جرج آر. آر. مارتین، نویسنده کتابهایی که الهامبخش سریال «بازی تاج و تخت» شد، یک بار از دراگونها به عنوان «بازدارندههای هستهای» وستروس یاد کرد؛ حال اساتید علوم سیاسی دانشگاه پنسیلوانیا و تگزاس به بررسی این امر پرداختهاند.
به گزارش اعتمادآنلاین، مایکل سی. هورویتز استاد علوم سیاسی و معاون ریاست پری ورلد هاوس در دانشگاه پنسیلوانیا و متیو فرمن استاد علوم سیاسی دانشگاه A&M تگزاس در این مقاله به بررسی و تحلیل سریال «گیم آف ترونز» و نقش دراگونها در این سریال پرداختهاند. در این مقاله چنین آمده است:
در صورتی که نشنیدهاید، «گیم آف ترونز» در روز یکشنبه برای شش اپیزود نهاییاش به HBO باز میگردد. علوم سیاسی گفتههای زیادی درباره این سریال دارد، از سیاستهای اتحاد در جنگ پنج پادشاه گرفته تا مسائل مربوط به جنسیت و نوع حکومت. این امر میتواند همچنین به ما کمک کند تا نقش سه دراگون را درک کنیم: دراگون، رائگال و ویزرون.
جرج آر. آر. مارتین، نویسنده کتابهایی که الهامبخش این سریال تلویزیونی شد، یک بار از دراگونها به عنوان «بازدارندههای هستهای» وستروس یاد کرد. از این دیدگاه، دراگونها مانند سلاحهای هستهای، مانع از حمله دیگران میشوند، زیرا میتوانند باعث تخریب و انهدام دستهجمعی به واسطه بارش آتش از بالا شوند. همانطور که در فصل گذشته شاهد بودیم، جیمی لنیستر مردد بود که ارتش خود را برای جنگ علیه نیروهای مجهز به دراگون دنریس تارگرین ببرد یا نه، زیرا این کار به کشتار در مقیاس وسیع منجر میشد.
با این حال، اگر نگاه دقیقی به کارکرد دراگونها بیاندازیم، متوجه میشویم که آنها بیشتر به یک نیرو هوایی مرسوم شباهت دارند، همانطور که ما در ادامه توضیح خواهیم داد.
دراگونها در میدان جنگ استفاده شدهاند، نه برای بازدارندگی
ایده پشت بازدارندگی هستهای این است که سلاحهای هستهای آنقدر مخرب هستند که صرفا تهدید به استفاده از آنها، به صورت ضمنی یا صریح مانع از حمله دیگران به شما میشود، بنابراین آنها هرگز نباید مورد استفاده قرار گیرند.
اما این در مورد دراگونها صادق نیست.
تیم ما اطلاعات مربوط به استفاده نظامی- سیاسی دراگونها در عالم «گیم آف ترونز» را تجزیه و تحلیل کرد، اطلاعاتی نزدیک به ۱۰۰ جنگ در سراسر نمایش تلویزیونی و کتابها جمعآوری شد. دراگونها در ۲۶ درصد این جنگها استفاده شدند.
کسانی که دراگون داشتند از آنها به سه روش اصلی استفاده کردند.
اول، در نیمی از این موارد دراگونها برای حمایت از نیروهای نظامی در میدان جنگ مستقر شدند- که در اصطلاح نظامی به آن «پشتیبانی هوایی نزدیک» میگویند. برای مثال در نبرد گُلدرد (فصل ۷، اپیزود ۴)، بیشتر به عنوان حمله به «قطار غنایم» شناخته شده است، دنریس تارگرین سوار بر دراگون میشود تا نیروهای لنیستر که هایگاردن را تاراج کردهاند نابود کند. اما آنها به تنهایی استفاده نشدند؛ آنها پشتیبان هوایی سواران دوتراکی هستند که دنریس از آنها به عنوان سواره نظام استفاده میکند.
دوم، در ۳۸ درصد از مواقع دراگونها در بمباران استراتژیک قلعهها یا شهرها برای رسیدن به اهداف سیاسی مورد استفاده واقع شدهاند. به عنوان مثال، همانطور که در «جهان آتش و یخ» توصیف شده، آئگون پادشاه از دراگون بالریون استفاده کرد تا هارنهال را بسوزاند و پادشاه هارن را طی این فتح کشت.
سوم، در حدود ۱۳ درصد موارد، دراگونها در حمله هوا به هوا در مقابل دراگونهای مخالف استفاده شدند- در درجه اول در رقص دراگونها، جنگ داخلی وستروسیان در حدود ۱۷۵ سال پیش از وقایعی که در سریال تلویزیونی به نمایش درآمده است.
در مقابل سلاحهای هستهای، ابتدا به ساکن به عنوان بازدارنده به کار میروند. آنها از زمان بمباران هیروشیما و ناکازاکی در آگوست ۱۹۴۵ توسط ایالات متحده در جنگ استفاده نشدهاند.
