فرارو- فرمانده نیروی قدس گفت: تصور دشمن از هنگام انجام عملیات کربلای ۵ که ما توانستیم خود را کناره بصره برسانیم، این بود که کربلای ۴ عملیات فرعی بوده است.
سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه و از فرماندهان لشکر ۴۱ ثارالله در دوران دفاع مقدس، صبح امروز در برنامه «حالا خورشید»، درباره صحبتهای اخیر پیرامون عملیات کربلای ۴ و توئیت اخیر محسن رضایی، اظهار داشت: در موضوعی که بیان میشود، نباید شخصیتی که در طول ۸ سال دفاع مقدس فرماندهی جنگ را برعهده داشته است مورد انتقاد و حتی عقدهگشایی و شماتت قرار بگیرد.
- عملیات کربلای ۴ عملیات اصلی بود نه فرعی، ما عملیاتهایی داشتیم که در طول سال برای آن برنامهریزی کردیم و در طول ۶، ۵ ماه برای آن کار میکردیم، اما به موفقیت نرسیدیم. عملیات رمضان هم تا حدود اهداف اساسی رسیدیم، اما به نتیجه نرسید. در والفجر مقدماتی که کارهای فراوانی پیرامونش صورت گرفت، اما به نتیجه نرسید. ما ۵، ۶ عملیات داشتیم که منجر به موفقیت نشد لذا ما در جنگ عملیات موفق و ناموفق داشتیم.
بیشتر بخوانید:
- عملیات کربلای ۴ جزو عملیات اصلی بود، اما اینکه چرا عملیات لو رفت باید بگویم جمعی تصمیمگیرنده برای جنگ بودند و منطق نظامی وجود دارد و ما در همه عملیاتها نسبتی از لورفتگی را داشتیم، مثلا عملیات والفجر ۸ که غافلگیرانه بود من در کنار رودخانه بودم و دیدم وقتی غواصان به آب زدند دشمن در حال شلیک به رودخانه است لذا اگر ما چنین تصوراتی را مبنا قرار میدادیم هیچ عملیاتی را نمیشد انجام داد.
- وقتی در حین عملیات کربلای ۴ با مواجهه شدید دشمن مواجه شدیم و فهمیدیم امکان مقابله و عبور از امالرصاص وجود ندارد، تصمیمگیری شد که عملیات متوقف شود.
- وقتی در فاصله کمتر از ۱۵ روز عملیات کربلای ۵ را انجام دادیم و بزرگترین موفقیت را کسب کردیم، آن زمان هم ما با عملیات موافق نبودیم و بحث میکردیم، اما مرحوم آقای هاشمی اصرار داشتند که عملیات انجام بگیرد. در عملیات کربلای ۵ تصور این بود که دشمن در آنجا هم هوشیار است و فرماندهان موافق نبودند، اما فرماندهی جنگ موافق عملیات بود.
- تصور دشمن از هنگام انجام عملیات کربلای ۵ که ما توانستیم خود را کناره بصره برسانیم، این بود که کربلای ۴ عملیات فرعی بوده و این تصور در دشمن وجود داشت.
- جنگ به اندازه کافی منطق برای دفاع از خودش دارد، جنگ ما مردمی و معنویترین جنگ بود. من همه جهادها را دیدم و هیچ جهادی به پاکی جهاد ما نیست. ما فرماندهی بزرگ، حکیم و جامعالشرایط مثل امام داشتیم که با کسی رودربایستی نداشت.
- اولا اینکه نمیتوان عملیات را به بهانه اینکه دشمن آن را فهمیده لغو کرد و نمیتوانیم این را مبنا قرار دهیم، در این صورت هیچ عملیاتی نمیتوانستیم انجام دهیم. مثلا عملیات بیتالمقدس هم لو رفته بود، شب عملیات فتحالمبین که به پای عملیات رفتیم مجبور شدیم برگردیم و به همین دلیل براین مبنا هیچ عملیاتی قابل انجام نبود. ثانیا وقتی با سرعت ۱۵ روز بعد عملیات کربلای ۴، کربلای ۵ را انجام دادیم و ما را به کناره بصره رساند، دشمن متوجه شد کربلای ۴ فریب بوده و عملیات کربلای ۵ اصلی بوده است.
- دشمن وقتی که کربلای ۵ را انجام دادیم و به کانال ماهی رسیدیم، به این نتیجه رسیدند که عملیات کربلای ۴ فریب بوده حتی در کربلای ۵، تک فریب انجام دادیم تا عملیات موفق شود.
