگوی ملالآور و معمولی خلاصه میشود.
قسمتهای مربوط به زمان حاضر هم به شدت درهم و برهم و بیکشش است و پر است از چهرههای مختلفی که در دل یک ماجرای بیسر و ته با هم کلنجار میروند.
روند سریال کند و کسالتبار است و هیچ چرخش داستانی، هیچ شوک جذاب و هیچ کشف غیرمنتظرهای در آن وجود ندارد. شکل و شمایل دیالوگهای سریال کاملا غیرطبیعی است (مثل نمونهای که در ابتدا خواندید) و بازیهای مصنوعی و شخصیتهای ناپخته را هم باید به این اضافه کنید؛ شخصیتهایی که هیچ جاذبهای برای مخاطب ایجاد نمیکنند و اصلا همدلیبرانگیز نیستند (بخصوص در قسمتهای مربوط به زمان حاضر).
سریال «راز ناتمام» قطعا «ناتمام» و ناقص است، اما هیچ «راز» خاص و جذابی در آن نیست. سریال «معمای شاه» را همۀ ما به یاد داریم؛ امیدوار بودیم تجربۀ آن سریال به تهیهکنندگان صدا و سیما آموخته باشد که فقط با چند گریم شبیه به شخصیتهای واقعی نمیشود یک سریال جذاب از کار درآورد؛ جذابیت گریم نهایتا فقط چند لحظه است، اما بعد از آن سریال نیاز به داستان جذاب، ریتم پرشتاب و بازیهای موثر دارد. اما ظاهرا امیدواری ما بیهوده بوده است.
تهیهکننده و کارگردان: امین امانی
نویسندگان: امین امانی، هدایت کریمزاده، سمانه میرعابدینی
بازیگران: فرهاد جم، رامین راستاد، نگین معتضدی، شهرام عبدلی، سید جواد هاشمی و دیگران