تمايل يكباره فرانسه به نزديك كردن روابط خود با آمريكا، نگراني گوردون براون نخست وزير انگليس را از تنها رها شدن انگليس به وجود آورد و موجب اعلام رابطه قوي بين لندن و واشنگتن شد.
پل رينالدز تحليلگر امور جهاني در نقد اظهارات گوردون براون نخست وزير انگليس درباره چگونگي روابط بين آمريكا و انگليس گفت: «اظهارات گوردون براون درباره وجود رابطهاي قوي بين اين كشور با آمريكا كه در ضيافتي كه دوشنبه شب در وستمينستر برگزار شده بود، اعلام
شد، حاكي از اين مطلب است كه سياست خارجي انگليس در جايي در وسط آتلانتيك قرار گرفته است.»
براون با تمجيد از آمريكا و بيان اين مطلب كه رابطه انگليس با امريكا مهمترين رابطه دو جانبه انگليس به شمار مي رود، در واقع كشتي انگليس را از ميان آتلانتيك به ساحل امريكا كمي نزديكتر كرد.
اظهارات گوردون براون در زمينه تاكيد بر وجود روابط قوي ميان انگليس و امريكا به چندين علل بيان شدند: «براي مثال، گوردون براون نگران بود از اينكه برداشت هاي مختلفي كه از سخنان خود وي و وزيرانش در زمينه رابطه با امريكا به وجود آمده اند، موجب سرد شدن روابط بين لندن و واشنگتن كه در زمان تصدي توني بلر به رابطه گرم و بسيار صميمي بلر-بوش معروف بود، بينجامد.»
گوردون براون همچنين متوجه اين مسئله شده بود كه فرانسه تحت حكومت نيكلا ساركوزي به طور ناگهاني به داشتن رابطهاي قوي با آمريكا مشتاق شده است و بدين ترتيب اين امكان وجود داشت كه انگليس يكه و تنها رها شود، البته اين اصل هميشه وجود داشته است كه پسري كه خانواده را ترك مي كند ولي به عنوان پسر بهتري دوباره به خانواده باز مي گردد ، با گرمترين استقبال روبرو مي‌شود.
با تمام اين تفاصيل بايد به اين نكته مهم نيز توجه داشت كه براون، توني بلر نيست زيرا توني بلر اغلب اوقات تمايل داشت كه حتي جلوتر از سياست امريكا حركت كند، اما گوردون براون فقط مي خواهد كه عقب نماند.
گوردون براون همچنين در سخنراني خود، در ارتباط با مسئله مربوط به برنامه هسته اي ايران، وفاداري خود را به امريكا نشان داد و اعلام كرد خواستار اين است چنانچه ايران از تعليق غني سازي اورانيوم خودداري كند، دور جديدي از تحريم ها از سوي شوراي امنيت و اتحاديه اروپا و اين بار عليه بخش هاي نفت و گاز و بخش مالي ايران اعمال شوند.
براون همچنين حمايت خود را از ايده برپايي يك بانك سوخت هسته اي كه براي كشورهاي خواهان توسعه نيروي هسته اي ، منبع سوخت هسته اي را فراهم مي كند، اعلام كرد.
البته اين ايده در يك سال گذشته چندين بار مطرح شده است و در گذشته رضايت ايران را فراهم نكرده است و بعيد به نظر مي رسد كه در زمان كنوني هم رضايت ايران را فراهم كند .
اكنون اين سوال بزرگ باقي مي ماند مبني بر اينكه آيا انگليس از توسل به زور عليه ايران حمايت خواهد كرد يا خير؟
تاكنون مدركي دال بر اينكه ايران درصدد ساخت يك بمب هسته‌اي باشد بدست نيامده است.
ظن و ترديدهايي وجود دارند مبني بر اينكه ايران ممكن است چنين قصدي را داشته باشد.
وجود چنين شرايطي سبب مي‌شود تا هر نوع تهديدي عليه ايران بحث و اختلاف نظر به وجود آورد و بر اساس قانون بين الملل هيچ مورد شفاف و مشخصي براي آغاز يك حمله عليه ايران وجود ندارد.
پال رينالدز در تحليل خود همچنين افزود: در بررسي رابطهاي كه يك نخست وزير انگليس با آمريكا بايد داشته باشد، هيچگاه نبايد اين مسئله را از ياد برد كه براي ايجاد شدن ارتباط بين امريكا و انگليس به وجود رابطهاي مخفي نياز نيست و اين ارتباط خيلي واضح است.
براي مثال بين انگليس و آمريكا قرار دادي وجود دارد كه سال گذشته دوباره تجديد شد.
بر اساس اين قرارداد، انگليس و آمريكا اطلاعات خود را در زمينه سلاح هاي هسته اي مبادله مي كنند و انگليس نيز براي زير دريايي هاي هسته اي خود از امريكا موشك مي خرد.
با توجه به وجود چنين توافق ها و روابطي هيچ نخست وزير انگليسي قادر نخواهد بود تا انگليس را خيلي زياد از آمريكا دور كند زيرا در آن موقع به اين توافق‌ها لطمه وارد مي شود و چنين ارتباط ها و توافق هايي تضعيف مي شوند.
از اينها گذشته، آمريكا به انگليس اين قدرت و توانايي را داده است تا بخشي از سرزمين امريكا را تخريب كند(منظور انجام بخشي از آزمايشات هسته اي و نظامي انگليس در امريكا است).
حال با توجه به آنچه كه گفته شد، چنانچه انگليس زماني از سوي امريكا به عنوان متحدي غير قابل اعتماد و يا شايد حتي متحدي ناسپاس در نظر گرفته شود ، امريكا خيلي راحت مي تواند به اين شراكت پايان دهد.
