فرارو- اما اشفورد از اعضای ارشد مرکز استراتژی و امنیت اسکوکرافت در اندیشکده «شورای آتلانتیک» است. او نویسنده کتاب آینده «نفت، دولت و جنگ: سیاستهای خارجی دولتهای نفتی» بوده است. پژوهشهای «اشفورد» بر مسائل استراتژی کلان، امنیت بین المللی و آینده سیاست خارجی ایالات متحده متمرکز هستند. او در زمینه سیاست روسیه، اروپا و خاورمیانه تخصص دارد.
پیش از این، او پژوهشگر در زمینه دفاعی و سیاست خارجی در اندیشکده «کاتو» بود و در آنجا روی موضوعات مختلفی از جمله روابط ایالات متحده و عربستان سعودی، سیاستهای تحریمی، سیاست ایالات متحده در قبال روسیه و سیاست خارجی و استراتژی کلان ایالات متحده به طور گستردهتر کار میکرد. او ستونی در «فارین پالسی» دارد که در آن هر دو هفته یکبار برای آن نشریه مینویسد. او عضو دورهای شورای روابط خارجی است و دارای مدرک دکترای روابط خارجی از دانشگاه ویرجینیا میباشد.
به گزارش فرارو به نقل از بلومبرگ، پس از چندین ماه گمانه زنی، کاخ سفید تایید کرد که سفر «جو بایدن» رئیس جمهور امریکا به خاورمیانه در ماه آینده شامل توقف در عربستان سعودی نیز میشود. او در آنجا با «محمد بن سلمان» دیدار خواهد کرد و به انزوای دیپلماتیک ولیعهد عربستان سعودی که به دلیل دست داشتن در قتل «جمال خاشقجی» روزنامه نگار سعودی ایجاد شده بود پایان خواهد داد. این تصمیم ارائه یک چهره حیرتانگیز از سوی بایدن است که در طول کارزار انتخاباتی ریاستجمهوری خود متعهد شد که عربستان سعودی را به یک کشور «یاغی» تبدیل کند.
این تنها تغییر آشکار در رویکرد دولت بایدن در قبال خلیج فارس نیست. گزارشهای گستردهای حاکی از آن است که امریکا در آستانه امضای یک پیمان امنیتی اساسی جدید با امارات متحده عربی است. شایعه شده است که این قرارداد شامل همکاریهای اقتصادی و امنیتی منطقهای و همچنین تضمین ظرفیت بالقوه همکاریهای امنیتی ملموس آمریکا با ابوظبی میشود.
همه این موارد با موجی از ستایش در واشنگتن مواجه شده اند. بسیاری از کسانی که معمولا استدلال میکردند که سیاست واقع گرایانه غیراخلاقی است به طور ناگهانی مزایای رئالیسم (واقع گرایی) را در رابطه با روابط ایالات متحده و عربستان کشف کرده اند!
«ریچارد هاس» رئیس شورای روابط خارجی اشاره کرد که «رویکرد ارزش محور به عربستان سعودی غیرقابل دوام است». «اندرو اگزوم» یک مقام دفاعی در دولت «باراک اوباما»، رئیس جمهور امریکا را به خاطر «قربانی کردن ارزشهای امروزش به نفع چیزی که در دو دهه گذشته شاهد آن نبودهایم مورد تمجید قرارداد: واقع گرایی».
با این وجود، با بررسی دقیقتر این تصور که محور پیشنهادی بایدن به خلیج فارس یک پیروزی واقع گرایانه است به سرعت از بین میرود.
البته عربستان سعودی به لطف تولید نفت جایگاه منحصر به فردی در اقتصاد جهانی دارد و آمریکا نمیتواند و نباید تمام روابط خود را با ریاض قطع کند. تاکنون دولت بایدن با حفظ روابط دیپلماتیک فعال و در عین حال انتقاد علنی از «محمد بن سلمان» خط مشی دقیقی را اتخاذ کرده است.
با تغییر اساسی سیاستها تنها مشکل آن نخواهد بود که دولت بایدن از محمد بن سلمان و نقض حقوق بشر توسط او استقبال میکند هرچند این نیز خود مقولهای وحشتناک است. مشکل بزرگتر آن است که این موضوع برای حمایت از منافع ایالات متحده کمک چندانی نمیکند در حالی که به طور بالقوه واشنگتن را به تعهدات جدید در منطقه ملزم میسازد.
بارزترین مزیت، ظرفیت سعودیها برای پمپاژ نفت بیشتر به بازارهای جهانی است که به کاهش بحران اقتصادی و قیمت بالای گاز که پس از حمله روسیه به اوکراین رخ داده کمک میکند. دولت هم چنین پیشنهاد کرده که سفر بایدن توافق ابراهیم را بیشتر تقویت کند و شاید به عادیسازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل منجر شود و تضمین کند که کشورهای منطقه جبهه موثرتری علیه ایران تشکیل دهند.
با این وجود، هر دو تغییر پیشتر بدون دخالت ایالات متحده در حال انجام بودند. جدیدترین افزایش تولید که سازمان کشورهای صادرکننده نفت در ۲ ژوئن با آن موافقت کرد صرفا برنامههای موجود را تسریع نمود و پیش بینی میشود که تنها حدود ۲۰۰ هزار بشکه در روز به بازار اضافه کند (در فوریه سال جاری عربستان به تنهایی تقریبا ۱۲ میلیون بشکه در روز نفت عرضه کرده بود). بسیاری از تحلیلگران در مورد امکان افزایش عمده تولید نفت بیشتر تردید دارند. اوپک در حال حاضر به اهداف تولید خود در سال ۲۰۲۲ میلادی دست یافته است.
