bato-adv
کد خبر: ۴۹۷۰۶۶
دهه ۱۳۹۰: رشد جمعیت ۱۲ درصد، رشد اقتصاد ۳ درصد

آیا وضعیت اقتصاد ایران بدتر می‌شود؟

آیا وضعیت اقتصاد ایران بدتر می‌شود؟
وضعیت اقتصاد ایران در دهه ۱۳۹۰، بدترین وضعیت، دست کم از سال ۱۳۲۰ تاکنون بوده است. بررسی‌ها نشان می‌دهند که اقتصاد ایران در این دهه تقریباً رشدی نداشته و در حالی که جمعیت ایران از سال ۱۳۹۰ تا سال ۱۳۹۹ حدود ۱۲ درصد افزایش داشته است، سهم هر ایرانی از کیکِ اقتصادِ ایران کوچک‌تر شده است. با این همه، ظاهراً پیش بینی‌ها در مورد آینده اقتصاد ایران، حتی بدتر هم هستند.
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۰ - ۲۷ تير ۱۴۰۰
فرارو- محمد مهدی حاتمی؛ اقتصاد ایران اکنون بیش از یک دهه است که در چاله‌ای افتاده که خروج از آن دشوار به نظر می‌رسد. برای درک بحران، به این آمار‌ها نگاه کنید: در حالی که تا سال ۱۳۸۴ خورشیدی اقتصاد ایران (از منظر تولید ناخالص داخلی یا GDP) هم اندازه اقتصاد ترکیه بود، اقتصاد ترکیه اکنون کمابیش ۲ برابر بزرگ‌تر از اقتصاد ایران است.

دهه ۱۳۹۰ با اقتصاد ایران چه کرد؟
به عنوان مثالی دیگر، اقتصاد «بنگلادش»، که تا چند دهه پیش به عنوان یکی از فقیرترین کشور‌های جهان شناخته می‌شد و هنوز هم یکی از فقیرترین کشور‌ها در قاره آسیا است، در فاصله سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ میلادی، حدود ۶۸ درصد رشد کرده است.

اگر اقتصادِ ما هم در همین بازه زمانی به همین اندازه رشد کرده بود، اندازه اقتصاد ایران اکنون از اندازه اقتصاد ترکیه بزرگ‌تر بوده و یکی از ۱۵ اقتصاد بزرگ در جهان هم می‌بود. علاوه بر این، تک تک شهروندان ایرانی هم اکنون حدود ۷۰ درصد ثروتمندتر می‌بودند.

این، اما در حالی است که بر اساس آمارها، در سرتاسر فاصله سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹، برای یک دهه، رشد اقتصادی ایران نزدیک به صفر بوده است. از آن سو، در حالی که بالاترین درآمد سرانه تاریخ ایران در سال ۱۳۵۵ خورشیدی به ثبت رسیده و پس از انقلاب هم بالاترین درآمد سرانه در سال ۱۳۸۳ رقم خورده است، درآمد سرانه ایرانی‌ها ممکن است تا یک دهه دیگر به اندازه سال ۱۳۸۳ خورشیدی و تا نیم قرن دیگر (حدود سال ۱۴۵۰ خورشیدی) برسد.

خداحافظی سفره‌ها با گوشت
این در حالی است که بررسی آمار‌های مربوط به هزینه-درآمد خانوار که توسط مرکز آمار ایران منتشر می‌شوند، تصویر ترسناک و نگران کننده‌ای از آینده کوتاه مدت ایران به دست می‌دهند. بر این اساس، در فاصله سال‌های ۱۳۹۵ تا خورشیدی، تولید ناخالص داخلی سرانه حدود ۱۰ درصد کاهش پیدا کرده و به عبارت ساده تر، ایرانی‌ها طی این سه سال، ۱۰ درصد فقیرتر شده اند. (این آمارها، وضعیت سال ۱۳۹۹ را در بر نمی‌گیرند.)

از آن سو، بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، متوسط مصرف ماهانه گوشت قرمز خانوار‌های کشور در سال ۱۳۹۸ در قیاس با سال ۱۳۹۰ (یعنی در یک بازه ۸ ساله) حدود ۵۱.۶ درصد کاهش پیدا کرده است. به عبارت ساده تر، ایرانی‌ها در سال ۱۳۹۸ به طور متوسط به اندازه نصف سال ۱۳۹۰ گوشت قرمز مصرف می‌کرده اند.

