
حالا، امروز؛ چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ۹۸ قرار است ایران در برابر آنچه در یک سال گذشته بر برجام رفته است، اقدام متقابل کند. در راستای اقدام متقابل، ایران در نظر دارد از برخی تعهداتش طبق برجام بکاهد.
شرق نوشت: زمان گاهی، دور میزند و عقربهها درست سر همان جایی که سالها پیش ایستادهاند، میایستند. اردیبهشت ۹۸، گویی عقربهها به روزهای گرم مرداد ۸۴ برگشتهاند؛ زمانی که سیدمحمد خاتمی باید دولت اصلاحات را تحویل دولت عدالتطلب محمود احمدینژاد میداد. زمانی که توافق سعدآباد با شکست مواجه و از یو سی اصفهان فکپلمب شد. آنروزها حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود و جواد ظریف جزء تیم مذاکرهکنندگان.
حالا، امروز؛ چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ۹۸ قرار است ایران در برابر آنچه در یک سال گذشته بر برجام رفته است، اقدام متقابل کند. در راستای اقدام متقابل، ایران در نظر دارد از برخی تعهداتش طبق برجام بکاهد.
امروز همزمان با یکسالگی خروج آمریکا از برجام است؛ زمانیکه دونالد ترامپ اعلام کرد از توافق خارج میشود و ماشه تحریمهای دوباره علیه ایران را چکاند با همان امضای پرطمطراقش.
آنچه در این یک سال بر ایران رفت، کم از دور پیشین تحریمها نبود که در دولت دوم احمدینژاد و دولت باراک اوباما برای مجابکردن ایران به میز مذاکره گذشت. التهاب بازار ارز، نگرانی از یافتن خریدار نفت، نایابشدن برخی کالاهای روزمره زندگی، مشکل در بازار غذا و دارو و تورم و... مسائلی بود که مردم ایران را در روزهای سختی قرار میداد. حالا دیگر از حلاوت مذاکره با وزیر خارجه آمریکا و دستیابی به توافق در میان مردم خبری نیست. حالا حتی پیشفرض برخی مردم دیگر این نیست که با مذاکره یا حتی توافق راه چارهای ایجاد میشود. حالا مشکلات عرصه را تنگ کرده و بار مسائل بر دوش برجام و ناکارآمدی آن افتاده است. شاید به نظر شما اقدام ایران در کاهش تعهدات برجامی دیرهنگام به نظر برسد، شاید علت مذاکرهنکردن با ترامپ برای شما جای سؤال باشد. در ادامه میخواهیم به این سؤالها و چراها پاسخ دهیم.
چرا یک سال بعد
از خروج آمریکا از برجام یک سال گذشته است. حتما میپرسید چرا یک سال بعد از خروج آمریکا از برجام ایران تصمیم گرفته اقداماتی در راستای کاهش تعهداتش انجام دهد؟ طبق متن توافق، برای شکایت و بررسی آن بین چهار تا شش ماه زمان در نظر گرفته شده است و رفت و برگشت کمیسیونها و جلسات کارشناسی چنین مدتزمانی را میطلبد. سال گذشته و بهدنبال خروج آمریکا از برجام ایران و کشورهای ۱+۴ (روسیه، چین، انگلیس، آلمان و فرانسه) جلسات کمیسیون شکایت از برجام را برگزار کردند. اروپاییها دست به ابتکار عمل زدند تا کانال مالی ویژهای برای نقل و انتقال مالی با ایران راهاندازی کنند؛ کانالی که به دلیل سیطره دلار بر بازارهای اروپایی و جهان، بهکندی پیش رفت. یعنی مسئلهای که سالها اروپا با آن به طور ضمنی مواجه بود؛ یعنی ضعیفبودن پایه پولی یورو در برابر دلار، این بار به صورت عملی و جدی تجربه شد. راهاندازی این کانال مالی که ابتدا spv نامیده میشد (به عنوان یک عبارت کلی) و بعد به نام اینستکس معرفی شد، زمان زیادی برد و درنهایت آنچه اعلام شد هم آن نبود که ایران را راضی کند.
با این حال، اروپا در رابطه نزدیک با ایران، خواستار ادامه پایبندی به برجام بود. مهلت زمانیای که ایران به اروپا برای فراهمکردن کانال مالی همچنین به روسیه و چین برای همراهی بعد از تحریم داد، یک سال طول کشید؛ زمانی که از منظر دیپلماسی خیلی طولانی به نظر نمیرسد. این یک سال حتی فرصتی برای بهبود رابطه ایران و آمریکا بود که متأسفانه ورق دیگرگون برگشته است.
