ورزش ایران در سال ۱۳۹۹ سال پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشت. شروع سال به واسطه همهگیری کرونا و دستپاچگی مردم و مدیران همه فعالیتهای ورزشی تعطیل شد و ورزشکاران چند ماه بسیار سخت را پشت سر گذاشتند. بعد از آن هم که قرار شد رقابتها در رشتههای مختلف از سر گرفته شود بحثهای بیپایانی بین موافقان و مخالفان شکل گرفت.
اعتماد در ادامه نوشت: جدا از بحث کرونا در عرصه بینالملل هم ورزش ایران چالشهای زیادی را تجربه کرد. از تعلیق جودو تا تلاش فدراسیون جهانی شطرنج برای حذف شطرنج ایران. مشکلاتی که عمدتا در رابطه با تحریمها و عدم رویارویی ورزشکاران ایرانی با ورزشکاران اسراییلی رقم خورد. در این بین مسائل حوزه فوتبال به نوعی بیشتر از همه به چشم آمد. جایی که با محکومیت فدراسیون فوتبال در پرونده ویلموتس شوک بزرگی به جامعه وارد شد.
در ادامه داستان انتخابات فدراسیون فوتبال و حضور علی کریمی در انتخابات را داشتیم. اما درست در شرایطی که به نظر میرسید با مشخص شدن رییس جدید فدراسیون قرار است فوتبال از بلاتکلیفی خارج شود، بحث سلب میزبانی تیمهای ایرانی در مسابقات انتخابی جام جهانی و لیگ قهرمانان آسیا مطرح شد تا به نوعی سال ۱۳۹۹ یکی از پرچالشترین سالهای ورزش ایران معرفی شود. برای بررسی اتفاقاتی که در این یک سال رخ داد با سید مصطفی هاشمیطبا رییس سابق سازمان تربیتبدنی کشورمان به گفتگو نشستیم.
ما در آغاز سال ۹۹ با تعطیلی مسابقات و سالنهای ورزشی مواجه بودیم، اما در ادامه به تدریج اوضاع بهتر شد و شاهد برگزاری لیگهای سراسری بودیم. به نظر شما باز شدن درهای ورزش در وضعیت خاص امسال در مجموع اتفاق خوبی بود؟
برگزار شدن مسابقات ورزشی در این شرایط اتفاق خوبی بود. ما امسال را نمیتوانیم با سالهای دیگر مقایسه کنیم. واقعا زحمت مدیران باشگاهها و مسوولان ورزش مضاعف بود. خود برگزار کردن این مسابقات فوتبال، والیبال یا بسکتبال واقعا در شرایط عادی هم کار سادهای نیست. خیلی فاکتورهای مختلفی باید لحاظ شود تا برگزار شوند.
کلا کرونا ورزش را تحتتاثیر قرار داد. به نظر من تلاش مسوولان و همکاری باشگاههای مختلف خیلی خوب بود که توانستند این مسابقات را با این شرایط برگزار کنند. چون هم هزینهها بالا میرود هم به اصطلاح روابط سختی را از نظر بروکراسی باید به انجام برسانند. خیلی مشکلات مختلفی پیش رویشان است. به نظر من تلاششان خیلی خوب بود برای برگزاری مسابقات و اصلا نمیتوانیم شرایط این مسابقات را با شرایط عادی مقایسه کنیم.
به نظر شما سطح رقابتهای ورزشی نسبت به سال گذشته چطور بود؟
من خیلی وقتها میشنوم که لیگ امسال را با سال گذشته مقایسه میکنند و میپرسند بهتر شده، بدتر شده؟ میخواهم بگویم حتما بدتر شده است. اصلا لیگی که در شرایط عادی در سال گذشته با حضور تماشاچی برگزار میشد حتما باید سطحش بالاتر از لیگ امسال باشد. امسال والیبال ما خیلی خوب بود. لیگ والیبال ما که برگزار شد شرایط خوبی داشت. فوتبال ما هم دارد کارش را انجام میدهد و نباید انتظار داشت که حتما بهتر از سال گذشته باشد. شاید هم بهتر باشد. نمیدانم. از نظر آماری باید تحلیل شود. ولی میخواهم بگویم نباید انتظار داشت شرایط یکسان باشد.