دهک چهارم درآمدی از این منظر بدترین وضعیت را داشته است و مصرف گوشت قرمز برای خانوار‌های این دهک درآمدی در این فاصله زمانی، حدود ۶۵.۲ درصد کاهش پیدا کرده است. اما مصرف ماهانه گوشت قرمز در دهک درآمدی دهم (یعنی هشت میلیون نفر از ثروتمندترین ایرانی ها) هم به شکل قابل ملاحظه‌ای کاهش پیدا کرده است. بر این اساس، متوسط مصرف ماهانه گوشت قرمز نزد این گروه درآمدی از ایرانی‌ها در فاصله زمانی مورد اشاره حدود ۴۱.۴ درصد افت کرده است. این یعنی حتی ثروتمندترین ایرانی‌ها هم امروز در قیاس با یک دهه پیش گوشت کمتری مصرف می‌کنند.

وقتی سهم تک تک ایرانی‌ها آب رفت
اما چرا چنین بلایی بر سر اقتصاد ایران آمد؟ پاسخ تا حدی واضح است، اما علت‌ها را باید جداگانه بررسی کرد: جمعیت ایران در طول یک دهه گذشته نزدیک به ۹ میلیون نفر (کمی بیش از ۱۲ درصد) افزایش پیدا کرده، در حال که اقتصاد ایران درجا زده و تنها نزدیک به ۳ درصد رشد کرده است. به این ترتیب، سهم تک تک ایرانی‌ها از کیکِ اقتصادِ ایران کوچک شده است.

حجم حقیقی اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۰ خورشیدی، حدود ۶۸۶ هزار میلیارد تومان بوده و اکنون این رقم به ۷۰۷ هزار میلیارد تومان رسیده است. بر این اساس در طول یک دهه گذشته تنها ۲۱ هزار میلیارد تومان به کیک اقتصادی ایران افزوده شده است.

سهم هر ایرانی از حجم حقیقی اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۹ خورشیدی، حدود ۸ میلیون و ۳۶۰ هزار تومان است که نسبت به شروع دهه ۱۳۹۰، حدود ۸.۴ درصد کاهش پیدا کرده است. از دیگر سو، ارزش تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۱۳۹۹ (به قیمت پایه) به حدود ۶۳۶ هزار میلیارد تومان رسید که حتی از تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۹۰ نیز اندکی کمتر است.

نزول تولید، صعود تورم، فرار سرمایه
اما این حتی تمام ماجرا هم نیست. بر اساس آمار‌های بانک مرکزی، نرخ تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در دهه ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ در ایران عمدتا منفی بوده است. این یعنی در سراسر دهه ۱۳۹۰ نه تنها سرمایه‌گذاری جدیدی برای ایجاد اشتغال و تولید ثروت صورت نگرفته، که با عدم تزریق سرمایه جدید به بنگاه‌های و ماشین آلات، ساختار تولید در کشور فرسوده شده است. به عبارت ساده، روزهایِ تلخ‌تر برای تولید هنوز حتی فرا نرسیده اند!

به طور کلی، برای تداوم رشد در هر سازمان یا هر اقتصادی، باید دائماً سرمایه جدید به آن تزریق شود یا اینکه سرمایه موجود به شکلی مدیریت شود که بهره وری بالاتر برود و از سرمایه موجود بهتر استفاده شود. وضعیت اقتصاد ایران در زمینه بهره وری کاملاً مشخص است و ما از این نظر، در زمره بدترین هایِ جهان هستیم.

بر اساس داده‌هایی که «پژوهشکده آمار» منتشر کرده، میزان تشکیل سرمایه در کشور طی سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۹ خورشیدی، حدود ۱۸ درصد آب رفته است. در واقع، تحریم‌ها موجب شده که موتور سرمایه گذاری در ایران خاموش شود و بخش بزرگی از سرمایه یا وارد بازار‌های غیرمولد (ارز، مسکن و طلا) شود و یا اینکه در قالب فرار سرمایه، سر از ویلا‌ها و خانه‌های مسکونی در کشور‌هایی مانند ترکیه در بیاورد.