چرا ترامپ خارج شد؟
اگر دونالد ترامپ جمهوریخواه و افراطی مشاوران بهتری داشت یا از مشاوره مشاوران خوبش استفاده میکرد و تنها زمین بازی را با تندورهایی مثل خودش به اشتراک نمیگذاشت، سرنوشت برجام به شکلی دیگر رقم میخورد. حتی ایرانیان خارجنشینی که به کاخ سفید مشورت میدهند، آنچنان از کشور فاصله گرفته و آن را نمیشناسند که مشاورههای آنها نتیجه عجیب و غریبی به بار میآورد. متأسفانه برخی از آنها کسانی هستند که واقعا ۴۰ دهه است که به ایران رفتوآمد ندارند و تصوراتشان درباره این کشور به قبل از دی و بهمن ۵۷ بازمیگردد. اگر همه اینها به گونه دیگری بود، ترامپ به عنوان یک سیاستمدار معقول و منطقی نباید از این توافق خارج میشد. اتفاقا ترامپ میتوانست ایران را در شرایط سخت مذاکرههای بعدی قرار دهد؛ مذاکره بر سر سوریه، یمن و منطقه به طور کلی. مقامات ایران دور یا نزدیک به مذاکره بر سر موضوعات غیرهستهای نیز ترغیب میشدند. اما دونالد ترامپ فقط با یک هدف داخلی از برجام خارج شد؛ پشتپازدن به توافقی که دولت پیشین او انجام داده است؛ یعنی دولت باراک اوبامای دموکرات. از اینرو او مدعی شد که ایران باید با او مذاکره کند؛ مذاکرهای که برای ترامپ تنها یک عکس رسانهای بود برای سوءاستفاده تا با آن در بوق و کرنا کند که موفق شده است ایران را پای میز مذاکره بیاورد. فارغ از اینکه به قول محمدجواد ظریف، ما هیچگاه میز مذاکره را ترک نکردهایم آنها باید به میز مذاکره با ما بازگردند. فرصت ۱۰ روز گذشته نشان داد که چقدر نگاه ترامپ به موضوع مذاکره با ایران، ساختگی است. او و نزدیکانش هیچ واکنشی به موضوعی که ظریف روی میز گذاشت، نشان ندادند. ظریف گفت: بیایید زندانیانمان را با هم مبادله کنیم. این اقدام اگرچه این بحث بر پایه یک هدف انساندوستانه از سوی وزیر خارجه مطرح شده است، اما ضمنا یکی از بندهای شروط پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، برای ایران نیز بود. پس چرا کسی از آن استقبال نکرد. احتمالا، چون آنها به قاعده «همه یا هیچ» باور دارند.
چرا خارج نمیشویم؟
حتما از خودتان میپرسید چرا از توافق خارج نمیشویم؟ در جواب باید دید خروج از توافق به نفع ماست یا استمرار آن. تاکنون این توافق برای ایران امنیت ایجاد کرده است؛ از زیر یوغ فصلنامههای بند هفت که ایران را ناقض امنیت جهانی معرفی میکرد، خارج کرده و رابطه ایران با آژانس را که سالها درگیر بحران بود، نجات داد همچنین بهبودی نسبی در رابطه ایران و اروپا ایجاد کرده است. تاکنون تلاشهای آمریکا برای همراهکردن دیگران با خود بر سر رأیدادن به قطعنامهای جدید علیه ایران موفق نبوده و بارها جلسات شورای امنیت به جای محکومکردن ایران به جلسه دادگاه آمریکا بدل شده است. چرا باید ایران از توافقی که برایش بهبود فضای نسبی دیپلماتیک ایجاد کرده دست بشوید. یادمان نرود در جهان هیچچیز قطعی نیست.
چه تعهداتی کاسته میشود؟
ایسنا در گزارشی دراینباره نوشته است: «به نظر میرسد، اقدامات متقابل ایران مبتنیبر بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام بر «کاهش تعهدات» هستهای استوار است. این اقدامات به نظر نمیآید در این مرحله به معنای خروج از برجام باشد بلکه ایران بر اساس بند ۲۶ با توجه به نقض برخی تعهدات برجامی از سوی طرف مقابل، اقداماتی را انجام میدهد و البته در صورت بیتوجهی طرفهای مقابل، این روند میتواند به خروج از برجام بینجامد.