چالشهای ورزش ایران در سال گذشته چه بود؟
کل ورزش ما تحتتاثیر چند تا چیز قرار گرفت. یکی بحث تحریمها بود. یکی محرومیتهایی که برخی از فدراسیونها مثل جودو با آن مواجه شدند. یا قراردادی که با آقای ویلموتس بسته شد و تسامحهایی که در آن صورت گرفت. یا برگزار نشدن خیلی از انتخابات فدراسیونها. طبیعتا اینها اثرات منفی در کار ورزش ما داشت.
آیا شما در مجموع به مدیران ارشد ورزش نمره قبولی میدهید؟
ببینید، کل ورزش ما در این چند ساله به نظرم از آن ویژگیهایی که باید هدایت میشد برخوردار نبوده است. ولی به هر حال تلاش و کار و زحمت در دوره کرونا را شاهد بودیم. گفتم برگزاری مسابقات و واحدهای مختلف سختیهای خاص خودش را دارد. به نظرم تلاششان را کردند. ولی، چون حقیقتش آن زمانی که خودمان بودیم و برنامههایی داشتیم و آن برنامهها تعطیل شده و اجرا نمیشود، نمیتوانم از این لحاظ خودم را راضی کنم.
خیلی از ورزشکاران در گفتگو با بنده از شرایط امسالشان از لحاظ حمایت مادی و معنوی گلایه کردهاند. چه کارهایی باید برای ورزشکار انجام شود تا احساس رضایت داشته باشد؟
آن چیزی که کمیته المپیک و وزارت ورزش یا فدراسیونها میگویند مغایر این حرف است. آنها میگویند ما پشتیبانی لازم را میکنیم. اما در این مدتی که بحث کرونا پیش آمد و مسابقات و سالنها تعطیل شد، خیلیها گیج بودند که حالا باید چه کار کرد؟ بعضی از ورزشکاران هم که خودشان پنهانی میرفتند تمرین میکردند، به کرونا دچار شدند. فکر میکنم انشاءالله در زمان باقیمانده مدیران بتوانند با برگزاری اردوهای خوب و منظم وضعیت را بهتر کنند.
اشکال کار ما این است که در نقاط ایزوله خوب اردو برگزار نمیکنیم. مثلا در ترکیه در بعضی نقاط کوهستانی و جنگلی و اینها اردوگاههایی احداث کردهاند که در آن ورزشکاران میتوانند اردوهای خودشان را در شرایط قرنطینه برگزار کنند. ضمن اینکه میتوانند آزادیهای لازم را هم داشته باشند. ولی مثلا کشتیگیر را در سالن کشتی محبوس کردن باعث میشود ورزشکار از نظر روانی تحلیل برود. ما چنین نقصهایی هم داریم.
ما باید چند تا اردوگاه خوب در مناطق خوب داشته باشیم که ایزوله هم باشند. نیازی هم نیست خیلی بزرگ باشند. مثلا یک یا دو تیم بتوانند آنجا اسکان پیدا کنند خوب است. به هر حال باید مدیریت شود و در این مدت المپیک ورزشکاران به شرایط خوب برسند.
یکی از بزرگترین شوکهایی که به ورزش کشور وارد شد داستان پرونده ویلموتس بود. حالا بعد از گذشت چندین ماه تحلیل شما از آن اتفاق چیست؟
کار از ابتدا غلط انجام شد. اول از همه اگر قرار است مربی خارجی با ما قرارداد ببندد باید این کار در داخل کشور انجام شود. در ثانی آن مربی باید بیاید با وضعیت کشور ما و امکانات آشنا شود. چطور ممکن است با مربیای که اصلا ایران نیامده و با ایران آشنایی ندارد و اطلاعات ایران را از طریق رسانههایی که مدام علیه ما صحبت میکنند میگیرد، برویم در کشور خود او قرارداد ببندیم؟ این بزرگترین اشکالی است که در این زمینه داشتیم.
