با مکانیسم زمان شاه در مدت ۱۰ سال یعنی از ۴۷ تا ۵۷ حدودا ۱۱۲ هزار کیلو کشفیات مواد مخدر صورت گرفت که در جدولی که وجود دارد، مشخص است چه میزان تریاک و شیره و هروئین است و حدود ۱۱۲ هزار نفر هم دستگیر شدند. دستگیریهای ما هم تقریبا با همین میانگین است. عملکرد ۱۰ سال رژیم شاه شاید به اندازه سه ماه ما در زمان جمهوری اسلامی نباشد. شاه دو راهبرد داشت. در برخورد با مواد مخدر عرضه و تقاضا مطرح است. در مقابل عرضه، به نظرم پختهتر عمل کرد. مواد مخدر در داخل که در انحصار خودشان بود.
موضوع مبارزه با مواد مخدر از آن دست بحثهایی است که همواره مردم و مسئولان درگیرش بودهاند، زیرا اعتیاد بهعنوان بحرانی اجتماعی میتواند یک جامعه را نابود کند؛ ازاینرو همواره از منظرهای مختلف جامعهشناسی، سیاست و قانونگذاری سعی شده است جلوی گسترش توزیع و مصرف مواد مخدر گرفته شود؛ اما اینکه در این موضوع سیاستهای اتخاذی بهنگام یا نابهنگام بوده، بحثی است که در گفتگو با علی هاشمی، معاون رئیسجمهور در دولت اصلاحات و رئیس پیشین ستاد مبارزه با مواد مخدر، در میان گذاشتیم.
هدف از این مصاحبه این است که نگاه آسیبشناسانه و درعینحال مبتنی بر تحلیل فرایندها نسبت به بعضی تصمیمهای کلان در ۴۰ سال گذشته جمهوری اسلامی داشته باشیم. حرف اصلی ما این است که ببینیم کدام تصمیمها بهنگام و کدامها نابهنگام بود. باتوجه به اینکه شما تجربیات بسیار مفیدی در حوزه امنیت داشته و سالها مسئولیت مبارزه با مواد مخدر را در دولت اصلاحات داشتهاید، به انتخاب خودتان از مصادیق به بحث ورود کنیم تا ببینیم کدامیک از تصمیمها در ۴۰ سال گذشته خوب و بهنگام بوده و کدام تصمیم را میتوانستیم با تأمل یا زودتر و دیرتر بگیریم.
اگر کل انقلاب را بتوانیم بیطرفانه و علمی وسط بگذاریم و آسیبشناسی کنیم که ریشهها چه بود، اهداف و دستاوردهایش چه بوده و صادقانه و واقعبینانه ببینیم چقدر از آنها محقق شده یا نشده، یک بحث کلان است؛ اما در عنوان تصمیمات بهنگام و نابهنگام خیلی از موضوعات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و امنیتی را میتوان طرح کرد. نمیخواهم وارد جزئیات این بحث شوم. میخواهم براساس مصادیق کاری که خودم درگیر بودهام و در دهه اخیر بهعنوان رئیس کمیته مستقل مبارزه با مواد مخدر مجمع تشخیص مصلحت نظام ایفای وظیفه کردهام، وارد بحث شوم. در حوزه مواد مخدر، بحث بسیار جدی است؛ بنابراین لازم است مقدمه کوتاهی را ذکر کنم.
سازمان ملل براساس تعریفی که از معضلات دنیا دارد، نشان داده است که چالشها و مشکلات بسیار زیادی در جهان وجود دارد. مشکلات براساس چهار بحران تقسیمبندی شده و برای آنها برنامهریزی انجام شده است. این چهار بحران شامل کشور ما هم میشود، بحرانهای مواد مخدر، بحران هستهای و اتمی، فقر اقتصادی و بحران زیستمحیطی شامل این چهار مورد میشوند. در بعضی از صحبتها اشاره میکردم که درباره ایران بحران هستهای را خیلی پررنگ میکردند، درصورتیکه از نظر من در سطح جهانی بحران مواد مخدر در اولویت است. درباره بحران هستهای و اتمی این نگرانی وجود دارد که روزی یک انفجار بزرگ رخ دهد؛ اما مواد مخدر هر روز جان هزاران انسان را میگیرد. هر روز معتادانی را میبینیم که کارتنخواب هستند. ما بهجای آنکه تصمیمهایی بگیریم تا بحران اعتیاد کاهش یابد، به خرابترکردن اوضاع پرداختهایم.