آغاز غنیسازی ۳.۶۷ درصدی، پایبندنبودن ایران به ذخیره ۳۰۰ کیلوگرمی، نصب سانتریفیوژها در فردو که میتواند از نسل اول و دوم و IR-۴ باشد، تولید آب سنگین بیش از ۱۳۰ تن و انبار آن در خاک کشور نه کشوری خارجی، توقف اجرای پروتکل الحاقی و دسترسیهای اضافی، تحقیقات درباره سانتریفیوژهای پیشرفته و... از جمله اقداماتی است که میتواند در فهرست اقدامات احتمالی ایران در چارچوب «کاهش تعهدات» هستهایاش قرار گیرد. اما از این میان برخی اقدامات میتواند اثرات سیاسی- بینالمللی و فنی فوریتری نسبت به اقدامات دیگر داشته باشد، بهویژه اگر این اقدام یا اقدامات در حوزه غنیسازی باشد. یکی از این اقدامات، میتواند پایبندنبودن ایران به سقف ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده به عنوان ذخیره در کشور باشد. بر اساس آخرین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی در اسفندماه سال ۹۷، کل موجودی ذخیرهشده اورانیوم غنیسازیشده ایران از میزان ۳۰۰ کیلوگرم UF۶ غنیشده تا میزان ۳.۶۷ درصد اورانیوم ۲۳۵ (یا معادل آن در اشکال مختلف شیمیایی) فراتر نرفته است. میزان ۳۰۰ کیلوگرم UF۶ معادل با ۲۰۲.۸ کیلوگرم اورانیوم است. دومین اقدام ایران که میتواند اثری به مراتب گسترده در سطح بینالملل داشته باشد، کاهش نظارتهای آژانس در سطوح مختلف بر فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران است. آژانس در سه سال گذشته که از اجرای برجام میگذرد، کمسابقهترین نظارتها را در سطوح پادمانی، پروتکل الحاقی و حتی فراتر از دسترسیهای قانونی نسبت به ایران داشته است و بر همکاری مطلوب ایران در این مدت با بازرسان آژانس صحه گذاشته است. سازمان انرژی اتمی بعد از دستور مقام معظم رهبری در خرداد سال ۹۷ بعد از اعلام خروج آمریکا از برجام، اقدامات و زمینهسازیهایی را در دستور کار برای اقدام متقابل در زمان مناسب قرار داد که به فراخور در سال گذشته شاهد رونمایی و افتتاح این پروژهها بودیم و اکنون نظام آماده میشود تا از جدیترین واکنش برجامی خود نسبت به رویکرد یکجانبه آمریکا و از سویی سکوت و بیتفاوتی طرفهای دیگر برجام رونمایی کند.
چه میشود؟
کارشناسی نوشته تصمیم جدید ایران، حامل این پیام به آنهاست که فروپاشی برجام بیش از آنچه فکر میکردیم به ما نزدیک است. آنچه پیشرو است قطعا به برجام صدمه وارد میکند، حالا دیگر توافقی دستخورده داریم که هر کسی از گوشهای به آن صدمه وارد کرده است و شاید در پایان این راه، دوباره همه سانتریفیوژهای خاموش روشن شود و همه تعلیقها برداشته شود و همه آنچه در صنعت هستهای به دست آوردیم به روزهای شلوغ خود بازگردد که اگر این شود هم باکی نیست، در شرایط فعلی کشور ایران، گویا تنها اهرم فشار بهدستآوردن امتیاز همین پیشرفتهای هستهای است که حتما روزی دوباره روی میز مذاکره قرار خواهد گرفت. حسن روحانی و جواد ظریف ۱۴ سال پیش روزهای مشابهی را گذراندهاند؛ روزهایی که به دلیل ضعف عملکرد اروپاییها و مخالفت آمریکا، توافق سعدآباد با شکست مواجه شد و با دستور مقام معظم رهبری به دولت وقت (دولت دوم سیدمحمد خاتمی) همه پلمبها بر برنامه هستهای برداشته شد و دهم مرداد ۱۳۸۴ یوسیاف اصفهان فکپلمب شد.