در شرایطی که ما مسائل تحریم و انتقال پول داشتیم رفتیم یک قرارداد سنگین با یک شخص بستیم. این کار نفسا غلط بود. حالا کار غلط را چطور میخواهند اصلاح کنند؟ بعد دو میلیون دلار در چمدان گذاشتند و بردند استانبول که مربی بیاید روی نیمکت بنشیند بعد هم تیم ببازد. خب معلوم است که کار، کار اشتباهی بوده. من این را خودم شنیدم که آقای تاج وقتی میخواستند بروند دفتر حقوقی یک پیشنویس قرارداد به او داد که بر اساس آن قرارداد منعقد شود، اما بعدا چیز دیگری به عنوان قرارداد امضا شده است. به هر حال به نظرم این طبیعی نبوده. بهطور واضح تسامح شده است.
شما کدام نهاد را به عنوان مقصر اول معرفی میکنید؟
اول از همه به این شکل نیست که فدراسیونهای ما هر کاری دلشان میخواهد بکنند. یا اگر اینطور هست خیلی بد است. برای اینکه ما باید یک رویه مشخص در رابطه با مربیان خارجی داشته باشیم و ضوابطی را رعایت کنیم. به نظرم در درجه اول خود فدراسیون مقصر است. دوم هم به نظرم باید وزارت ورزش نظارت میکرد روی قراردادهایی که قرار بود بسته شود و قبل از اینکه امضای نهایی به سرانجام میرسید باید قراردادها را چک میکرد.
امسال ما چالشهای زیادی با نهادهای بینالمللی ورزش داشتیم. در بحث جودو که تعلیق شدیم و بعد به صورت محدود تعلیق ما برداشته شده. در شطرنج هم فدراسیون جهانی تلاش کرد برای ما مشکل ایجاد کند.
نهادهای بینالمللی معمولا با ما کاری ندارند. آنقدر خودشان گرفتار هستند که وقت نمیکنند. مگر اینکه اتفاق خاصی بیفتد. ما سالها با ورزشکاران اسراییلی روبهرو نمیشدیم و آنها از کنارش عبور میکردند. میدانستند داستان چیست ولی از کنارش عبور میکردند. ولی وقتی ما یک چیز را خیلی عیان انجام میدهیم آنها مقابله میکنند.
وقتی ما بهطور واضح به ورزشکارمان در کنار تشک میگوییم بباز، خب این منتقل میشود. یا وقتی میرویم از ورزشکاری که با حریف اسراییلی روبهرو نشده رسما تقدیر میکنیم، حساسیت برای آنها ایجاد میشود و مجادله پیش میآید. همچنین میبینیم که عوامل صهیونیستی همه جا سیاستهای کلیشان این است که در همه جا نفوذ میکنند.
در خود IOC یک فرد اسراییلی هست که بسیار بسیار فعال است. بالاخره میتواند تاثیرگذار باشد. ما هم که کسی را نداریم. آنها هم فوری منشور المپیک را میآورند و میگویند چه و چه. به هر حال ما به دلیل اینکه یک مقداری خیلی واضح برخوردهای اینچنینی کردم آنها هم برخورد کردند. نمیدانم آینده چه میشود. حالا چطور میشود با این مساله روبهرو شد برای خودم هنوز مجهول است.