مثلا در آغاز انقلاب حتی بحث شلاقزدن معتادان را هم داشتیم. برخی از حاکمان شرع آغازین انقلاب با حجم بسیار پایین مواد مخدر، احکام سنگین صادر کردند؛ بنابراین جمهوری اسلامی از آغاز با مقوله مواد مخدر خیلی جدی برخورد کرده است. به نظرتان برخورد قاطع و بدون اغماض مثل برخوردهایی که آقای خلخالی با مصرفکنندگان مواد مخدر داشتند، بهنگام نبود؟
الان که نگاه میکنیم از یک زاویه میتوانیم بگوییم که محکم برخورد میکردیم، اما این را هم در نظر داشته باشیم که تصمیمهای جامعی در آن مقطع گرفته نشد، زیرا مواد مخدر در سطح دنیا و در کشور ما موضوعی فرابخشی است؛ یعنی ابعاد مختلف و علل مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، داخلی و خارجی دارد؛ بههمیندلیل اگر قرار است برخورد شود باید همزمان برخوردی که منسجم و اجتماعی و اقتصادی باشد، انجام شود، منظورم مقابله اقتصادی نیست، اما تصمیمی که اول انقلاب گرفته شده، تصمیمی بوده که به اعتقاد من نتیجهاش بسیار منفی بوده است. یک شاخص مشخصتر را باز میکنم. براساس قانون قبلی مواد مخدر، به معتادان تریاک خالص داده میشد تا آنکه در شهریور ۱۳۵۹ این کار متوقف شد. نهتنها توزیع را متوقف کردند، بلکه شورای انقلاب تصمیم گرفت ۳۵ هزار هکتار زمین کشت خشخاش را معدوم کند.
از ۱۲ فروردین ۵۸ تا فرایند قانونگذاری و نظام قانونگذاری جدید برای جمهوری اسلامی که دولت اول مستقر میشود، دو سال طول میکشد. هشت سال بعد هم که درگیر جنگ بودیم و مملکت شبانهروز درگیر مسائل بسیار حاد دشمن خارجی بود. میتوانیم توجیه کنیم که از تدابیر مناسبی نداشتیم. همیشه در تحلیلهایم به ۱۰ سال اول انقلاب با اغماض نگاه میکنم، گرچه برخی اتفاقات تلخ و برخی اتفاقات بسیار شیرین در آن ۱۰ سال رخ داده؛ اما مایلم بهعنوان تحلیلگری که منطقی به مسائل نگاه میکند، حق بدهم تا دو سال اول، نظام جدید در حال استقرار بود و هنوز نمیدانست چه کار میخواهد بکند و مدیران ما هم تجربه مدیریت سیاسی کشورداری را نداشتند و در هشت سال دوم هم هدف فقط حفظ سرزمین بود. به سال ۶۸ برویم که دوره ریاستجمهوری آقای رفسنجانی بود و قانون تشدید مجازات مرتکبین مواد مخدر که مصوب سال ۷۱ بود؛ در دوره آقای رفسنجانی مصوباتی در مجمع تشخیص مصلحت نظام در حوزه مواد مخدر داشتیم.