بر اساس این داده ها، سرمایه‌گذاریِ واقعی در اقتصادِ ایران، طی سال‌های ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۸ روند نزولی داشته است. آنچنان که روند «تشکیل سرمایه ثابت ناخالص» به قیمت‌های ثابت ۱۳۹۰ نشان می‌دهد، سرمایه‌گذاری در سال ۱۳۸۳ برابر با ۱۱۹ هزار میلیارد تومان بوده که این رقم در سال ۱۳۹۸ به ۹۸ هزار میلیارد تومان کاهش پیدا کرده است.

همین آمار‌ها نشان می‌دهند که روند سالانه رشد واقعیِ سرمایه‌گذاریِ بخش خصوصی، در بازه زمانی سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸ به طور میانگین سالانه ۶ درصد کاهش پیدا کرده است. این یعنی از آغاز دهه ۱۳۹۰، بخش خصوصی هر سال کمتر و کمتر به سرمایه گذاری در اقتصاد ایران تمایل نشان داده و سرمایه خود را از اقتصاد ایران بیرون کشیده است.

از آن سو، در سال ۲۰۱۹ میلادی، ایران جزو شش کشور با تورم بالای ۲۵ درصد بود و پس از کشور‌های ونزوئلا، زیمباوه، آرژانتین، سودان جنوبی و سودان، بالاترین افت ارزش پول ملی را در جهان تجربه کرد.

این در حالی است که ظاهراً روند تورم قرار نیست به این زودی و به شیوه‌ای پایدار کنترل شود و در حالی که براساس گزارش بانک مرکزی در فروردین ماه سال ۱۴۰۰، تورم نقطه به نقطه به نزدیک ۵۰ درصد رسیده، برخی پیش بینی‌ها از رشد افسارگسیخته نرخ تورم در ماه‌های آینده حکایت دارند.

هشدار‌های جدید: سونامی در راه است؟
اما حالا که به عقب نگاه می‌کنیم و دهه ۱۳۹۰ را از منظر وخامت وضعیت اقتصادیِ ایران در نظر می‌گیریم، آیا می‌توانیم برای آینده هم چیزی را پیش بینی کنیم؟ پاسخ مثبت است و البته، متاسفانه بسیار بسیار هشدار دهنده.

همین چند روز پیش، جمعی از اقتصاددانان ایرانی از طیف‌های مختلف فکری، با ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور منتخب دیدار کردند و هشدار‌هایی در مورد وضعیت اقتصادی کشور را با رییس دولت سیزدهم در میان گذاشتند. برخی از این هشدارها، هر چند بار‌ها گفته و شنیده شده بودند، هنوز هم تکان دهنده هستند.

به عنوان نمونه، غلامرضا مصباحی‌مقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، کسری بودجه سال جاری را ٤٠٠ هزار میلیارد تومان اعلام کرد و افزود بیش از ٩٠ درصد بودجه سالانه کشور فقط صرف هزینه‌های جاری دولت می‌شود.

حسین راغفر، عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا نیز شرایط کشور را «اضطراری» خواند و گفت در نتیجه سیاست‌های دولت‌های مختلف طی ۳۰ سال گذشته «جمعیت محدودی از درون بخش‌های دولتی به ثروت‌های فراوان رسیده‌اند» و «همین‌ها امروز بزرگترین مانع انجام اصلاحات اساسی شده‌اند.»

اما مهم‌ترین هشدار را مسعود نیلی، استاد اقتصاد دانشگاه شریف و مشاور اقتصادیِ پیشینِ حسن روحانی داد. نیلی گفت: «تامین مالی، تامین انرژی، تامین خدمات و بودجه عمومی، خدمات اجتماعی و نظام مبادله با دنیا، ۶ مشکل اولویت‌دار کشور هستند که کارکرد‌های این زنجیره در حال حاضر به طور کامل مختل شده است. به این ترتیب، اقتصاد ایران در آستانه وقوع یک شرایط تورمیِ شدید و غیرقابل کنترل است.»
bato-adv
ناشناس
United States of America
۱۳:۰۱ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۷
سلام ونزولا.................
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۱