- ما هیچ وقت نگاه نمیکردیم در صحنه مقابل چه اتفاقی میافتد. در عملیات کربلای یک و آزادسازی مهران شاید چندان این عملیات را جدی نمیدانستیم، اما وقتی آقای هاشمی گفت: امام فرمودند: "به بچهها بگویید که مهران را پس بگیرند"، این انگیزهای برای ما شد و هیچ وقت جنگ درگیر موضوعات نفسانی نبود.
محسن رضایی: اگر به قبل برگردم دو کلمه از توییت را حذف میکنم
محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام که در برنامه حالا خورشید حاضر شده بود درخصوص توییت اخیر خود درباره کربلای ۴ گفت: هر سال دی ماه با یک داستان تکراری مواجه هستیم که عملیات لو رفته و فرماندهان توجهی به جان مردم نداشتند. ما گفتیم چه کار کنیم که هر سال تکرار میشود.
- من توییتی زدم شما که اینقدر حرف میزنید از یک زاویه دیگر نگاه کنیم و آن این است که عملیاتی که انجام شد تبدیل به فریب کردیم و درست ۱۵ روز بعد عملیات دیگری انجام دادیم، ولی حرفهای من را طور دیگری برداشت کردند. این عملیات یک تحلیل پسینی است. اولین بار نیست این حرف را میزنیم. ما عملیات کربلای ۴ را برای عبور از اروند انجام دادیم تا از طریق آن به بصره وارد شویم، ولی زمانی که دیدیم که جزیره ام الرصاص بسته است ما بعدازظهر دستور عقبنشینی دادیم.
- ما باید در تاریکی حرکت به جلو و عقب را انجام میدادیم و ظرف ۲۴ ساعت دستور عقبنشینی دادیم. چون آن زمان میخواستیم دستور ادامه عملیات را بدهیم و شاید از این مسیر بتوانیم ادامه بدهیم؛ بنابراین مشخص است که عملیات ما عملیات رسمی بوده، ولی عملیات بزرگ ما نبوده است. برخی عملیاتها مثل فاو ۷۵ روز طول کشید یا کربلای ۵ حدود ۲۰ روز طول کشید.
- عملیاتها که یک دفعهای نبوده است. ما ۲۶۰ گردان را میخواستیم وارد عملیات کنیم. در واقع عملیات بزرگی بود، ولی در آن زمان خداوند این فکر را به ذهن ما آورد که حالا که راه از شلمچه باز است و راه ام الرصاص بسته است، در فکر راهکاری بودیم لذا تصمیم گرفتیم که این عملیات را تبدیل به فریب کنیم. کل شهدای کربلای چهار، ۹۸۵ نفر بود نه هزاران نفر.
- عملیات کربلای ۴ را به فاصله ۲۴ ساعت تبدیل به عملیات فریب کردیم. مگر ما این عملیات را عملیات فریب میگوییم. ما میگوییم که این عملیات را بعد از انجام، فریب کردیم. کل شهدای این عملیات ۹۵۰ نفر بوده است و آمار آن در بنیاد شهید است. البته فرماندهان نسبت به یک مجروح و شهید حساس بودند.
- ما در جبهه و جنگ افراد را با ژنرال و سردار نمیشناختیم. البته برخی به خاطر اینکه امام میگفتند آقا محسن به من میگفتند آقا محسن. برخی برادر محسن و حاج محسن میگفتند. خدا شاهد است من هنوز مهدی باکری که در ذهنم میآید کنترل خودم را از دست میدهم. من وقتی دیدم کشور اشغال شده است درس و دانشگاهم را ترک کردم و امام من را فرمانده سپاه کردند. آقای سلیمانی و باکری وقتی کسی شهید میشد، ابراز ناراحتی میکردند. ما در جنگ حالات امام حسین و حضرت ابوالفضل را درک میکردیم.
بغض و اشک محسن رضایی هنگام توضیح دادن درباره عملیات کربلایی 4
- ما دست جوانان حتی آنانی که توهین کردند را میبوسیم. شما از چهرههای مختلفی در داخل و خارج از کشور اسم بردید. خیلی از این افراد باید پاسخ بدهند که ذهن مردم را هر از گاهی به حاشیه میبرند در حالی که در شرایط مشکلات اقتصادی باید مشکلات مردم را حل کرد. من در برنامه حالا خورشید قبول کردم حاضر شوم. من برای دفاع از فرماندهان و شهدای جنگ در این برنامه حاضر شدم.
- بحث فریب بودن عملیاتها و اینکه از کربلای ۴ به والفجر ۸ تعمیم میدهند، درست نیست. ما در کربلای ۴ وقتی فهمیدیم که در شرایط خاصی هستیم، تصمیم گرفتیم که عملیات را به یک عملیات فریب تبدیل کنیم. این تبادل هم خیلی مهم بود. در آن زمان تنها راه ما این بود که نیروها از خرمشهر و آبادان به سمت اهواز رفتند. از تبلیغات هم استفاده کردیم و بعد از هر عملیاتی آن را تکرار میکردیم.