امسال اساسنامه فدراسیون فوتبال تغییر کرد. این تغییر به نظر شما مثبت بود؟
من ندیدم اساسنامه را، اما اخبارش را که پیگیری میکردم میتوانم بگویم خیلی تفاوتی نکرده است. ضمن اینکه نمیدانم این اساسنامه آیا به تصویب هیات دولت رسیده است یا خیر؟ آیا در اداره ثبت شرکتها ثبت شده یا نه؟ انتخابات فدراسیون هم برگزار شد و رفت، اما اگر اساسنامه به تایید هیات دولت نرسیده باشد و در ثبت شرکتها ثبت نشده باشد این اساسنامه ارزش قانونی ندارد. هیچ کس هم حرفی نمیزند و همه راحت از کنار قضیه رد میشوند. مثل اساسنامه قبلی که میگفتند آقای احمدینژاد در دولت تصویب کرده و نکرده بود. همه کارهایی که بر اساس این اساسنامههای تصویب نشده انجام شود غیر قانونی است.
در هیات دولت تصویب نشد. دولت معتقد است فدراسیون نهاد عمومی غیر دولتی است.
خیر چنین چیزی نداریم. قانون گفته که اساسنامه فدراسیونهای ورزشی باید به تصویب هیات وزیران برسد. این را قانون گفته. من نمیدانم دولت چه میگوید.
در اسفندماه انتخابات فدراسیون فوتبال برگزار شد. آیا وزارت ورزش در این انتخابات اعمال نفوذ کرد؟
میگفتند که کاندیدای وزارت ورزش آقای کیومرث هاشمی است. ایشان هم تکذیب کردند. در مورد آقای خادم هم کسی نگفت که وزارتخانه در برنده شدنش دخالت کرده. پس به نظر میرسد وزارت نقشی در این زمینه نداشته است. در مجموع این انتخاباتی بود که خیلیها میتوانستند در آن شرکت کنند. به نظرم جای علی دایی در انتخابات فدراسیون خالی بود. ولی خب ایشان خیلی تمایل ندارند. در مورد آقای خادم هم باید بگویم که شناختی از ایشان ندارم و حالا باید منتظر بمانیم تا کارشان را آغاز کنند و ببینیم چطور پیش خواهد رفت.
پایان سال با داستان سلب میزبانی تیمهای ایرانی همراه شد. تحلیل شما از تقابلی که کنفدراسیون فوتبال آسیا با ما پیدا کرده، چیست؟
این کشورهای حوزه خلیج فارس، یعنی امارات و بحرین و اینها کارگزار عربستان هستند. وقتی ما رابطه سیاسی بدی با اینها داریم شرایط به همین شکل پیش میرود. امارات در حال حاضر اسراییل را آورده بغلش. اسراییلیها ۵۰۰ تا شرکت در آنجا تاسیس کردند و با عربها شریک شدند. وقتی از لحاظ سیاسی با ما رابطه خوبی ندارند از نظر ورزشی نیز تا آنجا که میتوانند از نفوذشان استفاده میکنند و ضربه میزنند.
همین آقای شیخ سلمان هم بحرینی است و کارگزار آنها. اصلا خندهدار است کارهاشان. یعنی آنقدر سیاسی است که همه فهمیدند. عربستان میگفت ما ایران نمیرویم و ایرانیها هم نیایند اینجا. حالا چطور شده آمدند گفتند عربستان میزبان؟ خب معلوم است که این یک کار سیاسی مسخره است. ما هم، چون نفوذ نداریم از نظر سیاسی هم جواب نمیگیریم. یعنی نمیتوانیم کاری کنیم. بالاخره اینها الان شمشیرشان را از رو بستند.
اینها دیگر عوامل آمریکا هستند و از لحاظ تاریخی هم با ما مشکل دارند و هر جا برسد ضربهای وارد میکنند. آن روزی که مقامات ما رفتند از شیخ سلمان حمایت کردند به امید اینکه او کمک کند اشتباه کردند. معلوم بود. چطور میشود شیخ سلمان بحرینی که از حمایت عربستان برخوردار است به ما کمک کند؟ داستان سلب میزبانی از تیمهای ایرانی پشتوانه سیاسی دارد. حالا اینکه آقای خادم چه کار میتواند بکند را نمیدانم.