دراگونها کمتر مخرب و آسیبپذیرتر از سلاحهای هستهای هستند
تنها یک سلاح هستهای موجب ویرانی گسترده میشود. بمبی به نام «پسر کوچولو» که ایالات متحده در هیروشیما به کار برد، به تخمین موجب کشته و زخمی شدن ۱۳۶ هزار نفر شد. بمبارانهای معمول و متعارف نیز میتوانند باعث کشتار زیادی شوند-، اما نه با چنین سرعت. بمباران توکیو توسط ایالات متحده در ماه مارس سال ۱۹۴۵، که یکی از مخربترین بمبارانهای مرسوم تا کنون بوده، شامل ۳۲۵ بمبافکن میشد.
دراگونها بیشتر شبیه نیروی هوایی متعارف هستند و نیاز به حملات زیادی برای تخریب دارند- همانطور که نیروی هوایی تعداد زیادی بمبافکن برای بمباران اعزام میکند. برای مثال، در نبرد میدان آتش (Field of Fire) که پیروزی آئگون را تثبیت کرد، آئگون از سه دراگون تارگرین برای جبران عدهی کمتر نیروهای زمینی خود استفاده کرد.
دراگونها همچنین آسیبپذیرتر از سلاحهای هستهای هستند. هیچ دفاعی علیه سلاح هستهای وجود ندارد- تنها دفاع در برابر روشهایی که این بمبها به واسطه آن ارسال میشود، مانند موشکها، بمبافکنها یا با زیردریاییها. با وجود این، دراگونها مانند بمبافکنها در برابر حملات ضدهوایی، مانند توپخانه اسکورپیون که به کمانهای بزرگ شباهت دارد، آسیبپذیر هستند. یک اسکورپیون دورنیشی دراگونی به نام مراکسس را طی جنگ اول دورنیشها به پایین کشید. در فصل ۷ اپیزود ۶ نیز، پادشاه شب (The Night King) برای کشتن دراگون ویزریون (Viserion) از دقیقترین دستگاه پرتاب نیزهای که تا کنون وجود داشته استفاده میکند.
دراگونها تخریب تضمینشده متقابل ایجاد نمیکنند
تا اواخر فصل آخر نیروهای دنریس (Daenery) اراده مصممی در برابر تمام ارتشهای دیگر داشتند، زیرا آنها تنها سه دراگون شناخته شده زنده را در اختیار داشتند. اما پادشاه شب نیز یک دراگون دارد که با کشتن او و سپس بازگرداندن مجدد از مرگ آنها را به دست آورده است. زمانی که فصل ۷ پایان مییابد، شعلههای آبی ویزریون بخشی از دیوار را تخریب کرد و موازنه قدرت را تغییر داد.
این برای صلح و ثبات در وستروس چه معنایی دارد؟
بسیاری معتقدند که تسلیحات هستهای از راه تضمین تخریب دوجانبه (MAD) ثبات را به وجود میآورند- ایدهای که مطابق آن به این دلیل که جنگ بین دو دشمن مجهز به سلاح هستهای هر دو را نابود میکند، هر دو طرف از شروع جنگ جلوگیری میکنند. مطابق این دیدگاه، MAD توضیح میدهد که چرا جنگ سرد بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروری برانگیخته نشده است.
با این حال MAD در وستروس کار نمیکند. ارتشها میتوانند آسیبهای ناشی از دراگونها را با تیر اسکورپیون یا دراگون دیگر محدود کنند بنابراین تخریب انبوه جمعیت به سختی اجتنابناپذیر است. به نظر میرسد که پادشاه شب، گذشته از این که ارتش نیمهزندهاش چه میزان آسیب میبیند به جنگ راغب است. حتی اگر او نبود، سرسی لنیستر روشن ساخته که آماده جنگ مستمر به واسطه ارتش مزدورش است و حداقل یک جنگ بزرگ در راه است.
این جنگ چگونه خواهد بود؟ در فصل دوم، دنریس در خانه نامیرایی به شهودی دست مییابد که تخت آهنی در سرزمین پادشاه نابوده شده و برف روی آن را گرفته است. شهودهای بسیار دیگری بودهاند که محقق شدهاند و این یکی نیز ممکن است چنین شود. اما اگر این امر صحت داشته باشد چه چیز سقف اتاق تخت آهنین را خواهد سوزاند؟ یک دراگون بهترین گزینه است، اگرچه هم دنریس و هم پادشاه شب میتوانند عامل آن باشند.
فصل هشتم هرچه که در آستین داشته باشد، به یاد داشته باشید که دراگونها همانند هر شکل دیگری از نیروی هوایی، نمیتوانند یک جنگ را به تنهایی پیروز شوند. به عبارتی در اختیار داشتن مخربترین سلاح الزاماً پیروزی سیاسی را تضمین نمیکند. این امر به یک نیروی زمینی نیاز دارد که قلمرویی را به تسخیر درآورد. همانطور که همه منتظر آن هستند.
پرسش ما هم این است که این ارتش متعلق به چه کسی خواهد بود؟