همین تصمیم مبنی بر اینکه کشت خشخاش، نابهنگام بود. به آقای هاشمی در سه، چهار سال آخر بهصراحت گفتم که این تصمیم بر مبنای دو اتفاق بود؛ نبود تسلط تصمیمگیران یعنی طینشدن فرایند تصمیمسازی، اهداف و منافع جدی که مافیای مواد مخدر داشت. یک بند قانون خیلی گویا و شفاف است. اگر به قانون اجازه کشت خشخاش بهدقت نگاه میکردیم، آن کار را نمیکردیم. ماده یک این قانون در سال ۱۳۴۷ میگوید: «از تاریخ تصویب این قانون تا زمانی که کشت خشخاش در کشورهای همسایه ایران ادامه داشته باشد، وزارت اصلاحات ارضی و تعاون روستایی مجاز خواهد بود در مناطق و به مساحتی که هرساله با تصویب هیئت وزیران تعیین میشود (که آخرینش ۳۵ هزار هکتار بود) به کشت خشخاش مبادرت کند. دولت مکلف است در صورت اطمینان از اینکه کشت خشخاش در کشورهای همسایه متوقف شده، کشت آن را در ایران متوقف کند». واقعیت این است که بحث مواد مخدر جریان رفتوبرگشت جهانی و منطقهای دارد و اینطور نیست که مربوط به ایران باشد. نابودی کشت خشخاش هزینه سنگینی به کشور تحمیل کرد.
هنوز هم معتقد هستید تصمیم سال ۵۹ متأثر از مافیای مواد مخدر و مبتنی بر ناآگاهی مدیران بود؟
قطعا. از نظر ما ناآگاهانه و از نظر کسانی که پیگیر بودند، صددرصد آگاهانه.
هیچوقت در دورانی که در حوزه امنیت فعالیت داشتید، این را رصد کردید که بدانید واقعا چه بوده؟
متأسفانه خیر. میتواند بهعنوان پروژه تعریف شود. زمان من برای اولین بار به دلیل ارتباطی که با دوستانمان داشتیم، دنبال این بودیم که اسناد ساواک را درباره مواد مخدر دربیاوریم که در حد یک جلد این کار را کردیم و میتوانست تا ۲۰ جلد ادامه داشته باشد. یکی از تصمیماتی که نگرفتیم، اطلاعاتی است که الان در مرکز اسناد ساواک وجود دارد و بسیار قیمتی است و همانجا مانده است. کسی نیست تصمیم بگیرد. اگر کسی بگوید همه میگویند خوب است، این کار را بکنید.
ساواک با مواد مخدر برخورد نمیکرد؟
چرا میکرد.
برخی خاندان پهلوی را در حمایت از باندهای مواد مخدر ذینقش میدانند؛ ازجمله اشرف پهلوی را و میگویند مافیای مواد مخدر را او سامان میداد. بدون ورود به اینکه این بحث صحت دارد یا نه، بالاخره کشور سازمان اطلاعات امنیت داشته. آیا واقعا با مواد مخدر برخورد نمیکرد؟
اتفاقا یک جلد کتابی که چاپ کردیم، حاوی اسناد ارزشمندی است؛ ازجمله مافیای مواد مخدر که دست باند اشرف بود؛ اما در کنار این فراموش نکنیم که با مکانیسم زمان شاه در مدت ۱۰ سال یعنی از ۴۷ تا ۵۷ حدودا ۱۱۲ هزار کیلو کشفیات مواد مخدر صورت گرفت که در جدولی که وجود دارد، مشخص است چه میزان تریاک و شیره و هروئین است و حدود ۱۱۲ هزار نفر هم دستگیر شدند. دستگیریهای ما هم تقریبا با همین میانگین است. عملکرد ۱۰ سال رژیم شاه شاید به اندازه سه ماه ما در زمان جمهوری اسلامی نباشد. شاه دو راهبرد داشت. در برخورد با مواد مخدر عرضه و تقاضا مطرح است. در مقابل عرضه، به نظرم پختهتر عمل کرد. مواد مخدر در داخل که در انحصار خودشان بود.
۱۰ یا ۲۰ درصد هم که قاچاق میشد. در حوزه خارجی نیز سعی بر این بود که عمده مواد مخدر از طریق ترانزیت و به وسیله باند اشرف به اروپا فرستاده شود تا وارد ایران نشود. این موضوع یک استراتژی بود. مهم بود.
