bato-adv
کد خبر: ۴۰۲۰۰۰

جزئیات مرگ دلخراش مدال آور ایرانی در یک تصادف

نوید محمدی نخستین مدال طلای کاراته ایران را در المپیک سال گذشته کسب کرد سرعت غیر مجاز و واژگونی خودرو باعث مرگ دلخراش این قهرمان شد
تاریخ انتشار: ۱۷:۳۱ - ۲۰ خرداد ۱۳۹۸
قهرمانی که خیلی زود به خط پایان رسید
‌می‌خواست قهرمان المپیک شود. هم استعداد داشت و هم پشت کار؛ لیاقتش را با مدال طلای المپیک جوانان آرژانتین نشان داد؛ نخستین مدال طلای کاراته ایران در المپیک جوانان. موفقیت‌های پی‌درپی این نابغه کاراته خیلی‌ها را خوشحال کرد. استخوان خُردکرده‌های این رشته رزمی می‌گفتند که او آینده درخشانی دارد.
 
به گزارش روزنامه شهروند، حضور «نوید» روی تاتامی، روز‌های رویایی را برای ورزش ایران نوید می‌داد، اما همه این پیروزی‌ها در یک چشم به هم زدن نیست و نابود شد. در یک پیچ تند همه امید‌ها، افسوس شد. حالا سهم ورزش و کاراته ایران فقط حسرت است؛ حسرتی غیر قابل جبران. نوید محمدی قهرمان کاراته جهان، در حادثه رانندگی جانش را از دست داد. نوید به غیر از کاراته، علاقه دیگری هم داشت. او عشق ماشین بود، مثل بیشتر هم‌سن و سال‌هایش، اما این عشق دوم به قیمت جانش تمام شد.

پنجشنبه هفته گذشته، خبر مرگ ناگوار نوید محمدی، کاراته‌کای جوان شیرازی منتشر شد. او در حادثه رانندگی جانش را از دست داد. واژگونی خودرو علت اولیه این حادثه اعلام شد و بعد هم پلیس راهنمایی و رانندگی شیراز دلیل اصلی را سرعت غیر مجاز اعلام کرد. درواقع نوید راننده و تنها سرنشین پرایدی بود که واژگون شد. سرعت و شدت این تصادف به‌حدی بود که او با صندلی از داخل پراید به بیرون پرتاب شد و در دم جانش را از دست داد. پیکر نوید روز جمعه تشییع و به خاک سپرده شد. چند روزی از آن حادثه ناگوار گذشته، اما پدر و مادر نوید هنوز مرگ او را باور ندارند.
 
پدرش هنوز نمی‌تواند باور کند که جوان قهرمانش که سال گذشته بر سکوی قهرمانی المپیک قدم گذاشت، دیگر زنده نیست. مادرش هم اصلا حال و روز خوبی ندارد. خیلی‌ها از دوست و فامیل گرفته تا مربیان و اهالی ورزش نمی‌توانند رفتن نوید را قبول کنند. حتی رقبا و حریفان خارجی نوید هم از این حادثه شوکه شده‌اند. کسی از دوستان و نزدیکان نوید توان صحبت‌کردن درباره او و مرگ غم‌انگیزش را ندارد. با این همه عموی این قهرمان برای دقایقی با «شهروند» همکلام شد که در ادامه می‌خوانید:

خبر تلخ و باورنکردنی بود.
بله، با این‌که چند روز گذشته، ما خودمان هم هنوز در شوک هستیم. اصلا همه چیز یک‌دفعه زیر و رو شد. نوید تازه اول راهش بود.

نوید چند‌سال داشت؟
١٨ سالش بود.

چطور این اتفاق افتاد؟
پنجشنبه‌شب بود؛ همه خانه یکی از اقوام بودیم، یعنی مراسم نامزدی پسرعمویم بود؛ همه درگیر کار‌های او بودیم. شب هم همه یک‌جا جمع شدیم تا فردا بقیه کار‌ها را انجام بدهیم. حدود ساعت ٣ صبح بود که تلفن زنگ خورد. یکی از پسرعموهایم پشت خط بود و گفت که نوید تصادف کرده است، البته او هم از طریق پلیس متوجه ماجرا شده بود. درواقع خودرو به نام همسر او بود و پلیس هم با صاحب سند تماس گرفته بود، او هم بلافاصله سر صحنه رفته بود، بعد هم با ما تماس گرفت.

