پس از افزایش قیمت بنزین اعتراضات خیابانی آغاز شد. ولی از همان ابتدا معلوم بود که بخشی از نیروهای اصولگرا نه تنها از این اعتراضات حمایت میکنند، یا از آن خرسند هستند....
عباس عبدی در اعتماد نوشت: در این یادداشت میخواهم یک مساله مهم را برای اصولگرایان به ویژه جناح تندروی آنها شرح دهم. میدانم که پاسخی نخواهند داد ولی امیدوارم که این پرسش را درون خودشان طرح کنند و درباره آن به گفتگو بپردازند.
پس از افزایش قیمت بنزین اعتراضات خیابانی آغاز شد. ولی از همان ابتدا معلوم بود که بخشی از نیروهای اصولگرا نه تنها از این اعتراضات حمایت میکنند، یا از آن خرسند هستند بلکه در عمل نیز به نحوی در تشدید این فرآیند نیز مشارکت داشتهاند. این مساله چنان روشن است که برخی از آنان در نوارهای سخنرانی خود به این مشارکت اشاره کردهاند.
از سوی دیگر بخشی از آنان نسبت به موضع روز یکشنبه رهبری همچنان توجیه نیستند به همین علت کوششهای فراوان از سوی سخنرانان و نویسندگان آنان صورت میگیرد که معترضین را نسبت به این موضع توجیه کنند. کوششهایی که ظاهرا موثر واقع نشده است. هر چند اغلب آنان به الزامات این موضع به صورت نسبی تن دادند. ولی پرسش اساسی این است که این تفاوت نگاه و تحلیل عمومی میان این بخش از اصولگرایان با نگاه و تحلیل رهبری، چرا رخ داده است؟ چرا پیش از موضع رهبری هیچکدام از شما در برابر این نگاه موضعگیری نکرد و دوستان خود را به خویشتنداری دعوت نکرد و همراهی با اعتراضات را برای آنان نادرست ندانست؟ چرا هنوز از درک علت و چرایی موضع مذکور ناتوان و نسبت به آن معترض هستید؟
درست است که پس از این موضعگیری برای مدت کوتاهی سکوت کردید ولی این رفتار مشکل را حل نکرده است زیرا مبانی آن منطق و رویکرد نزد شما همچنان وجود دارد و در موارد دیگر نیز خود را نشان میدهد. مثل کسی است که ضعف شدید بینایی دارد و دچار خطای دید شده است و شخص دیگری او را در یک مورد خاص راهنمایی میکند و از خطا درمیآورد ولی تا هنگامی که دچار این ضعف است در هر موردی مرتکب چنین خطایی میشود. در حقیقت اکنون هم در حال رفتار در همان چارچوب هستید ولی مصداق آن به اندازه مشارکت و همراهی با اعتراضات ضد افزایش قیمت بنزین شدید نیست. ولی به علت رواج این رویکرد کلا در همان چارچوب و جهتگیری رفتار میکنید و آثارش مشابه همان آثاری است که در صورت تداوم حضور در میان اعتراضات داشت.
آثاری که به شدت خطرناک بود بهطوری که منجر به دخالت فوری در ماجرا شد. نکته دیگر قانع نشدن و حتی عصبانی شدن از موضع مذکور بود. به طور قطع تصمیم به افزایش و سهمیهبندی کردن قیمت بنزین دو وجه متمایز دارد. اول اصل افزایش و دوم شیوه اجرای آن است. شیوه اجرا گرچه مهم است ولی یک امر فنی است و اعتراضات به اصل تصمیم بود و شما نیز به همین دلیل در دو روز اول از اعتراضات حمایت کردید. از سوی دیگر توضیحات ارایه شده درباره ماجرا روشن است که اصل چنین اقدامی فارغ از جزییات اجرایی آن مورد حمایت و پذیرش کلیت ساختار سیاسی بوده و حتی در سطح روسای قوا تایید شده است. آیا ممکن است که شما از این ماجرا بیاطلاع بوده و اقدام به مخالفت کرده باشید؟ غیرممکن است.
پس ایستادگی در برابر اصل این تصمیم از سوی شما چه ارتباطی با سایر ادعاهای شما دارد؟ اصلا چه نیازی است که برای قانع کردن شما از این حمایت و این موضعگیری درباره بنزین، توجیه آورده شود؟ آنان که خود را علاقهمند و شیفته معرفی میکنند، چگونه است که باید چپ و راست افرادی بیایند و سخنرانی کنند و بنویسند تا پیروان را نسبت به این موضع قانع نمایند؟ این نیست مگر وجود ایرادی اساسی در ادعاهای اصلی شما. ایرادی که دیر یا زود عوارض آن برملا خواهد شد.