مانلی فخریان؛ هر انتخاباتی در دنیا فارغ از بار سیاسی و اقتصادی و شاید حتی جنبههای علمی، بخش ظاهری و نمادینی هم دارد که بیشتر مردم را جذب خود میکند. فرد کاندید شده بنا بر ظاهر شخصی که دارد میتواند طیف زیادی از مردم را جلب کند.
شاید این نکته به نظر خندهدار و کمی غیر واقعی برسد، اما اگر یک آمار ساده از مردم رای دهنده گرفته شود، این حقیقت به راحتی آشکار میشود. بخش ظاهری و حتی نوع پوشش یک فرد منتخب بین مردم میتواند معیاری برای رای آوردن آن فرد باشد.
راه دورینمی رویم. کافیست جهشی بزنید به سالهای کمی دورتر از امروز در همین ایران خودمان زمانی که دهه ۷۰ با عبور از شلوغیهای بی حد وحصر دهه ۶۰ به میانههای خود رسیده بود و چهرهای تازه داشت به کارزار انتخاباتی وارد میشد. یک روحانی با چهرهای مهربان، لبخندی ملیح و دوست داشتنی، لحنی آرام و متمدن و عبایی همیشه شکلاتی رنگ که تا سالیان زیاد نمادی از صلح، دوستی و آشتی طلبی او بود. به عنوان سومین روحانی منتخب برای ریاست جمهوری ایران بعد از انقلاب توانست رکورد رای مردم را به دست آورد.
در جامعهای که در آن برهه تاریخی خسته از بار رکود و بینفسی بود و دست وپای جوانان هنوز گرفتار تمایلات دهه شصتی بود، حضور یک روحانی آرام و مدعی صلحطلبی و مبدع گفتگوی تمدنها میتوانست راه تنفسی برای جوانان افسار گسیخته نسل دهه ۶۰ باشد که در دهه ۷۰ به ثمر میرسیدند.
سال ۷۶ رکورد ۲۴ میلیونی رای مردمی نشان از تقاضای مردم برای صلح بود. مردمی که زخم جنگ بر پوستشان دَلَمه بسته بود و تنها نیازشان آرامش و صلح بود. پس به میدان آمدند و با رنگی کردن انگشت خود به نفع مردی با عبای شکلاتی و لبخندی دایمی آینده سیاسی خود را رنگ جدیدی زدند.
قطعا در سالهای اول همه چیز خوب پیش میرفت. نام ایران در دنیا سربلند شد و رییس جمهور منتخب، نامآور و افتخار آفرین، حتی دانشآموزانی که به سن رای دادن نرسیده بودند را در اشتیاق ۴ سال بعد و رایگیری مجدد قرار داد.
اما این حباب صلح خیلی زودتر از تصور رای دهندگان ترکید و فجایع تاریخی بدی پشت سر هم رقم خورد. کمکم ورق برگشت نزدیک به انتخابات دوباره که شد انگشت اتهام به سمت رییسجمهور محبوب و مردمی دراز شد. مردم میگفتند ما چیز دیگری میخواستیم و جواب دیگری گرفتیم، تمام شد.
رای گیری مجدد ریزش داشت و با اینکه خیلیها دیگر امیدی نداشتند، اما باز هم ۴ سال دیگر چهره صلحطلب را بر سر کار نشاندند. همان سالها در آن سوی غرب هم فردی رنگین پوست، اما مدعی صلح بر سرکار آمد تا دنیا را از شر جنگ و خونریزی نجات دهد. اما همه اینها نتوانست مانع رشد قدرتهای جنگ طلبی مثل داعش و طالبان و خرده ریزهای افراطی در تمام دنیا شود.
پس زمانِ تغییر بعدی که رسید مردم دیدگاه خود را عوض کردند. نگاهی به ظاهر افراد کاندید شده انداختند و فقط کافی بود سال ۸۴ میانمردم کوچه بازار قدم بزنی تا ببینی معیار انتخابشان تنها تفاوت پوشش و ظاهر افراد است. طیف وسیعی از مردمی که میخواستند رییس جمهور جدید را انتخاب کنند به گذشته و آینده سیاسی او حتی نیمنگاهی هم نداشتند.
این اتفاق تنها بیانگر این بود که درصد بالایی از مردم بی هیچ پیشینه سیاسی فقط به ظاهر افراد رای میدهند و اگر آمار میگرفتید حتی یکبار هم به صحبتهای تبلیغاتی او گوش نمیدادند. ولی همین مردم زمانی که ۴ سال رکود اقتصادی و برگشت به عقب در دنیا را تجربه کردند دوباره پا پیش گذاشتند و اعتراضات ۸۸ را به راه انداختند. این بار هم تصویر جدیدی از صلح و آرامش در میان کاندیداها بود که مردم را جلب خود کرد.
کاری به آنچه بعد از این انتخابات رخ داد نداریم. اما اگر از همان مردم که سال ۸۸ به کاندیدای قبلی خود رای داده بودند در سال ۹۲ میپرسیدید نظرشان چیست دم از پشیمانی میزدند.
این بار مردم باز به پشتوانه روحانی صلحطلب خود به فرد منتخب او رای دادند تا شاید باز همنسیم صلح در کشور بوزد و همه چیز رنگآرامش بگیرد.
اما آن سوی آبها داستان به شکل دیگری رقمخورد مردی بر مسند قدرت نشست که برای اقتصاد کشور خودش حاضر بود دنیا را سرنگون کند. او نماد ثروت قدرت جنگ طلبی و بی رحمی بود. او وعدههای ریز و درشت اقتصادی را در کشور خودش عملی کرد، ولی در دنیا جنگ و خونریزی را رواج داد.
او با قدرت طلبی بیحد وحصر خودش فشار حداکثری بر مردم در آرزوی صلح و آرامش ایران وارد کرد و ایران را به بازی قدرت و جنگخودش کشید. او آنقدر به توانایی اقتصادی خودش ایمان داشت که از چندماه پیش خودش را برای ۴ سال بعد هم رییس جمهور میدانست. اما این بار برای مردم دنیا و خود این کشور هم دیگر نماد جنگ و قدرت خسته کننده شده بود.
حالا رقیب صلحطلب او با گرفتن رای ۷۴میلیونی در آمریکا و اینهمه سر خوشی در کل دنیا تنها چیزی که از نتیجه این انتخات پر سر وصدا به مردم نشان داد این است که همه دنیا از جنگ خستهاند. مردم در هر کجای دنیا فقط میخواهند نمادی از صلح بر سرشان سایه بیاندازد.
انسانهایی که از افراطگرایی به هر شکلی فراریاند از سرنگونی به هر سمت و سویی دوری میکنند و فقط میخواهند این چند صباح زندگی خود و بچههایشان در صلح و آرامش بگذرد دست نیاز به سمت بایدن دراز کردند و او را بر جایگاه قدرت نشاندند.
او در قرن حاضر توانست با لبخندی ملیح و حرفهای صلحطلبانه بر جایگاهی بنشیند که شاید خیلیها بدون دانستن پیشینه و آینده سیاسی او را نشانده باشند و همین گردش تاریخی نشان میدهد مردم در هر کجای دنیا فقط صلح را طلب میکنند حتی اگر ندانند به کسی که رای میدهند چه عاقبتی برایشان خواهد داشت. بله مردم گاهی فقط به ظاهر رای میدهند.