در مورد همکاری بین اسرائیل و کشورهای خلیج فارس، این همکاری در سالیان اخیر تا حدی به دلیل عقب نشینی آمریکا از منطقه بهبود یافته است و نه بالعکس. با توجه به فروپاشی دولت ائتلافی اسرائیل اکنون زمان مناسبی برای اتخاذ سیاست بلندمدت با اسرائیلیها نیست. هزینههای بالقوه تغییر رویکرد بایدن در منطقه زیاد است.
ایالات متحده تعهدات خود را در قبال کشورهای خاورمیانه به شکل ملموستری تمدید خواهد کرد و این موضوع خطر درهم تنیدگی و کشیده شدن به یک جنگ منطقهای آینده را به همراه خواهد داشت. در زمانی که آمریکا با افزایش تقاضا برای منابع خود در اروپا و آسیا مواجه است تصمیم برای بستن دستان رهبران آینده ایالات متحده به این طریق صراحتا عملی گیج کننده است.
این اقدام از نظر سیاسی نیز برای بایدن خطرناک است. سالهای زمامداری دونالد ترامپ مملو از داستانهای ارتباطات غیرقانونی و پنهانی بین دستیاران رئیسجمهور و کشورهای حاشیه خلیج فارس بود از روابط مالی «جارد کوشنر» با عربستان سعودی گرفته تا دخالت امارات در تلاشهای لابیگری نامشروع. اقدام بایدن برای احیای ولیعهد سعودی یا ارائه تضمینهای امنیتی به امارات متحده عربی در حال حاضر با واکنشهای قابل توجهی در کنگره مواجه شده است و احتمالا مورد پسند نمایندگان دموکرات و طرفداران او قرار نخواهد گرفت.
با این وجود، شاید بزرگترین مشکل این رویکرد آن باشد که اختلافات فزاینده بین عربستان سعودی، امارات متحده عربی و ایالات متحده هرگز صرفا در مورد حقوق بشر نبود. در عوض، وضعیت بازتاب دهنده تغییرات طبیعی در بازارهای جهانی نفت بودند. این کشورها روابط رو به رشدی با چین که اکنون در میان بزرگترین مصرف کنندگان نفت خلیج فارس است و با روسیه شریک آن در اوپک دارند. این منافع مشترک اقتصادی باعث ایجاد پیوندهای ژئوپولیتیکی میشوند.
عربستان سعودی و امارات هر دو در رای گیری سازمان ملل مربوط به جنگ در اوکراین رای ممتنع دادند و سعودیها در ماه مارس تنها چند هفته پس از تهاجم روسیه علیه اوکراین میزبان «سرگئی لاوروف» وزیر امور خارجه روسیه بودند. وزیر انرژی عربستان در ماه جاری روابط عربستان و روسیه را «به گرمی هوای ریاض» توصیف کرد.
تغییر سیاست بایدن بدون شک ناشی از تمایل به انجام کاری در مورد قیمت گاز داخلی است. با این وجود، این رویکرد کمک چندانی به جریان انرژی نمیکند و در عوض او متحمل هزینههای استراتژیک قابل توجهی میشود. راه حلهای بالقوه دیگری نیز وجود دارند.
برای مثال، کاخ سفید میتواند به شرکتهای نفت و گاز در مورد سیاستهای ایالات متحده در مورد کربن زدایی، مالیاتها و سایر سیاستهای پیشنهادی که شرکتهای نفتی را نسبت به سرمایهگذاری در تولید جدید محتاط میسازد اطمینان خاطر دهد. این امر میتواند محدودیتهای حمایتی در مورد حمل و نقل در قانون جونز را به حالت تعلیق درآورد و هزینه حمل و نقل انرژی را کاهش داده و انعطافپذیری را برای تولیدکنندگان و پالایشگاهها افزایش دهد. هم چنین، این موضوع میتواند کاهش تحریمها علیه ونزوئلا را در نظر بگیرد که در بلندمدت به کاهش فشار بر بازارها خواهد انجامید.
در نهایت، حل بنبست بر سر بازگشت دوباره امریکا به توافق هستهای ایران که منجر به لغو تحریمها علیه دولت تهران میشود و میتواند روزانه یک میلیون بشکه نفت را وارد بازارهای جهانی کند با چشماندازی که تولید نفت ایران افزایش مییابد.
مانع اصلی احیای توافق هستهای، خودداری بایدن از حذف نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست سازمانهای تروریستی خارجی وزارت امور خارجه است. انجام این کار در کنگره نامطلوب قلمداد خواهد شد. با این وجود، این کار تاثیر عملی اندکی بر فعالیتهای سپاه خواهد داشت.
احیای توافق هستهای مزایایی را برای سیاست خارجی نیز به همراه خواهد داشت. مهمتر از همه، جلوگیری از یک جنگ احتمالی بین ایران و شرکای خاورمیانهای آمریکا و یک مسابقه احتمالی تسلیحات هستهای منطقهای را به دنبال خواهد داشت. در نهایت، سیاست افزایش حمایت ایالات متحده از کشورهای خلیج فارس یک سیاست واقع گرایانه کمتر زیرکانه و بیشتر یک قمار ناامیدانه برای بهبود قیمت نفت است.
نادیده گرفتن نقض حقوق بشر از برخی جهات کمترین مشکل این رویکرد تازه است.. این رویکرد از نظر سیاسی خطرناک است و خطر کشاندن ایالات متحده به جنگهای خاورمیانه را در پی دارد. بایدن هنوز هم میتواند برخی از جایگزینهای مناسب به منظور کاهش قیمت بنزین را بپذیرد. در آن صورت مصرف کنندگان و رهبران آینده ایالات متحده از او قدردانی خواهند کرد.