بنابراین هم در بخش ترانزیت مواد مخدر و هم توزیع در داخل کشور برخورد میشد؟
بله، با همه مواد مخدر ترانزیتی و غیرترانزیتی برخورد کردیم.
با همه هزینههایی که برخورد با ترانزیت مواد مخدر بر ایران تحمیل کرده است؛ اما شاهدیم اتحادیه اروپا و سازمان ملل در این زمینه برای پرداخت سهم خود از هزینهها نقش پررنگی نداشتهاند!
تا یکی، دو سال قبل حدود ۱۴۰ هزار تُن تریاک خالص (در طول ۴۰ سال گذشته) در افغانستان تولید شده است. کشفیات ما به طور میانگین سالانه ۱۰.۵ درصد است؛ یعنی ۱۴، ۱۵ هزار تُن با تمام هزینهها و مبارزات کشف کردهایم. در ۴۰ سال گذشته، چهار هزار شهید، ۱۴، ۱۵ هزار مجروح و جانباز، میلیاردها میلیارد هزینه مالی و ۳۴ هزار درگیری مسلحانه با باندهای مواد مخدری داشتهایم و نتیجه تمام اینها ۱۰ درصد کشفیات شده که اجازه ندادهایم به دست مصرفکنندهها برسد. تصمیم ما نهتنها تصمیم بهنگامی نبود؛ بلکه عامل تخریب خیلی از کارها بود. با اطلاعاتی که درحالحاضر داریم، اگر امروز قرار بر تصمیمگیری باشد، یقینا مجوز کشت خشخاش را حفظ میکردم؛ چون مجوزی استراتژیک بود و به هفت، هشت کشور بیشتر این مجوز را ندادند. مجوزش از انرژی اتمی بالاتر است.
چندی پیش آقای جهرمی، وزیر ارتباطات، یک زمین کشاورزی را که در آن خشخاش کشت میشد، معرفی کرد و بعد از تکذیب این خبر از سوی فرماندهان ارشد نیروی انتظامی مدارک این ادعا را در اختیار پلیس گذاشتند. آیا این اتفاقات در راستای کاشت قانونمند خشخاش نبود؟
خیر، اصلا. زمان شاه دو راهبرد برای عرضه داشتند. سعی کردند دو سیاست اعمال کنند. سیاست اصلی ترانزیت بود که سودهای کلان در بر داشت و دوم سیاست تبلیغاتی بود. باندهای کوچک را میزدند و رقبای اشرف را قلع و قمع میکردند و همان کشفیات و دستگیریهایی که داشتند بیشتر تبلیغاتی و عملیات روانی برای مافیای داخلی خودشان بود. اما در مورد تقاضا، خیلی عاقلانه عمل میکردند. این تجربه مربوط به قبل از انقلاب است و وقتی شروع کردیم از این تجربه استفاده نکردیم. درباره معتادان قدیمیتر و مسنتر مخصوصا درباره مواد افیونی شامل تریاک و شیره، مصوب کرد که بهطور منظم و خالص دریافت کنند که مرگومیر و آلودگی نداشته باشند و از مافیا هم نگیرند که آسیب آلودگی بچهها و رواج قاچاق را درپی داشت. این تصمیم خیلی عاقلانه و پخته بود. حتی برایشان بیمارستان درست کردند؛ خیلی حرف است. اولین کاری که ما بعد از انقلاب کردیم این بود که این بیمارستان را تعطیل و تصویب کردیم معتادان یا پاک شوند یا به اردوگاهها بروند.
آیا سال ۵۹ مبارزه با مواد مخدر متولی مشخصی نداشت؟
تصور میکنم بیشتر کارها دست کمیته انقلاب اسلامی بود. کار تشکیلاتی و رسمی قبل از دوره سازندگی بود و اتفاق بزرگی در زمان نخستوزیری مهندس موسوی افتاد. امام با نگاه بسیار انسانی و مطابق حقوق شهروندی، اول انقلاب سال ۵۸ یک جمله طلایی میگویند: نجات معتاد نجات یک فرد نیست، نجات یک جامعه است و حتی نجات اسلام است. امام قویترین تحلیل را درباره انسان دادهاند. با وجود این، مسیر همان سختگیریها و شلاق بود.