- مارش پیروزی میزدیم و همان کار را در آن زمان انجام دادیم. این عملیات را همه میدانستند. حتی امام میدانستند و شورای عالی دفاع که رهبر معظم انقلاب حضور داشتند و آقای هاشمی به همراه آقای روحانی که از بوشهر به سمت منطقه عازم بودند در جریان این عملیات قرار داشتند و در مصاحبه مفصل مرحوم آقای هاشمی هم به این مساله اشاره شده است. ما با مشورت فرماندهان و مسئولان این عملیات را مطرح کرده بودیم و تصمیم درباره کربلای ۴ ساعت و زمان و مکان آن جمعی بوده است.
- در عملیات آقای زارعی گفت که صحبت عراقیها را شنود کنید و ما بیسیمی انگلیسی را پیدا کردیم و به دانشگاه شریف فرستادیم و با مهندسی معکوس توانستیم به اطلاعات آنان و صحبتهای آنان اشراف داشته باشیم.
- اینکه عملیات لو رفته است توضیح میدهم. آقای زارعی وقتی شنود کرد گفت: عراقیها میگویند که ایرانیها در حال عقبنشینی هستند. تا سه ورز اول آنان مشکوک بودند، ولی بعد از سه روز آنان گفتند که اینها به مرخصی رفتند. خیلیها به من ایراد گرفتند که چرا دوباره عملیات را تکرار میکنید؟ آقای سلیمانی همان شب نامه نوشت که آقا محسن اوضاع چنین است و به دوستش هم گفته بود که این را ضبط کن تا آن باشد. همین برادر قاسم که خط را شکست پشت خط داد میزد که این عملیات عین فتحالمبین است و همه مرخصی رفتند و کسی نیست. "
- همان زمان به من گفتند که یک فرمانده تیپ را با زیرشلواری دستگیر کردیم. به خاطر آنکه خانه بوده و به او زنگ زدند که بیا و قرارگاهت را حفظ کن و او فکر نمیکرد که ما تا اینقدر پیشروی کردیم و او هم که فرصت لباس پوشیدن نداشت ما او را دستگیر کردیم. اگر کربلای ۴ نبود ما این پیروزی بزرگ را نداشتیم. این همه خانواده از شهدای کربلای ۴ در درجه مهمی قرار دارند و اگر کربلای ۴ نبود کربلای ۵ وجود نداشت.
- در عملیات کربلای ۴ تا روز چهارم ۹۹۱ نفر شهید به من آمار دادند. روز چهاردهم تعداد شهدا ۹۸۵ نفر شد که وقتی راستیآزمایی شد و آمار اصلاح شده به این تعداد رسید.
- البته قبول دارم که توییتر محیطی برای صحبت درباره جنگ نیست، ولی میخواستم ذهنها را به کلمه فریب توجه بدهم و در عین حال به اذهان عمومی پاسخ بدهم. من خواستم افکار عمومی را آگاه کنم. البته من قبول کردم که در توییتر حرف نزنم، ولی درباره مسایل سیاسی چه اشکالی دارد و اتفاقا توییتر فضای خوبی است. البته اینکه بخواهیم یک مسئله را عملا حذف کنیم یا توییت نکنیم یا درباره جنگ حرف نزنیم درست نیست.
- اگر به قبل برگردم دو کلمه را حذف میکنم. اینکه عملیات کربلای ۴ فریب دشمن شد و توییت این جوری درست میشود. البته در توییت دوم همین مساله را مطرح کردم که گفتیم ما وانمود کردیم عملیات کربلای ۴ عملیات اصلی ما بوده است. مسئولان کشور با ما در ارتباط هستند و میتوانستند با من تماس بگیرند. من به این دلیل دلخور هستم
مگه عزیزان ارتشی در جنگ حضور نداشتند
سردار سلیمانی از فتح المبین صحبت کرد از فرمانده جنگ صحبت کرد
اما هیچ اشاره ای به ارتش و عدم حضور یا احیانا مخالفت آن ها با این عملیات نکردند
چه خبره
البته مردم عادی همیشه به ارتش لطف داشتند
حتما عزیزان ارتشی در وقایعی مانند زلزله و ... به آن پی بردند
اما چرا برخی از عزیزان حتی از نام ارتش هم دچار حالت غیرعادی می شوند
مشخص نیست
آیا فرارومی تونه به ما کمک کنه؟