نوید چطور آن وقت شب از خانه بیرون رفته بود؟
گفتم خانه یکی از اقوام دور هم بودیم. نوید خیلی ماشین دوست داشت. عاشق ماشین و رانندگی بود. بعد از کاراته، لذت‌بخش‌ترین تفریح زندگی‌اش رانندگی بود. می‌خواست وقتی جوایز المپیکش را گرفت، ماشین بخرد. به هر حال او جوان بود، بیشتر بچه‌ها در این سن ماشین دوست دارند. ما هم قصد داشتیم برای او ماشین بخریم؛ چیزی که در شأن یک قهرمان المپیک باشد، اما خب، ابتدا باید گواهینامه می‌گرفت.

نوید گواهینامه رانندگی نداشت؟
نه، سنش اجازه نمی‌داد و چند ماهی کم داشت؛ ضمن این‌که باید کارت پایان خدمتش را هم می‌گرفت. البته همه کارهایش را انجام داده بود؛ به‌دلیل قهرمانی در المپیک کار‌های پایان خدمتش تقریبا تمام شده بود، اما هنوز گواهینامه نداشت، به همین دلیل هم آن شب بدون اطلاع، ماشین را برداشته بود. یکی از دلایل واژگونی هم تسلط نداشتن او بود. البته پلیس اعلام کرده او هنگام تصادف ١١٠ کیلومتر سرعت داشته است، اما بی‌تجربگی او هم مزید بر علت شده است، به‌خصوص جایی که تصادف کرد، پیچ خطرناک و پرحادثه‌ای است.

یعنی جایی که نوید جانش را از دست داد، سابقه تصادف و واژگونی دارد؟
بله، محل حادثه، چند متر بعد از تونل کوهسار است. داخل خود شیراز، بعد از این تونل یک پیچ تند وجود دارد. در آن نقطه نور کافی هم هست. راننده هم وقتی از تونل خارج می‌شود، به دلیل تغییر شدت نور، دید کافی ندارد. چند شب قبل، خانمی دچار همین حادثه شد و دو پایش را از دست داد. این تونل و پیچ خطرناک بعد از آن را در شیراز همه می‌شناسند؛ کلا جای خطرناکی است؛ نوید هم که سرعتش زیاد و بی‌تجربه بود. همه این‌ها دست‌به‌دست هم داد تا آن حادثه رقم بخورد.

نوید بچه چندم خانواده بود؟
برادر من کلا دو بچه داشت. یک پسر که نوید بود و دیگری فائزه. آن‌ها دوقلو بودند. حالا فقط یک دختر برای آن‌ها مانده. برادرم و همسرش در این چند روز به اندازه یک عمر شکسته شده‌اند. از لحاظ روحی کاملا به هم ریخته‌اند.

چطور شد که نوید وارد دنیای ورزش و کاراته شد؟
خانواده ما همه ورزشکارند. خود من، پدرش و عموی بزرگش همه کاراته‌کا بودیم. از مربی گرفته تا داور؛ خانواده ما ورزشی است. نوید هم به همین دلیل به کاراته علاقه‌مند شد، اما خب، بیشتر از من تأثیر می‌گرفت. ما با هم رفیق بودیم.

پس نوید باید درباره رویا‌ها و آرزوهایش با شما صحبت کرده باشد؟
از آرزوهایش با من زیاد صحبت می‌کرد. او عاشق کاراته بود. می‌خواست قهرمان المپیک شود. وقتی مدال طلای المپیک جوانان را گرفت، به من گفت: فقط قهرمانی المپیک بزرگسالان راضی‌اش می‌کند. استعداد فوق‌العاده و پشت کار عجیبی داشت. واقعا نابغه کاراته بود. این حرف من نیست، حرف مسئولان هیأت کاراته استان و فدراسیون است. همه این عزیزان که در مراسم خاکسپاری او حاضر شده بودند، مدام این جمله را تکرار می‌کردند که حیف از نوید که خیلی زود با این دنیا خداحافظی کرد.
bato-adv
مجله خواندنی ها