یعنی مسیر سلبی بود!
بله. امام (ره) تصمیم راهبردی دادند و، چون جنگ بر ما تحمیل شد، نمیتوانستیم دو کار بزرگ همزمان داشته باشیم. امام (ره) اواخر سال ۶۷ سران سه قوه را احضار کردند (در خاطرات آقای هاشمی هم هست)، امام میفرمایند: شما موظفاید بعد از ختم جنگ، اولویت اصلی کشور حل معضل مواد مخدر باشد؛ یعنی به اندازه جنگ برای این کار اهمیت قائل بودند.
آیا دوره نخستوزیری آقای موسوی ستاد مبارزه با مواد مخدر را تشکیل دادیم؟
امام که این فرمایش را بیان کردند مسئولان وقت فکر کردند چه باید انجام شود. تا آن زمان (سال ۶۷) ساختار منظمی نداشتیم. در کمیته کارهایی انجام میشد، وزارت اطلاعات هم غیرمنسجم عمل میکرد.
ولی ما قاچاقچی مواد مخدر را اعدام میکردیم. مبتنیبر چه چیزی؟ قانونی نداشتیم؟
چرا داشتیم.
یعنی بعد از انقلاب بخشی از قانون مبارزه با مواد مخدر را اصلاح کرده و بخشی را استفاده کردیم، اما تا سال ۶۷ متولیای برایش نداشتیم.
متولی مرکزی و ملی نداشتیم.
در حقیقت حاکم شرع و قوه قضائیه خودش را مسئول برخورد میدانست.
دقیقا. معتادان را به اردوگاههای سخت کار میبردند. سال ۶۷ پیرو فرمایش امام اتفاق بزرگی افتاد و مجمع تشخیص متولی این امر شد.
مجمع تشخیصی که خیلی هم از زمان تولدش نگذشته بود.
برمبنای قانون، مجمع تشخیص اولین اصلاحات مواد مخدر را در سال ۶۷ انجام داد که متعاقب آن اتفاق بزرگی رخ داد. در این مقطع که زمان دولت مهندس موسوی بود، ستاد با ساختار جدید و با نگاهی جامع به مواد مخدر در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، بینالمللی، امنیتی و انتظامی اصلاح شد و شکل گرفت. رکن بنیادین این اصلاح، تصمیمی درست و قانونی بود، اما بهنگام نبود و میتوانست اول انقلاب گرفته شود، اما درگیر جنگ بودیم و نشد تا در اولویت قرار بگیرد. اگر این تصمیم اول انقلاب گرفته میشد و ستاد شکل میگرفت، با اولویت دوم خسارت خیلی کمتر میشد و نتایج بهتری حاصل میشد. حتی شاید کشت خشخاش را هم نابود نمیکردیم.
یعنی تصمیم کاملا درست و بحق امام در سال ۶۷ برای تشکیل ستاد مواد مخدر و اصلاح قانون باید زودتر گرفته میشد؟
بله. باید همان اول انقلاب این تصمیم گرفته میشد.
کار ستادی کردید که بهسرعت بحران را کنترل کنید، اما آیا موفق بودید؟
درباره این ستاد از زمانی که من آن را تحویل گرفتم در ۱۰ کنفرانس مطبوعاتی گفتم که ناکارآمد است و باید جمع شود، باید در چهار سال به دستور امام ارزیابی میکردیم. وقتی سال ۶۷ تصویب کردیم، باید سال ۷۱ بررسی میکردیم که کارآمد است یا نه. حال این موضوع ۳۰ سال است که رها شده و درباره آن تصمیمگیری نشده است. در آخرین مصاحبهای که قبل از عید داشتم همین را گفتم که تنها راه فعلا مدلهای مختلف سازمانی است.