در نامه AFC به فدراسیون فوتبال ایران تحریمها دلیل اصلی این تصمیمات عنوان شده است.
اینها پوشش قضیه است. اصلا مگر ممکن است چند تا کشور در حال رقابت باشند، اما میزبانی را بدهند به یکی از همینها که منافع هم دارد؟ حداقل باید میرفت در یک کشور بیطرف. مثلا اگر گروه ما را در قطر یا عمان برگزار میکردند باز یک چیزی. ولی دادند به بحرین. بحرین خودش ذینفع است. مثل اینکه عراقیها هم گفتند باشد اشکالی ندارد. بحث سیاسی است دیگر. میخواهند در حقیقت یک جوری ما را تنبیه کنند.
بحث بعدی این است که امسال هم خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس انجام نشد.
الان چند سال است میخواهند واگذار کنند؟ شاید از سال ۸۰. الان حدود ۲۰ سال است میخواهند واگذار کنند و من همان روز اول گفتم این دو تیم قابل واگذاری نیستند. دو تا موسسهای که مشمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت است را نمیشود واگذار کرد. الان تازه میگویند ۵ درصدش را میخواهیم ببریم در فرابورس و از این حرفها. امسال اول گفتند شهریور این کار انجام میشود. بعد گفتند دهه فجر. بعد گفتند اسفند و آخرش هم نشد.
آن قدر مشکلات زیاد است در این رابطه که این دو تیم حداقل در بورس قابل واگذاری نیستند، چون همهچیزش غیر شفاف است. حالا راهحلهای دیگری ممکن است داشته باشد. ولی بروید از کسانی که گفتند ما امسال حتصما واگذار میکنیم و انجام نشد بپرسید چه شد؟
دورنمای ورزش ایران در قرن جدید؟
اولا قرن جدید شروع نشده است. قرن جدید سال ۱۴۰۱ است. ولی سال بعد هم مثل همین امسال است و تفاوت چندانی نخواهد کرد. هنوز که بیماری کرونا است و وضعیت مبهم. تیمها هم دارند کار میکنند و بعید است اتفاق خاصی بیفتد.
آیا اتفاق خاصی برای ورزش ایران در المپیک توکیو میافتد؟
اتفاق خاصی نه ولی اگر بتوانند در حد المپیک سیدنی نتیجه بگیرند خیلی خوب کار کردهاند.
اساسنامه فدراسیون فوتبال آیا به تصویب هیات دولت رسیده است یا خیر؟ آیا در اداره ثبت شرکتها ثبت شده یا نه؟ انتخابات فدراسیون هم برگزار شد و رفت، اما اگر اساسنامه به تایید هیات دولت نرسیده باشد و در ثبت شرکتها ثبت نشده باشد این اساسنامه ارزش قانونی ندارد. هیچ کس هم حرفی نمیزند و همه راحت از کنار قضیه رد میشوند. مثل اساسنامه قبلی که میگفتند آقای احمدینژاد در دولت تصویب کرده و نکرده بود. همه کارهایی که براساس این اساسنامههای تصویب نشده انجام شود غیر قانونی است.
وقتی از لحاظ سیاسی با ما رابطه خوبی ندارند از نظر ورزشی نیز تا آنجا که میتوانند از نفوذشان استفاده میکنند و ضربه میزنند. همین آقای شیخ سلمان هم بحرینی است و کارگزار آنها. اصلا خندهدار است کارهاشان. یعنی آنقدر سیاسی است که همه فهمیدند. عربستان میگفت ما ایران نمیرویم و ایرانیها هم نیایند اینجا. حالا چطور شده آمدند گفتند عربستان میزبان؟ خب معلوم است که این یک کار سیاسی مسخره است. ما هم، چون نفوذ نداریم از نظر سیاسی هم جواب نمیگیریم.