فرارو- پل مورلند، جمعیتشناس دانشگاه لندن و نویسنده کتاب «جزر و مد انسانی: جمعیت چگونه به دنیای مدرن شکل داد» (انتشارات جان مورِی، سال ۲۰۱۹ میلادی) است. او در آثار خود ظهور و افول جوامع را براساس جمعیت شان توضیح میدهد. مورلند در کتاب دیگری تحت عنوان «مهندسی جمعیت شناسی: استراتژیهای جمعیت و درگیریهای قومی» (انتشارات راتلج، چاپ سال ۲۰۱۴ میلادی) به پیوندهای جمعیتشناسی و درگیری میپردازد. آثار او به هفت زبان ترجمه شدهاند. از او مقالات در حوزه جمعیتشناسی در نشریات معتبری، چون «فایننشال تایمز» منتشر شده است. دکتر «پل مورلند» عضو ارشد کالج سنت آنتونی دانشگاه آکسفورد است.
به گزارش فرارو به نقل از دیلی تلگراف، تا آنجا که میتوانیم بگوییم چین از ابتدای تاریخ بیشترین جمعیت را در بین هر کشوری داشته است. اندازه و شکل چین در طول زمان تغییر کرده است همان طور که اندازه و شکل سایر کشورها نیز تغییر کرده، اما میتوان گفت که چین دست کم برای چند هزار سال پرجمعیتترین کشور جهان بوده است. در هجده ماه آینده این جایگاه توسط هند تصاحب خواهد شد. واقعیتی که از پیش از زمان ژولیوس سزار وجود داشته در شرف تغییر است.
ما نمیتوانیم دقیقا بدانیم که این رویداد مهم در چه تاریخی رخ خواهد داد. افراد زیادی در این دو غول جمعیتی وجود دارند تعداد تولدها و مرگ و میرهای زیادی در روز وجود دارد که اجازه نمیدهد تا مطمئن شویم چین دقیقا چه زمانی تاج جمعیتی خود را از دست خواهد داد. برخی معتقدند که این روند از پیش رخ داده است.
به ناچار باید این پرسش را مطرح کرد که آیا این موضوعی مهم است؟ چین در حال حاضر بسیار ثروتمندتر از هند است و از نظر نظامی بسیار قدرتمندتر است. آخرین باری که دو کشور وارد جنگ شدند بیش از نیم قرن پیش چینیها توانایی خود را به اثبات رساندند و از آن زمان تنها میتوان شکاف را افزایش داد. در هر صورت، یک جنگ در سراسر هیمالیا دورنمای محتملی نیست چرا که زمامداران جهان مسائل فوریتری برای رسیدگی دارند که باید نگران آن باشند.
با این وجود، در دراز مدت کاهش جمعیت چین اهمیت خواهد داشت. چین با کاهش جمعیت در سن کار مواجه است. رویداد مشابهی میتواند برای ژاپن نیز رخ دهد و آن کشور را در دههها رکود اقتصادی قرار دهد. این در حالی است که چین هنوز نسبتا فقیر است. چینی در داخل و خارج از سرزمین اصلی چین سیاست بدنام تک فرزندی را سرزنش خواهند کرد و و حزب کمونیست به خاطر مردم گریزی بیرحمانه خود سزاوار سرزنش است.
با این وجود، واقعیت آن است که نرخ باروری در چین پیش از اجرای سیاست تک فرزندی در حال کاهش بود و نرخ زادوولد تقریبا از شش به سه فرزند در طول دهه ۱۹۷۰ میلادی کاهش یافت. در جوامع چینی نیز که مشمول محدودیت زاد و ولد نبودهاند مانند مواردی که در هنگ کنگ و تایوان وجود دارد سقوط نرخ رشد جمعیت رخ داده است. در واقع، تنها چینیها دچار این مسئله نیستند.
ژاپن و کره جنوبی مدتهاست که با کاهش نرخ باروری مواجه بودهاند و اکنون این نرخ حتی به کشورهای فقیر آسیایی مانند تایلند نیز تعمیم یافته است. در چین به نظر میرسد که کاهش کنترلها بر فرزند آوری تاثیر کمی بر نرخ باروری داشته است. به نظر میرسد که خط مشی تک فرزندی یک اجبار سیاسی ناخوشایند بود که بر فراز یک تغییر اجتماعی عظیم و بنیادین قرار داشت.
در حال حاضر میانگین جمعیت شهروندان چین از میانگین جمعیت شهروندان امریکایی مسنتر است و تقریبا پانزده سال از سال ۱۹۹۰ میلادی پیرتر میباشد. با کاهش شدید تعداد جوانان، تعداد سالمندان نیز در حال افزایش است. چین با کمبود نیروی کار رو به رو خواهد شد و بر خلاف بسیاری از کشورهای غربی باز کردن مسیر مهاجرت یک گزینه مطرح برای تصمیم گیرندگان چینی نیست. چین برای بقیه جهان بزرگتر از آن است که بتواند به اندازه کافی کارگر جوان برای آن کشور فراهم کند و هنوز هم برای جذب تعداد مهاجر بسیار ضعیف است.
سایر نقاط جهان نیز در شرف وقوع آن پدیدهای هستند در چین در حال رخ دادن است و از نظر مقیاس و سرعت در تاریخ جهان بیسابقه محسوب میشود. درست است که اروپا اگر بخواهد میتواند مهاجران را جذب کند تا شکافهای موجود در بازار کار خود را پر کند. با این وجود، کشورهای اروپایی نیز در حال پیر شدن هستند و جمعیت آنان رو به کاهش میباشد. حتی به نظر میرسد هند نیز در آستانه کاهش نرخ باروری قرار دارد اگرچه چنین دهه به طول میانجامد تا به وضعیتی مشابه چین برسد.
در حال حاضر، در مورد بالا بودن نرخ باروری و زاد و ولد تنها کشورهای جنوب صحرای آفریقا یک استثنای واقعی محسوب میشوند. زمانی که صحبت از پیری و کاهش جمعیت میشود نپرسید که این زنگ برای چه کسی به صدا در میآید. اوضاع به گونهای پیش میرود که تقریبا برای همه پیامدهایی به همراه خواهد داشت.