یعنی شما معتقدید الحاق ماده ۴۵ به قانون مبارزه با مواد مخدر که مجازات اعدام را برای قاچاقچیان دانهدرشت در نظر گرفته بود همچنان پاسخگو نیست؟
قاچاقچیهای اصلی یا در دسترس نیستند یا به خاطر شگردهایی که دارند به دام نمیافتند. عمدتا حملکنندهها خردهقاچاقچی هستند و برآورد کردیم مجازات اعدام تقریبا از نظر بازدارندگی کمترین میزان را دارد و در کنارش هزاران هزینه به نظام تحمیل میکند. در دنیا ما رتبه دوم از نظر اعدام شدهایم. حداقل با حذف اعدام برای خردهقاچاقچیان رتبهمان ۱۵۰ تا بالاتر رفته و بهتر شده است.
قانون الحاق یک ماده به قانون مبارزه با مواد مخدر قانون خوبی بود که با تصویبش چند هزار نفر از اعدام نجات پیدا کردند و چند هزار حیات حفظ شد. منهای این، در دو سال گذشته به خاطر اینکه این مجازات تعدیل شد، رشد مواد مخدر هم نداشتیم. اما آن زمان شما ملامت شدید که مصرف کوپنی مواد مخدر را ترویج میکنید. الان هم یکی از ملامتها نسبت به شما این است که شما مدافع توزیع سازمانیافته مواد مخدر برای مصرفکنندهها هستید و شما را متهم میکنند که پیشنهاد تریاک کوپنی دارید. چرا اینقدر اصرار دارید مواد مخدر باید سازمانیافته توسط نهادهای داخلی توزیع شود؟
ابتدا یک اصلاحیه به گفته شما وارد میکنم. در این مرحله نگفتم میخواهیم مواد مخدر توزیع کنیم. بحث آزادسازی نیست. بحث قانونیسازی است. گفتم کشت خشخاش که در سال ۸۳ اعلام کردیم متأسفانه تصویب شد، اما انجام نشد. معتادان مواد مخدر صنعتی بین هفت تا ۱۰ هزار نفر بودند و عمدتا الاسدی و اکستازی بود و قیمتش هم به طور میانگین کیلویی ۱۷۰ میلیون بود. دکتر احمدینژاد که دولت را به دکتر روحانی تحویل داد طبق آمار رسمی ۳۳۰ هزار نفر معتاد مواد صنعتی داشتیم و قیمت به ۹ میلیون تومان در کیلو رسید. به دلیل تولید انبوه هم آشپزخانههایی در تهران راه افتاده بود.
آیا نیروهای خودسری بودند که حوزه مواد مخدر را تشدید کرده باشند؟
در گزارشی سری که به مقامات دادیم روزانه چند نفر از داخل سیستم دستگیر میکردیم که با قاچاقچیها همکاری میکردند. البته بیشترین تعداد مربوط به سربازها بودند که در مرز بودند و گاهی آنقدر خلاف میکردند که سربازیشان طول بکشد. مواردی از این دست داشتیم و برخورد کردیم. این افتخار جمهوری اسلامی است که با مواد مخدر و توزیعکنندگان حتی اگر در داخل سطوح حکومت بودهاند نیز برخورد صورت گرفته است. ضمنا طبق آماری که گرفتهام حدود ۱۹ میلیون دستگیری (شامل افرادی که چند بار دستگیر شدهاند نیز میشود) بعد از انقلاب داشتیم که ۶۹ درصد دستگیریها، مستقیم و غیرمستقیم مربوط به مواد مخدر است. مثل کسی که معتاد بوده و قتل کرده است. به همین دلیل میگویم اگر به مواد مخدر درست بپردازیم، خیلی از مشکلات نظام حل میشود؛ بنابراین ۲.۵ تا سه درصد دستگیریها از داخل سیستم بود.
در نُرم جهانی وضعیت ما چطور است؟
وضعیت خوبی داریم. البته من تحقیقات میدانی نداشتهام. بحرانهایی که الان داریم، نتیجه دو مورد است، سکه دورویی است که یک روی آن جذاببودن اقتصاد و پول در حوزه مواد مخدر است، روی دیگر سکه جدیبودن تقاضا و مصرف مواد مخدر است.